کد خبر: ۳۷۶۱۱
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۴

قربانیان خاموش و جای خالی آموزش‌های «خودمراقبتی» در مدارس

حادثه آزارجنسی چند دانش‌آموز در کلاس تقویتی توسط معلم مرد در یکی از شهرستان‌های استان خراسان جنوبی اگر چه "اولین" نبوده اما اگر مرهمی از جنس «آگاهی» و توجه به همه ابعاد تربیت، بر این زخم به چرک نشسته گذارده نشود، "آخرین" هم نخواهد بود.
«خشونت»، «تنبیه بدنی»، «آزار جنسی» و «خودکشی» از آن دست کلیدواژه‌هایی هستند که هرازچندگاهی اخباری از وقوع آنها در مدارس گوشه و کنار نه تنها کشور ما بلکه در دنیا، در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می چرخد.

فارغ از اینکه بروز حتی یک حادثه با مضامین فوق، برای نظام تعلیم و تربیت کشورمان که معلمان شریف و خدومش از درجه اعتبار اجتماعی بالایی در میان مردم برخوردارند، ناخوشایند است؛ اما نمی توان آن را امری فراگیر و شایع در کشور دانست.

این اتفاقات زنگ خطری را در گوش برنامه ریزان نظام تربیتی و آموزشی به صدا در می آورد و هشدار می‌دهد که باید برای آموزش، آگاهی و صیانت از سلامت روح، روان و جسم دانش آموزان برنامه‌های جدی پیشگیرانه، مدون و اجرا کرد، باید به فکر ارتقای «آگاهی والدین دانش آموزان» بود و در کنار اینها «پایش سلامت روان معلمان» مورد توجه ویژه قرار گیرد.

در این میان به نظر می‌رسد عدم کفایت آموزش‌های پیشگیرانه و به ویژه تربیت و آگاهی دهی به دانش آموزان برای مواجهه صحیح با موقعیت‌های پرخطر ـ به مثابه حلقه مفقوده نظام تعلیم و تربیت کشور ـ هچنان قربانی می گیرد و از آن سو همچنان با والدینی مواجهیم که نسبت به قواعد، مناسبات و ضوابط آموزش در مدارس اشراف لازم را ندارند و هوشیار نیستند.  

هرچند روز گذشته رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، به پیگیری پنج ماهه، برخورد با فرد خاطی و تحویل وی به مراجع قضایی خبر داده و اعلام کرده است که «کلیه برنامه‌ها در مدرسه و تحت نظارت عوامل اجرایی و همراهی والدین به انجام می‌رسد و برگزاری چنین کلاس‌هایی تحت عنوان کلاس خصوصی مورد تایید نیست»، اما نمی توان نقش و مسئولیت این وزارتخانه را در افزایش دانش و آگاهی دانش آموزان، نظارت بر عملکرد معلمان و مدارس و همچنین تامین مشاور و برقراری نظام جامع ارزیابی سلامت روان نادیده گرفت.

دکتر محمدرضا سهیلی صوفیانی، روانشناس خانواده و مدرس رسمی کشوری انجمن اولیاء و مربیان آموزش و پرورش در همین زمینه به ایسنا گفت: وقتی ما از سلامت روانی یک انسان صحبت می‌کنیم بهتر است به ابعاد مختلف آن توجه کنیم؛ یکی از این ابعاد سلامت، سلامت جسمانی است که در مدارس با برنامه‌هایی که توسط برنامه‌ریزان آموزشی و تربیتی طراحی می شود تا حدودی هرچند نه به قدر کفایت، اجرا می‌شود اما بعد دیگر سلامت که همان سلامت روان و سلامت جنسی مغفول مانده و آنچنان که باید و شاید، در دایره توجه نیست.

وی افزود: یک دانش‌آموز از مقطع پیش‌دبستانی تا زمانی که فارغ التحصیل و به عنوان یک فرد بزرگسال و متعهد که می‌خواهد خانواده تشکیل بدهد، وارد جامعه می‌شود باید به جهت استحکام و آرامش و امنیت خود و خانواده‌اش از آموزش‌های لازم در حیطه تربیتی بهره‌مند شود نه آنکه فقط به بعد آموزشی زندگی وی پرداخته شود.

این روانشناس خانواده با بیان اینکه در واقع سلامت جسمی، جنسی و روانی به مثابه سه ضلع یک مثلث و مکمل یکدیگر هستند گفت: وقتی سلامت جنسی به خطر می‌افتد، قطعاً دیگر ابعاد سلامت هم تحت تأثیر قرارگرفته و دچار آسیب می‌شود. ضمن آنکه بعد از وقوع چنین حوادثی، بازسازی روانی فرد آسیب‌دیده چالش اصلی برای روان‌درمانگرها و متخصصان حوزه روان خواهد بود.

