کد خبر: ۸۵۹۶
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۹
«داستان عکس»

برای بزرگ‌مرد ۲۵ ساله که از «سر» گذشت

«من می‌خواهم صحنه‌هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه‌دار کند و به خطر بیندازد. می‌توانی نگاه نکنی، می‌توانی خاموش کنی، می‌توانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتل‌ها، اما نمی‌توانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچ‌کس نمی‌تواند ...»(کاوه گلستان)
سهیلا صدیقی: دیگر لازم نیست سال ۶۱ هجری قمری را تخیل کنی. دیگر لازم نیست وقتی برایت از عاشورا حرف می‌زنند، چهره‌های عجیب و غریب را در ذهنت ترسیم کنی برای شناساندن جبهه حق و باطل به خودت. به این عکس نگاه کن و به وضوح و روشنی، مرز حق و باطل را بببین. این بار در سال ۲۰۱۷ میلادی.



به این سروقامت ۲۵ ساله خوب نگاه کن. آرامش چشمانش را ببین وقتی شمر زمانه‌اش دارد به مسلخ می‌کشدش...

تو فکر می‌کنی دارد به کجا نگاه می‌کند؟ در آن لحظه دارد به چه فکر می‌کند؟ به همسرش؟ به کودک ۲ ساله‌اش؟ دارد به آن شبی فکر می‌کند که همسرش مضطربانه برچسب «جؤن خادم‌المهدی» را روی لباس رزمش نصب و راهی‌اش کرد؟ شاید هم به هیچ‌کدام. شاید دارد به چیزهای بزرگ‌تری فکر می‌کند. خیلی بزرگ‌تر. هیچ‌کدام از ما نمی‌دانیم، حواست را به چه چیزی باخته‌ای؟

حالا به آن داعشی زشت‌منظر پشت سرش نگاه کن. به آن چهره شکست‌خورده؛ کینه و نفرت را در چشمانش ببین. چهره او نام چه کسی را در ذهنت تداعی می‌کند؟

اما این بزرگ‌مرد فرهمند که نگاه نافذش قلبت را می‌لرزاند، شهید محسن حججی از نیروهای ایرانی مدافع حرم است که از نجف‌آباد اصفهان به سوریه اعزام شد. چند روز پیش، طی یک عملیات علیه نیروهای داعش به اسارت درآمد و پس از دو روز اسارت با لب تشنه و در عین حال در صلابت توأم با مظلومیت به شهادت رسید.

*این تصویر توسط داعش ثبت شده است.
نظرات بینندگان