کد خبر: ۸۳۲۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۱ - ۰۴ تير ۱۳۹۶
به تازگی ایران و سعودی در حوزه اوپک و حل بحران سیاسی لبنان به توافقاتی رسیدند که می تواند پیش زمینه همکاری و تعامل در سایر حوزه ها باشد.
1- انتصاب شاهزاده محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد عربستان سعودی طرحی بود که از روز اول آغاز پادشاهی ملک سلمان (بهمن 93) آغاز شد و پدر برای انتصاب پسرش به این سمت تلاش می کرد. 

ملک سلمان پسر 31 ساله اش را در سه گام به سمت ولیعهدی منصوب کرد.
ابتدا او را به عنوان وزیر دفاع وارد کابینه کرد. انتصابی که شگفتی همه را به دنبال داشت زیرا او قبل از این سمت هیچ مسوولیتی در بخش های اجرایی، نیروهای مسلح یا وزارت دفاع نداشت. محمد بن سلمان تا قبل از پادشاهی ملک سلمان، چهره شناخته شده یا رسانه ای نبود. او هر جا پدرش مسوولیت داشت، در سمت رئیس دفتر بابا فعالیت می کرد.

در حالی که در عربستان سعودی، چهره های باتجربه نظامی متعددی وجود داشتند ملک سلمان تصمیم گرفت فرزند جوان و بدون تجربه اش را به عنوان وزیر دفاع منصوب کند. 

تنها تجربه محمد بن سلمان در حوزه وزارت دفاع، به دوره فعالیت پدرش (ملک سلمان) به عنوان وزیر دفاع برمی گردد که او نیز به عنوان رئیس دفتر وزیر دفاع فعالیت می کرد.

آغاز عملیات نظامی عربستان سعودی در راس یک ائتلاف نظامی متشکل از شماری از کشورهای عربی در یمن در دوره وزارت دفاع محمد بن سلمان انجام شد.این عملیات نظامی تاکنون ادامه دارد.

در گام دوم ملک سلمان فرزندش را به عنوان جانشین ولیعهد منصوب کرد در این مرحله او در جایگاه رئیس بانفوذ و قدرتمند کشور ظاهر شد. دستگاه های تبلیغاتی رسانه ای سعودی برای او تبلیغ کردند و مشروعیت تراشیدند. طرح بزرگ چشم انداز 2030 سعودی تهیه و او مسوول اجرای آن شد. در جایگاه رهبر سعودی به کشورهای مهم جهان سفر کرد و با سران کشورهای آمریکا، روسیه، آلمان، فرانسه و چین دیدار کرد و دست داد و عکس یادگاری گرفت. 

او در طول این مدت، در قامت رهبر یک کشور ظاهر شد. همه چیز آماده شد تا آخرین گام هم برای انتصاب شاهزاده محمد بن سلمان به سمت ولیعهدی و جانشینی پادشاه برداشته شود و با کنار گذاشتن محمد بن نایف، وزیر کشور مقتدر، باتجربه و کاردان سعودی، از سمت ولیعهدی، محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید منصوب شود.

ملک سلمان سپردن جانشینی اش به پسرش محمد را در سه گام اجرا کرد تا شوکی به جامعه و ساختار قدرت در ریاض وارد نشود.

این انتصاب برای ناظران بی طرف اتفاق شوک آور یا ناگهانی نبود بلکه قابل پیش بینی بود اما آنچه تعجب آور بود اینکه چرا این اتفاق باید در این برهه زمانی ویژه روی دهد یعنی زمانی که عربستان سعودی با همسایه مهم خود قطر درگیری سخت، طاقت فرسا و بی سابقه ای را دنبال می کند.

این موضوع باعث می شود این شک و تردید به وجود بیاید که ممکن است تغییر ولیعهد در زمان کنونی به دلیل مخالفت محمد بن نایف ولیعهد باتجربه و قوی سابق صورت گرفته باشد گرچه سن بالای ملک سلمان ( 81 ساله) هم می توان توجیهی برای عجله او در سپردن مسوولیت ولیعهدی به پسرش محمد باشد چرا که ممکن بود با دخالت عزرائیل طرح و برنامه ملک سلمان به هم می ریخت.