ضرورت آموزش و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان متناسب با سن و مراحل رشدی آنها

سهیلی ضمن تاکید بر ضرورت آموزش و تربیت جنسی به کودکان و نوجوانان متناسب با سن و مراحل رشدی که طی می کنند گفت: هدف ارائه این اطلاعات و دانش، تأمین سلامت جنسی، روانی و اجتماعی و تعالی بخشی به فرد و بقای نسل است و رویکرد اصلی در این آموزش‌ها باید شناخت هویت جنسی باشد. همچنین باید در این آموزش‌ها به تکالیف دینی مربوطه هم توجه ویژه صورت گیرد.


انتقاد از کمبود نیروی مشاور در مدارس 

وی با اشاره به اینکه در دهه ۸۰ بعضا شاهد اجرای برنامه‌های آموزشی و مشاوره‌ای در مدارس به منظور پیشگیری از بروز بیماری‌هایی چون ایدز بودیم که در دهه ۹۰ کمرنگ‌تر شد گفت: پروتکل‌های آموزش‌های سلامت جنسی دانش آموزان در برنامه‌های آموزش‌وپرورش گنجانده‌شده است و شاید یک علت عدم اجرای آن را بتوان کمبود نیروی مشاور متخصص در مدارس دانست. ساعت‌هایی که برای مشاوره در مدارس اختصاص می‌دهند متناسب با رشد تعداد دانش آموزان در مقاطع مختلف نیست و حتی در دو مقطع تحصیلی مشاوری حضور ندارد و اگر هم هست چون تعداد دانش‌آموز زیاد است نمی‌تواند چنین برنامه‌هایی را اجرا کند.

این استاد دانشگاه فرهنگیان ادامه داد: به همین خاطر لازم است برنامه‌های مقطعی چندماهه عملیاتی شود تا به‌عنوان یک اصل در برنامه‌های راهبردی هر مدیر مدرسه گنجانده شود. متأسفانه در دوسال اخیر به علت کرونا و آموزش‌های مجازی اجرای چنین برنامه‌هایی در مدارس با چالش‌هایی مواجه بوده است.

جای خالی سنجش سلامت روان معلمان، قبل و حین خدمت


سهیلی درباره جایگاه سلامت روان معلمان در نظام آموزشی نیز گفت: از معلمان هنگام ورود به شغل معلمی باید آزمون سلامت روان گرفته شود. بنده در مصاحبه دانشجو معلمان جدید حضور دارم  و شخصاً آنچه برایم اهمیت دارد سلامت روان و آرامشی است که فرد هنگام مصاحبه دارد؛ اما در مجموع جای سنجش سلامت روان معلمان قبل و حین خدمت، خالی است و امیدوارم روزی فرابرسد که تست‌های ادواری در این باره داشته باشیم.

وی افزود: در اقشار مختلف جامعه، مشاوره روان‌شناختی برای کارمندان جزو الزامات است. آموزش‌وپرورش با وجود مشاوران در مدارس برنامه مدونی برای سنجش سلامت روان معلمان ندارد. پیشنهاد بنده به مشاوران و برنامه ریزان نظام آموزشی این است که می‌توان از مشاوران مدارس خواست تا یک روز در هفته را به بررسی‌های روان‌شناختی همکاران اختصاص دهند و پرونده سلامت روان برای معلمان، مدیران و معاونان مدارس تدارک دیده شود.

لزوم ارتقای سطح دانش و آگاهی والدین برای آموزش خودمراقبتی به فرزندان

این مدرس دوره‌های فراگیر ضمن خدمت فرهنگیان همچنین بر ضرورت ارتقای سطح دانش و آگاهی والدین تاکید و اظهار کرد: این مهم باید از طریق تشکیل کلاس‌های آموزش خانواده برای کنترل، نظارت و تمرکز روی سلامت فرزندان انجام شود. در کلاس های آموزش خانواده، باید والدین شیوه‌های صحیح حفاظت جنسی را یاد بگیرند و به فرزندانشان در قالب برنامه‌های پنهان، آموزش غیرمستقیم ارائه دهند. لازم است آموزش خانواده‌ها جزو برنامه‌های الزامی برای تمام والدین قرار بگیرد و خودمراقبتی و تربیت جنسی جزو برنامه‌های اولویت دار مدارس در برنامه‌های آموزش خانواده باشد.

پیشگیری، رسیدگی و درمان؛ سه رکن مواجهه با آسیب‌های اجتماعی

عباس فرجی، روانشناس و کارشناس حوزه آموزش‌وپرورش نیز با اشاره به اینکه خبری که اخیراً منتشرشده اتفاق جدیدی نیست و پیش از این نیز با مسائلی ازاین‌دست روبه‌رو بوده‌ایم که نمونه بارزش، حادثه دبیرستان معین بود اظهار کرد: اما چند نکته را باید در پیدایش چنین مسئله‌ای مدنظر قرارداد. ابتدابه‌ساکن، روش‌ها، قوانین و قواعدی است که آموزش‌وپرورش باید برای جلوگیری از اتفاقاتی ازاین‌دست اتخاذ کند.

وی افزود: اغلب وقتی تحلیل و گزارشی در باب چنین آسیب‌ها و حوادثی تهیه می‌شود بیشتر روی آگاهی دانش آموزان و والدین تمرکز می‌شود و بعد به‌نظام آموزشی و کارکردهای آن می‌پردازند. البته این امر صحیح است، اما باید در نظر داشت که وقتی والدین، فرزند خودشان را به مدرسه می‌سپارند، پیش فرضشان این است که نظام آموزشی از سلامت کافی برخوردار است و می تواند از فرزندشان مراقبت می‌کند. لاجرم به گمان بنده، باید از نظام آموزشی شروع کنیم و ببینیم چه تمهیداتی را برای کاهش چنین حوادثی در نظر گرفته‌اند.

فرجی با بیان اینکه اگر نگاه کلی به وضعیت آموزش‌وپرورش بیندازیم در می یابیم که نظام جامعی در خصوص تربیت جنسی کودکان و نوجوان و درعین‌حال قوانین بازدارنده و سخت‌گیرانه‌ای برای برخورد با خاطیان در چنین مواردی وجود ندارد و یا اگر وجود دارد کفایت نمی کند گفت: بسیار ضروری است که بچه ها بدانند اگر چنین اتفاقی افتاد چه طور می‌توانند از خودشان محافظت کنند و چه کانال‌های ارتباطی در این خصوص وجود دارد.

این مشاور و روانشناس در آموزش و پرورش با طرح این پرسش که چرا جسته‌وگریخته شاهد بروز چنین اتفاقاتی هستیم عنوان کرد: یک علت این است که تمرکز آموزش و پرورش در فرایند جذب معلمان بیشتر بر روی تخصص آنها است و بحث تعهد معلمان ذیل همان تخصص قرار می‌گیرد و به این معنا نظام غربالگری که بتواند سلامت روان معلمان را سنجش کند وجود ندارد و یا اگر وجود دارد در حد یک مصاحبه بسیار ساده و کوتاه است. لذا نیاز است نظام جامعی برای سنجش سلامت روان معلمان هم ایجاد شود.

فرجی با بیان اینکه آموزش‌وپرورش نتوانسته از حیث تربیتی و پرورشی ورود خوبی به مسائلی از این دست داشته باشد اظهار کرد: پیشگیری، بسیار مهم است. باید آموزش‌های لازم دراین‌باره به دانش آموزان داده شود. معلم‌ها نیز باید آموزش ببینند. وقتی گزینش می‌کنیم حتماً باید روش‌های بسیار پیشرفته‌تری برای جذب معلمان ازنظر سلامت روان داشته باشیم و متخصصان امر باید ورود کنند.

این مشاور و روانشناس در آموزش و پرورش ادامه داد: مطابق نظرسنجی‌ها آموزش و پرورش و معلمان بالاترین میزان اعتماد را در جامعه دارند و برای صیانت و حفظ این جایگاه و اعتبار ‌آموزش‌ و پرورش باید از ابتدا موضوع پیشگیری را در دستور کار خودش قرار دهد و جلوی بروز این حوادث را بگیرد. دومین گام این است که پروتکل‌هایی برای «رسیدگی» به این موارد اتخاذ کند.آموزش‌وپرورش باید نیروهای خودش را در این زمینه آموزش دهد تا بتوانند در این مواقع با افکار عمومی روبه‌رو شوند.

فرجی افزود: سومین گام برخورداری و به کار بستن پروتکل‌های «درمان» است که حتماً باید مدنظر آموزش پرورش باشد. بنابراین پیشگیری، رسیدگی و درمان سه رکن مواجهه با آسیب های اجتماعی هستند.

این مشاور و روانشناس در آموزش و پرورش با بیان اینکه آسیب‌های ناشی از چنین اتفاقاتی گاه تا آخر عمر همراه فرد می‌ماند و چه‌بسا اگر به‌موقع درمان نشود می‌تواند مهلک هم باشد گفت: سامانه‌ای به نام "نماد" (نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان) داریم که کارهای مفیدی پیرامون آن انجام‌شده و سامانه خوبی است، ولی آن‌چنان‌که باید شاهد  بهره‌برداری لازم از آن نیستیم.

وی افزود: سامانه نماد مخصوص موارد مشابه و هر نوع بزهی است که در سطح مدارس رخ می‌دهد. اطلاعات مربوط باید در سامانه نماد ثبت و تجمیع شود تا اطلس روانی آموزش و پرورش در هرسال ترسیم شود و آموزش‌وپرورش بتواند برای از بین بردن چنین آسیب‌هایی دستورالعمل های نظام‌مندی اتخاذ کند، اما متاسفانه یکپارچه عمل نمی‌شود و با بی نظمی‌های خاصی در آموزش‌وپرورش مواجهیم. باید بسیار نظام مند و دقیق عمل کرده و از تبعات و آسیب‌های احتمالی بکاهیم.
نظرات بینندگان