کد خبر: ۸۲۵۵
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۹

درخواست یک حقوقدان: قالیباف را مؤاخذه کنید

یک حقوقدان و استاد دانشگاه تأکید می‌کند: نخستین اقدامی که شورای شهر جدید تهران باید انجام بدهد این است که قالیباف را به خاطر سیاست‌هایی که در طول مدیریتش در شهرداری تهران انجام داده است مورد مؤاخذه قرار بدهد. شورای شهر جدید باید به همه پرونده فساد اقتصادی در شهرداری و شورای شهر رسیدگی و نتایج را به مردم اعلام کند.
با پیروزی قاطع اصلاح‌طلبان در انتخابات شورای شهر پنجم، مدیریت شهری تهران با فرصت‌های جدیدی مواجه خواهد بود. این در حالی است که چهار شورای گذشته شهر تهران با حواشی و حرف و حدیث‌های زیادی مواجه بوده و همواره به عنوان یکی از کانون‌های جنجال‌آفرینی شناخته می‌شده‌اند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی ریشه‌های مشکلات مدیریت شهری تهران با دکتر نعمت احمدی، فعال سیاسی و استاد دانشگاه، گفت‌وگو کردیم.

نعمت احمدی معتقد است: «شورای شهر پنجم تهران وارث شکست‌های چهار شورای گذشته است. در نتیجه شورای شهر پنجم یک راه بیشتر پیش روی خود نمی‌بیند. شورای پنجم یا به دنبال این خواهد بود که راه چهار شورای گذشته را ادامه بدهد یا اینکه به دنبال درانداختن طرحی نو در مدیریت شهری تهران است. بدون شک اگر شورای جدید نیز به دنبال ادامه رویکرد شوراهای گذشته باشد قطعا با شکست مواجه می‌شود و ظرفیت‌های جریان اصلاحات را از بین می‌برد. این در حالی است که در شرایط کنونی شورای شهر با یک دوران طلایی مواجه شده است، به شکلی که هر ۲۱ نفر اعضای این شورا اصلاح‌طلب هستند و هیچ‌کدام از اصولگرایان موفق نشدند وارد شورای شهر شوند.»

در ادامه متن گفت‌وگوی دکتر نعمت احمدی با «آرمان» را از نظر می‌گذرانید.

شهرداری تهران از چه زمانی سیاسی شد؟

پس از جنگ تحمیلی و هنگامی که مرحوم آیت‌ا... هاشمی به ریاست‌جمهوری رسیدند، کشور در مسیر بازسازی خرابی‌های جنگ و توسعه قرار گرفت. در این مقطع آقای کرباسچی که استاندار اصفهان بودند به تهران منتقل شدند و مسئولیت شهرداری تهران را پذیرفتند. آقای کرباسچی در مرحله نخست، مدیریت شهر تهران را از یک مدیریت سنتی به یک مدیریت مدرن تبدیل و تلاش کرد چهره و دکوراسیون شهری را مدرن کند. در نتیجه در پارک‌های سنتی شهر تهران تغییرات مدرنی ایجاد شد تا برای شهروندان تهرانی دلپذیرتر شود. در دولت آیت‌ا... هاشمی طرحی در دولت به تصویب رسید که بر اساس آن شهردار تهران می‌بایست به عنوان یک عضو کابینه در جلسات هیات دولت شرکت کند. در نتیجه آقای کرباسچی اولین فردی بودند که جایگاه شهرداری تهران را از یک جایگاه عمرانی به یک جایگاه سیاسی تبدیل و به عنوان شهردار در جلسات هیات دولت شرکت ‌کردند. جایگاه شهرداری تهران تا قبل از روی کار آمدن غلامحسین کرباسچی از اهمیت امروز برخوردار نبود و پس از دوران کرباسچی به یک جایگاه بااهمیت تبدیل شد. آقای کرباسچی تلاش کرد برای شهرداری تهران منابع مالی جدیدی به وجود بیاورد و به همین دلیل در این دوران ساخت‌و‌سازهای تهران آغاز شد. مساله دیگر اینکه در دولت اصلاحات قانون تشکیل شوراهای شهر و روستا تصویب شد. در چنین فضایی اصلاح‌طلبان با حمایت کامل مردم وارد شورای اول شهر تهران شدند. در نتیجه افرادی مانند عبدا... نوری، سعید حجاریان، ابراهیم اصغرزاده، جمیله کدیور، محمد عطریانفر و عباس دوزدوزانی، وارد اولین شورای شهر تهران شدند. با این‌همه، پس از مدتی بین اصلاح‌طلبان حاضر در شورای شهر اختلاف‌سلیقه پیش آمد و شورای شهر اول تهران به یک شورای پرحاشیه و پرحرف و حدیث تبدیل شد. این در حالی بود که چهره‌های تأثیرگذار این شورا مانند عبدا... نوری نیز شورا را ترک کردند و به وزارت کشور رفتند و از طرف دیگر جمیله کدیور نیز وارد مجلس شورای اسلامی شد.

اختلاف سلیقه اصلاح‌طلبان از کجا شروع شد؟

به نظر من زمینه انشقاق و شکست جریان اصلاحات از شورای شهر اول تهران آغاز شد. این در حالی بود که مردم در خرداد76 با شور و اشتیاق بالا در انتخابات شرکت و یک حماسه سیاسی خلق کرده بودند. با این‌همه، اعضای اصلاح‌طلب شورای شهر اول بر سر کوچک‌ترین مسائل دچار اختلاف شدند و همین مساله سبب دلسردی مردم از اصلاح‌طلبان شد. نکته دیگر اینکه پس از تشکیل شورای شهر وظیفه انتخاب شهردار تهران از وزارت کشور به شورای شهر واگذار شد. در نتیجه اعضای اصلاح‌طلب شورای شهر اول آقای مرتضی الویری را به عنوان شهردار تهران انتخاب کردند. با این‌همه، آقای الویری علاقه داشت تهران را مانند قبل و به صورت سنتی اداره کند که این وضعیت پس از دوران آقای کرباسچی دیگر امکانپذیر نبود. از سوی دیگر اعضای شورای شهر نیز بیش از آنکه در انتخاب خود از تعقل و تدبیر استفاده کنند اسیر هیجان و حواشی به‌وجودآمده پیرامون شورای شهر شده بودند. برای مثال آقای عباس دوزدوزانی که برای یک مقطع زمانی به ریاست شورا برگزیده شده بود پس از اینکه این مدت به پایان رسید و شخص دیگری رئیس شورا شده بود همچنان خود را رئیس شورا می‌خواند و زیر بار تصمیم کلی شورا نمی‌رفت. ایشان در جلسات شورا شرکت می‌کرد، اما در رأی‌گیری‌ها شرکت نمی‌کرد و به دلیل همین یک رأی مصوبات شورا به حد نصاب نمی‌رسید. در نتیجه عملکرد برخی افراد در شورای شهر در نهایت شورای اول را به بن‌بست کشاند.

در این مقطع زمانی فساد اقتصادی هم در شورا وجود داشت؟ فساد اقتصادی از چه زمانی در شورای شهر و شهرداری تهران آغاز شد؟

خیر، در این مقطع زمانی فساد اقتصادی در شورا و شهرداری وجود نداشت. فساد اقتصادی از زمانی آغاز شد که نوسازی در تهران شکل گرفت و «پول» برای مدیریت شهری معنا پیدا کرد. در چنین شرایطی ساخت‌و‌سازها در تهران افزایش پیدا کرد و ضوابط جدیدی در این زمینه به وجود آمد. به همین دلیل هوا‌فروشی و تبدیل پارکینگ به ساختمان و همچنان تبدیل باغات به اراضی مسکونی آغاز شد. بدون شک یکی از جنایات بزرگی که در شهر تهران رخ داد تبدیل حواشی خیابان‌ها به املاک خصوصی بود. در نتیجه از زمانی که ساخت‌و‌سازهای غیرقانونی در تهران آغاز شد منابع مالی وارد مناسبات سیاسی و قدرت شد. اتفاقات رخ‌داده در شورای شهر اول تهران از دو جنبه در آینده جریان اصلاحات تأثیر منفی گذاشت. نخست اینکه عملکرد بحث‌برانگیز اعضای شورای شهر سبب قهر مردم با جریان اصلاحات شد و این مساله خود را در انتخابات بعدی و به‌خصوص انتخابات ریاست‌جمهوری سال84 نشان داد. وضعیت به شکلی بحرانی شد که وزارت کشور تصمیم گرفت شورا را منحل کند. مساله دیگر اینکه اصولگرایان از اختلاف‌سلیقه و مشکلات شورای اول شهر تهران استفاده کردند و در حالی که مردم نیز با اصلاح‌طلبان قهر کرده بودند موفق شدند وارد شورای دوم شهر تهران شوند. در همین مقطع زمانی بود که تشکل آبادگران از دل شورای دوم شهر تهران بیرون آمد و بر احمدی‌نژاد برای شهرداری تهران و در آینده ریاست‌جمهوری سرمایه‌گذاری کردند.

احمدی‌نژاد چگونه زمینه‌های ریاست‌جمهوری خود را از شهرداری تهران فراهم کرد؟

احمدی‌نژاد دارای دو خصوصیت مهم بود. نخست اینکه قانون را قبول نداشت و در شرایطی که متوجه می‌شد عمل به قانون به ضررش تمام می‌شود تلاش می‌کرد قانون را زیر پا بگذارد و دوم اینکه از همان ابتدا یک پوپولیست به تمام معنا بود که به‌راحتی می‌توانست روی موج افکار عمومی سوار شود. به همین دلیل اولین اقدامی که در تهران انجام داد، این بود که هیأت‌های مذهبی را ساماندهی کرد و برای آنها منابع مالی در نظر گرفت. نکته مهم در این زمینه این است که چطور احمدی‌نژاد سر از شهرداری تهران درآورد. این در حالی است که وی در انتخابات مجلس ششم از تهران کاندیدا شده بود و در نهایت نفر هشتادوسوم تهران شد. به نظر می‌رسید اصولگرایان از مدت‌ها قبل به دنبال فرد ناشناخته‌ای می‌گشتند که بتواند سیاست‌های آنها را در آینده ادامه بدهد. با این‌همه، احمدی‌نژاد خیلی زود خود را به عنوان نماد مستضعفین و پابرهنگان جامعه معرفی کرد و تلاش کرد از این طریق برای خود شهرتی به دست بیاورد. این در حالی بود که در همان زمان محمدباقر قالیباف به عنوان یک اصولگرای مدرن که لباس‌های گران‌قیمت می‌پوشید و مدارج ترقی را نیز پله‌پله طی کرده بود به عنوان رقیب احمدی‌نژاد معرفی شد. با این‌همه، اصولگرایان که در پشت‌پرده بر احمدی‌نژاد برای ریاست‌جمهوری اجماع کرده بودند با شگردهای تبلیغاتی همه اذهان را به سمت قالیباف کشاندند تا بتوانند برنامه‌های بلندمدت خود را اجرا کنند. از سوی دیگر، احمدی‌نژاد در زمانی که شهردار تهران بود برای خود منابع مالی ایجاد کرد و با اشخاص ذی‌نفوذ ارتباط پیدا کرد و از همانجا زمینه حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری را برای خود فراهم کرد. این در حالی بود که شورای دوم شهر تهران به صورت کامل تابع دیدگاه‌های احمدی‌نژاد بود و این دو با همکاری یکدیگر تلاش می‌کردند سیاست‌های اصولگرایان را برای رسیدن به قدرت اجرا کنند. در نتیجه شهرداری تهران برای احمدی‌نژاد و اصولگرایان به یک سکوی پرتاب برای رسیدن به ریاست‌جمهوری تبدیل شد. قبل از آن احمدی‌نژاد هیچ‌ سابقه مدیریتی در کشور نداشت و تنها سابقه آن استانداری استان تازه‌تأسیس اردبیل بود. احمدی‌نژاد با شگردهای پوپولیستی تلاش کرد بلندگوی باندهای ثروت و قدرت را در تهران به دست بگیرد و به همین دلیل تلاش کرد همه گروه‌های مهم قدرت را از خود راضی نگه دارد. در زمانی که احمدی‌نژاد شهردار تهران بود شهرداری تهران به یک مرکز بزرگ مالی تبدیل شد و قاعده و قانون دقیقی نیز برای کنترل این همه ثروت وجود نداشت.

آیا قالیباف نیز راه احمدی‌نژاد را در شهرداری تهران ادامه داد؟

قالیباف در 12 سالی که شهردار تهران بود ظلم بزرگی به مردم تهران کرد. اگر به صورت دقیق این مساله بررسی شود که روزی که قالیباف به شهرداری تهران رسید مساحت تهران چقدر بود و امروز چقدر است به‌راحتی می‌توان به اتفاقاتی که در طول این 12 سال در تهران رخ داده است، پی برد. از سوی دیگر، باید درآمد شهر تهران را در نیز در طول 12 سال گذشته مورد بررسی دقیق قرار داد تا مشخص شود پول‌های هنگفتی که در شهرداری تهران صرف برخی مسائل نامشخص شد با چه هدفی صورت گرفته است. مدیریت قالیباف در تهران تاحدود زیادی شبیه مدیریت پوپولیستی احمدی‌نژاد بود. با این‌همه، بین مدیریت این دو نفر تفاوت‌هایی نیز وجود داشت. احمدی‌نژاد در زمان مدیریتش در شهرداری تهران تلاش کرد منابع مالی لازم و همچنین مراکز تأثیرگذار قدرت را برای انتخابات ریاست‌جمهوری با خود همراه کند. به همین دلیل نیز تلاش کرد از تمام امکانات شهرداری تهران در این زمینه استفاده کند. این در حالی است که قالیباف در دوران مدیریت خود بیشتر به دنبال به رخ کشیدن تهران برای شهرهای دیگر ایران و حتی جهان بود. به همین دلیل هزینه‌های هنگفتی را صرف زیباسازی‌های مجلل شهری می‌کرد تا مردم گمان کنند وی در مدیریت شهری عملکرد قابل قبولی داشته است. از سوی دیگر، قالیباف به جای اینکه هزینه عبور و مرور خودروهای شخصی را در تهران افزایش دهد تا عبور و مرور کمتری در این زمینه وجود داشته باشد، تلاش کرد هزینه عبور و مرور خودروهای شخصی را در تهران کاهش بدهد. به همین دلیل نیز آمار خودروهای شخصی در تهران به‌شدت افزایش پیدا کرد و همراه با آن آلودگی هوا نیز شکل بحرانی به خود گرفت، طوری‌که هوای تهران در طول سال تنها چند روز عادی است. این در حالی است که در شهرهای مهم دنیا مانند لندن هزینه عبور و مرور خودروهای شخصی را بالا می‌برند و همزمان هزینه عبور و مرور با وسایل حمل‌و‌نقل عمومی را کاهش می‌دهند تا مردم مجبور شوند از وسایل حمل‌و‌نقل عمومی استفاده کنند. قالیباف بیشتر دوران مدیریتش در شهرداری تهران به دنبال ظاهرسازی تهران و به دست آوردن پول برای این ظاهرسازی‌ها بود.

قالیباف نیز مانند احمدی‌نژاد به دنبال جمع کردن منابع مالی برای رسیدن به ریاست‌جمهوری بود؟

بله، قالیباف سه بار شانس خود را برای رسیدن به ریاست‌جمهوری امتحان کرد، اما هر سه بار شکست خورد. سرمایه‌هایی که صرف ساختن بزرگراه امام علی(ع) و پل طبقاتی صدر شد، باید صرف به زیرزمین بردن وسایل حمل‌ونقل عمومی می‌شد. این در حالی است که بزرگراه امام علی(ع) و پل طبقاتی صدر تنها برای ظاهرسازی شهر تهران بود و کارکرد دیگری نداشت. قالیباف در شهرداری تهران به دنبال این بود که خود را به عنوان یک مدیر توانمند ملی به مردم معرفی کند. به همین دلیل نیز از همه سرمایه شهرداری تهران استفاده کرد تا مردم به‌خوبی اقدامات وی را مشاهده کنند. مدیریت قالیباف در شهرداری تهران ایجاد‌کننده وضعیتی بود که در آن در راستای اهداف شهردار تهران عمل شود. در 12 سال گذشته شبکه‌هایی به شکل‌های مختلف در شهرداری تهران رخنه کردند و پرونده‌های زیادی در این زمینه منتشر شد.

به نظر شما شورای شهر پنجم و شهردار آینده تهران برای ساماندهی به اوضاع شهر تهران چه اقداماتی باید انجام بدهند؟

بدون شک شورای شهر پنجم تهران وارث شکست‌های چهار شورای گذشته است. در نتیجه شورای شهر پنجم یک راه بیشتر پیش روی خود نمی‌بیند. شورای پنجم یا به دنبال این خواهد بود که راه چهار شورای گذشته را ادامه بدهد یا اینکه به دنبال درانداختن طرحی نو در مدیریت شهری تهران است. بدون شک اگر شورای جدید نیز به دنبال ادامه رویکرد شوراهای گذشته باشد قطعا با شکست مواجه می‌شود و ظرفیت‌های جریان اصلاحات را از بین می‌برد. این در حالی است که در شرایط کنونی شورای شهر با یک دوران طلایی مواجه شده است به شکلی که هر21 نفر اعضای این شورا اصلاح‌طلب هستند و هیچ‌کدام از اصولگرایان موفق نشدند وارد شورای شهر شوند. این وضعیت در شورای دوم شهر تهران برای اصولگرایان اتفاق افتاد و در آن شورا، اصولگرایان موفق شدند به صورت کامل شورای شهر را در اختیار بگیرند. به نظر من اگر شورای شهر پنجم تهران قصد دارد عملکرد موفقی از خود برجای بگذارد باید دو اقدام بسیار مهم انجام بدهد. نخستین اقدامی که شورای جدید باید انجام بدهد این است که باید محمدباقر قالیباف را به خاطر سیاست‌هایی که در طول مدیریتش در شهرداری تهران انجام داده است مورد مؤاخذه قرار بدهد. از سوی دیگر، شورای شهر جدید باید به همه پرونده فساد اقتصادی در شهرداری و شورای شهر رسیدگی و نتایج را به مردم اعلام کند. شورای شهر پنجم باید در این زمینه با قاطعیت عمل کند و از تمام امکانات موجود برای مشخص شدن پشت‌پرده شهرداری تهران استفاده کند.

دومین اقدام مهمی که شهرداری تهران باید انجام بدهد انتخاب یک شهردار متخصص و متعهد برای شهر تهران است. به نظر من تنها فردی می‌تواند در شهرداری تهران مدیریت کارآمدی داشته باشد که از بدنه مدیریت شهری باشد و مسائل شهری را به‌خوبی بشناسد. در نتیجه اگر شهردار تهران با تمهیدات سیاسی انتخاب شود هیچ ‌کمکی به شهر تهران نخواهد کرد. تهران مدت‌هاست از سیاست‌بازی و سیاسی‌کاری رنج می‌برد. در نتیجه در دوران جدید انتخاب یک شهردار که با مدیریت شهری آشنا باشد یکی از اولویت‌های جدی شورای شهر است. به نظر من از بین اسامی‌ای که تاکنون برای شهرداری تهران مطرح شده است، بهترین گزینه محسن هاشمی است که هم دارای تحصیلات مرتبط با مدیریت شهری است و هم‌اینکه تا حدود زیادی با مشکلات شهری تهران آشناست و فضای شهری تهران را به‌خوبی می‌شناسد.
خبرهای مرتبط
نظرات بینندگان