اما درباره انگیزه این تغییر هم دو سوال اصلی مطرح می شود.
اول: چرا ملک سلمان تصمیم گرفت دو ولیعهد با تجربه و کاردان (برادرش شاهزاده مقرن و برادر زاده اش شاهزاده محمد بن نایف را عزل و راه را برای ولیعهدی پسرش باز کند؟ پاسخ: چون پادشاهی عربی سعودی یک پادشاهی است و تعیین نام ولیعهد و جانشین ولیعهد جزء اختیارات شخص پادشاه است و در این زمینه نمی توان به او خرده گرفت. ملک سلمان دوست دارد ادامه سلسله پادشاهی در میان پسران او ادامه یابد.

دوم: ملک سلمان چرا از میان فرزندانش، تصمیم گرفت ولیعهدی را به پسر کم سن و کم تجربه اش یعنی محمد بن سلمان بسپارد در حالی که فرزندانی با تجربه بالاتر و بزرگتری هم دارد.
جواب: چون ملک سلمان، محمد را شبیه ترین فرزندان به خود می داند. محمد بن سلمان نشان داده که هم می تواند برنامه هایی را برای اصلاحات اجتماعی - حقوقی در عربستان سعودی اجرا کند و هم بخشی از مطالبات نسل جوان و زنان را پیگیری و اجرا کند و از قاطعیت برای اجرای اصلاحات اقتصادی اجتماعی بزرگ برخوردار است و به برنامه های پدر درباره خودکفایی و اتکا به خود در حوزه های نظامی و سیاسی ایمان و اعتقاد دارد.

2- ارتباط با ایران 
آینده رابطه سعودی و ایران در دوره ولیعهدی محمد بن سلمان چگونه خواهد شد؟

برخلاف گذشته هم اکنون عربستان سعودی براساس نظر و خواست هر دو مقام پادشاه و ولیعهد اداره می شود. در صورتی که محمد بن سلمان به تخت پادشاهی برسد این کشور برای دهه های متمادی و برخلاف گذشته تنها یک رهبر خواهد داشت و کشور به همین سبک و سیاق فعلی اداره خواهد شد.

از سوی دیگر از زمان آغاز به کار ملک سلمان به عنوان پادشاه، عربستان سعودی پارادیم ها و اصول قبلی در رفتارهای منطقه ای را کنار گذاشته و سعودی جدیدی متولد با رفتارهای جدید متولد شده است.

عربستان سعودی تلاش می کند از محافظه کاری، خویشتنداری و وابستگی مطلق به امریکا دور شده و به رفتارهای صریح، واکنشی و استقلال نسبی از آمریکا در منطقه نزدیک شود.

در این وضعیت پیش بینی می شود تنش میان ایران و عربستان سعودی ادامه یابد. سیاست های ایران در حال حاضر در چالش با ریاض است و سعودی ها نیز برای مقابله با ایران وارد رویارویی همه جانبه شده اند.

ایران و عربستان سعودی به عنوان دو قدرت اصلی جهان اسلام، هیچ یک نمی تواند دیگری را حذف کند اما اگر این تصور در یکی از این دو به وجود بیاید در آن صورت ممکن است روز به روز وضعیت رویارویی میان دو طرف بد و بدتر شود.

در کنار تقابل، یک نظر در ایران این است که بهتر است با به رسمیت شناختن حوزه نفوذ و سهم ریاض در منطقه، به داد و ستد و تعامل با سعودی ها پرداخت.
البته همزمان سعودی ها نیز باید بپذیرند که منطقه شاهد تغییرات فراوانی بوده و تسلط کامل و صددرصدی بر آن غیرممکن است.

ایران و عربستان سعودی هم اکنون وارد رقابت و رویارویی تنش آمیز گسترده ای در سطوح و حوزه های مختلف شده اند که از جمله می توان به حوزه ها و زمین های بازی روابط دوجانبه، قطر، یمن، لبنان، سوریه و عراق فلسطین. البته به تازگی دو طرف در حوزه اوپک و حل بحران سیاسی لبنان به توافقاتی رسیدند که می تواند پیش زمینه همکاری و تعامل در سایر حوزه ها باشد.

