کد خبر: ۱۴۵۱۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۶ - ۳۰ خرداد ۱۳۹۸
محوطة باستانی حسنلو، واقع در شمال¬غربی ایران در جنوب دریاچة ارومیه و حوزة رودخانة «گادر»، بقایایی باستان‌شناختی را از عصر آهن تا اواخر دورة هخامنشی در خود جای داده است (نیمة دوم هزارة دوم پ¬م تا حدود ۳۰۰ پ¬م؛ حدود 3400 سال تا 2300 سال پیش). این محوطه به عنوان بخشی از «پروژة حسنلو» میان سال‌های ۱۹۵۷ تا ۱۹۷۷ کاوش شد.
. آثار معماری قابل‌توجهی از این محوطه به‌دست آمده است؛ از برج و باروها و دژها و برج‌های محاط بر برجستگی بلندِ محوطه گرفته تا لایة سوختة منسوب به دورة اورارتو (دورة IIIB). تالار ستون‌دار حسنلو (منسوب به لایة IVB) برجسته‌ترین اثر معماری این محوطه محسوب می‌شود که گویا بخشی از ساختارهایی را تشکیل می‌داده که عاقبتی جز سوختن در آتش در انتظارشان نبوده است. 

این ساختارهای معماری، در پایانِ آنچه به دورة حسنلوی IVB معروف است، به هر دلیلی در آتش سوختند و با این‌حال، انبوهی از آثار دست‌نخورده برجای ماند که از ارزش‌های فرهنگی و باستان‌شناختی قابل توجهی برخوردار است؛ جام معروف حسنلو تنها یک نمونه از آنهاست. با توجه به مطالعات پیشین، حسنلو را مرکزی در میانة یک مسیر تجاری در نظر آورده‌اند که آشوریان، اورارتو‌ییان، ماناییان و شاید مادها را به هم پیوند می‌زد و از تکثر و گوناگونی سبک‌ها و موتیف‌های اشیاء و آثارِ برجای¬مانده چنین استنتاج شد که اینجا مرکز هم‌زیستی و تلفیق سنّت‌های فرهنگی متفاوت بوده است؛ اما با این قید که بومیان حسنلو عناصر بیگانه، نظیر عناصر فرهنگی آشوریان را به‌شکلی منفعل و عامدانه اقتباس کردند تا بر شأن و منزلت خویش به واسطة آن¬ها بیافزایند. 

اخیراً مگان سیفارللی و همکارانش نتایج مطالعات خود را که روی کمربندهای آلیاژ مس مکشوف از ارگ و تدفین‌های حسنلوی IVB ترتیب داده‌اند در قالب مقاله‌ای در «مجلة باستان‌شناسی کمبریج» وابسته به مؤسسة پژوهش‌های باستان‌شناختی مک‌دونالد منتشر کردند تا بدیلی را برای این دیدگاه رایج در اختیار بگذارند. درست است که اشیاء مکشوف از حسنلوی ۴ نشان از درگیری آن در یک شبکة تعاملی گسترده و چندفرهنگی داشته، اما مطابق با نتایج آن¬ها، چنین هم نبوده که گویی عناصر آشوری به‌شکلی منفعل و صرفاً به عنوان کالاهایی برخوردار از شأن و منزلتی بالاتر نسخه‌برداری یا اقتباس شده باشد. 
این پژوهشگران در مطالعات خود روی کمربندهایی با خاستگاهی متعلق به قفقاز جنوبی انگشت می‌گذارند که گویا نخستین‌بار در دورة حسنلو (IVB: برابر با ۱۰۵۰-۸۰۰ پیش¬از¬میلاد) و احتمالاً در بدو امر به عنوان مایملک شخصیِ مهاجرانی وارد این محوطه شد که از سرزمین‌های شمالی آمده بودند. این کمربندهای مسی که در فرهنگ‌های جنوب قفقاز نمونه‌های متعددی از آنها درون تدفین‌ها و در حالی کشف شده بودند که به کمر اجساد بسته شده بودند و به لحاظ تزئینی نیز از تزئینات خطی و نقطه‌ایِ ساده‌ای برخوردار بودند، به محض ورود به حسنلو دگرگونی‌های معناداری را پشت‌سر گذاشتند. 
نویسندگان این مقاله به این نکته اشاره می‌کنند که هر چند در بحبوحة نبرد و فروریختن آوار ارگ روی سر سربازان، شواهد آنها به‌شکلی «بر جا» باقی مانده، اما هیچ‌یک از این کمربندها به‌شکلی بسته بر کمر جنگجویانِ حسنلو یافت نشده است. همچنین در تدفین‌های این دوره هم، هر چند قبور مردان جنگجو دربردارندة این اشیاء است، خلاف نمونه‌های قفقازی، به‌جای اتصال به کمر جسد، در کنار آن جای گرفته بودند. افزون بر این، بخش قابل‌توجهی از این کمربندهای نظامی دقیقاً جایی بودند که بنا نبود باشد؛ معابد و گنجینه‌های نجبا! و نه در میان میدان جنگ!

بنا بر مطالعات صورت گرفته، کمربندهای مسی مکشوف از حسنلو به سه دسته قابل طبقه‌بندی هستند؛ دستة نخست، آنها که تزئینات هندسی دارند؛ دستة دوم، آنها که با دکمه‌های پرچ‌شده زینت یافته‌اند، و در نهایت، دستة سوم و مجلل، محکوک به تصاویر فیگوراتیو ایرانی-بین‌النهرینی! این سومی از این‌رو جالب توجه است که هیچ مابه‌ازائی در کمربندهای شمالی (رایج در منطقة قفقاز) ندارد. بدین‌ترتیب، روشن است که کمربندهای مسی از قفقاز جنوبی همراه با مهاجران به حسنلو آورده شده، و باز مبرهن است که در ابتدا نقشی قابل توجه را در میدان‌های نبرد ایفا می‌کرده، اما به محض ورود به فضای فرهنگی حاکم بر حسنلو، این «بیگانه» به‌شکلی فعال در فرهنگ بومی ساکنان آن ادغام و به یک معنا، از نو ابداع می‌شود؛ این¬بار نه به عنوان یک وسیلة نظامی کاربردی، که به مثابه نشانه‌ای جدی از پیدایش یک طبقة «جنگاور» که تمام شأن و منزلت و هویت خویش را در ایجاد فاخرترین، مجلل‌ترین و مزیّن‌ترین این کمربندها می‌بینند و می‌یابند و از آنها، در معابد و گنجینه‌های خویش و پس از مرگ، در کنار اجساد خویش درون قبور، به عنوان علایمی بی‌بروبرگرد از هویت جنگاورانه خویش پاسداری می‌کنند. 

کمربند مسی حسنلو، هرچند بیگانه‌ای نظامی از جانب یک فرهنگ متخاصم شمالیِ تازه¬قدرت¬گرفته به نام اورارتو است، وقتی به عنوان یک نشانة جدی از همسایه‌ای که باید از وی بیم داشت، در میان ساکنان حسنلو نفوذ می‌کند، به‌شکل هوشمندانه‌ای رنگ عوض کرده و از یک ابزار نظامی ساده، به پرچم‌داری از یک هویت جنگاور نوین تغییر ماهیت می‌دهد. ساکنان حسنلو یکی از پوشش‌های اصلی بدن‌های دشمنان شمالی خویش را به نیرویی متافیزیک، معطوف به جنگاوری تبدیل کرده و آن را تا والاترین مرتبه‌های یک جایگاه هویتی نوین و بومی و در عین‌حال ترکیبی پیش می‌برند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: