به گزارش
قلم نیوز, یکی از معیارها و شاخصهای ارزیابی عملکرد نظام مدیریت شهر، تحقق حقوق شهروندی است. مدیریت شهری برای رسیدن به تعالی شهر و شهروند میکوشد تا اثرگذاری تمامی ارکان بر مدیریت شهری را پیادهسازی کند. در همین راستا برنامهریزان و مدیران شهری با رویکرد برنامهریزی مشارکتی در پروژه های خرد و کلان شهری میکوشند تا در راستای احقاق حقوق شهروندی گام بردارند.
در برنامه ریزی مشارکتی تصمیم گیری در باره توسعه و عمران شهر یا منطقه باید توسط همه کسانی انجام گیرد که در آن موثر و ذینفع هستند و میبایست بر اساس عدالت ، آزادی و حق انتخاب شهروندان استوار گردد. به عبارتی نوسازی و مدیریت شهر باید فرآیندی اجتماع محور و مبتنی بر بهبود وضعیت اقتصادی ، اجتماعی و محیطی باشد که مردم عمده ترین بهره برداران آن به شمار میروند.
مشارکت می تواند در صور مختلف و معانی متفاوت بکار برده شود. مشارکت در معنی عام در واقع کنشی است که در آن فرد به گروه می پیوندد تا دست جمعی به اهداف مشترک دست یابند. گاه در برنامه ریزیها موافقت را مشارکت تعبیر می کنند که نکته مهم در این زمینه تفاوت ماهوی «مشارکت» و «موافقت » است. موافقت تنها گرفتن نظر مساعد و مثبت یک جمع برای تصمیم از پیش اتخاذ شده است و در آن شخص موافق ، یاری ویژه ای نمیکند اما مشارکت این فرصت را به فرد میدهد که توانایی خویش را آشکار نموده و از قابلیت و استعداد خود برای رسیدن به اهداف گروهی بهرهگیری نماید. در واقع داد و ستدی اجتماعی و دوسویه میان مردم و مسئولان است.
محدودکردن تعریف مشارکت مردمی در قالب«حق باخبر شدن و اظهار نظر» تفسیری تنگ نظرانه از درگیری جامعه در فرآیند تصمیم گیری است که بیشتر دلالت بر ارتباطات دارد تا مشارکت.گرچه ارتباط کارآمد بین جامعه و تصمیم گیرندگان عنصری پایه در مشارکت است.
در حال حاضر ،مشارکت مردمی از رموز موفقیت پروژه های شهری و معیار ارزیابی عملکرد نظام مدیریت شهری به شمار می رود، این مشارکت به صورت خود به خود و با رویکردی از بالا به پایین تحقق پیدا نمیکند ، بلکه نیازمند زمینه سازی و بستر سازی مناسب از طرف مدیریت شهری میباشد.
شهروندان در رویکرد مشارکتی با آگاهی و احساس مسئولیت علاوه بر بهره مندی از حقوق شهروندی، وظایف و تکالیفی را که نسبت به محیط پیرامون خود دارند را به درستی انجام میدهند.
آموزش و تبیین مفهوم مشارکت ، ابعاد و ویژگیهای آن و همچنین راههای مشارکت به صورت عینی و مشخص و به شیوه ای مناسب و فراگیر نه تنها به شهروندان بلکه به متولیان امر، از الزامات اولیه خواهد بود. چرا که تنها از طریق تقویت تفکر شهروندی و احقاق حقوق شهروندی میتوان در راستای توسعهی پایدار شهرها و جوامع شهری گام برداشت.
با این تفاسیر میتوان رویکرد برنامهریزی مشارکتی را ابزاری برای بهبود نظام عملکرد شهری دانست. زمانیکه برنامهریزی در شهرها مبتنی بر نیازهای واقعی شهروندان و با مشارکت آنها صورت گیرد، نقش نظارتی آنها بر اجرای برنامهها نیز افزایش یافته و به صورت مستقیم بر برنامههای توسعه شهری و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان اثر میگذارد.