علاوه بر این دو کشور ایران و عربستان سعودی شناخت صحیح و کاملی از یکدیگر ندارند و همین عدم آگاهی در کنار وجود انگاره های کلیشه ای از یکدیگر، تعامل میان دو طرف را سخت و دشوار و شاید غیرممکن کرده است در حالی که همین دو کشور حدود 20 سال پبیش بهترین روابط را داشتند. برای نخستین بار بعد از سال 1357، ولیعهد وقت سعودی که بعدا پادشاه شد ( ملک عبدالله) برای نشست سران کشورهای اسلامی در سال 1376 به تهران سفر کرد و در منزل شخصی هاشمی رفسنجانی در تهران نیز حضور یافت. همچنین رئیس جمهور وقت و سابق ایران نیز به سعودی سفر کردند و حتی در اقدامی بی سابقه، دریابان شمخانی وزیر دفاع وقت ایران نیز به ریاض رفت و توافقنامه دفاعی امنیتی میان دو کشور امضا شد.

این سابقه خوب از روابط میان دو طرف وجود دارد اما هم اکنون ایران و عربستان سعودی به سمت تنش وبحران در روابط دوجانبه و منطقه ای در حرکت هستند.

3- آینده سعودی
آینده خوبی برای عربستان سعودی متصور نیست زیرا از یک سو جامعه این کشور در معرض تغییرات بزرگ اجتماعی - فرهنگی است. تغییراتی که هیات حاکمه و رهبران دینی عربستان سعودی را برای انجام تغییرات بزرگ تحت تاثیر و فشار قرار خواهد داد.
فعالان حقوقی و سیاسی، اجتماعی، جوانان و زنان خواهان تغییرات و اصلاحات هستند. 

از سوی دیگر عربستان سعودی اجرای طرح چشم انداز بزرگ 2030 را آغاز کرده است. مهمترین هدف این طرح، قطع وابستگی عربستان سعودی به درآمدهای نفتی و جایگزینی آن با ایجاد درآمدهای دیگر و در راس آنها درآمدهای ناشی از فعالیت بخش خصوصی است. این در حالی است که اگر وابستگی عربستان سعودی به درآمد نفتی قطع شود و این کشور شاهد وجود درآمد بزرگی از سوی بخش خصوصی باشد در این صورت ساختار و شیوه حکمرانی خانواده آل سعود دیگر به شیوه فعلی ممکن نخواهد بود.

مجموعه ای از مدیران جوان اما بی تجربه در عربستان سعودی روی کار آمده اند و می آیند که افکار و ایده های بزرگی را در سر دارند اما بی تجربه اند. عملکرد این مدیران ریسک بزرگی است که حد وسط ندارد یا نتیجه عالی خواهد شد یا به شکست منجر خواهد شد.

همچنین اشاره به این نکته مهم است که در تغییرات جدید، شاهزاده محمد بن نایف ولیعهد و وزیر کشور کنار گذاشته شد. 
او قریب به دو دهه در سمت های معاون و وزیر در وزارت کشور فعالیت می کرد و یکی از ستون های امنیت و مبارزه با گروه های تروریستی و در راس آنها القاعده بود. کنار گذاشتن او و آمدن جوان بی تجربه به جایش این روند را با اختلال روبه رو می کند. پیش بینی می شود سعودی در آینده با چالش های بی سابقه و شدیدی در حوزه امنیت داخلی روبه رو شود.

4- رسانه های ایرانی
هر وقت اتفاق مهمی در حکومت عربستان سعودی روی می دهد رسانه های ایرانی به تحلیل و اطلاع رسانی درباره این وضعیت می پردازند برخی تحلیل ها و خبرها بیش از آنکه اتفاقات را روایت کنند آمال و آرزوهای نویسنده را نشان می دهد. استفاده از عبارت کودتا برای انتصاب ولیعهد جدید از همین نمونه است.
خبرهای مرتبط
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: