قلمنیوز:عموم ناظران غربی نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران ابراز نگرانی کرده و نسبت به حصول توافق میان ایران و قدرت های جهانی (و در راس آن ها ایالات متحده) اعلام تردید کرده اند. عده ای هم معتقدند حتی در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات وین و حصول توافقی میان ایران و آمریکا، توافق مذکور ناپایدار بوده و با توجه به جهت گیری دولت جدید در جمهوری اسلامی و وسعت دایره منازعات و چالش ها در منطقه، در آینده نزدیک توافق احتمالی به محاق خواهد رفت.
با این همه ولی نصر، تحلیل گر به نام مسائل ایران و خاورمیانه و استاد دانشگاه جان هاپکینز، نسبت به دیدگاه اخیر رویکردی منکرانه دارد. نصر با انتشار یادداشتی با عنوان «چرا رئیسی بهترین امید غرب در معامله با ایران است؟» در نشریه فارین پالیسی مدعیست، ظهور دولت جدید در ایران نه تنها کار را برای طرف غربی و بالاخص ایالات متحده دشوار نساخته، بلکه امکان توافقی پایدار و باثبات را محتمل تر کرده است.
خلاف آمدِ انتظارات
انتخاب ابراهیم رئیسی به عنوان محافظه کاری که به ریاست جمهوری ایران انتخاب شده، در یک رقابت آسان بدست آمده است. با این وجود، گردش شتابان ایران به سمت جناح راست، برای آن چه غرب به صورت فوری از ایران انتظار دارد، لزوماً بد نیست: یک توافق هسته ای که به طور موثر برنامه هسته ای تهران را در کنترل داشته باشد. در واقع، نتایج انتخابات –به خلاف انتظار عموم- می تواند توافقی را که از زمان روی کار آمدن بایدن دور از دسترس بوده را، بیش از همیشه امکان پذیر کند.
خطوط تاریخی را باید به یاد داشت: زمانی که موفقیت های مهم دیپلماتیک توسط مخالفان همان توافق ها به دست آمده است. توافق هسته ای با ایران [در این وضعیت] دور از ذهن تر از سفر ریچارد نیکسون به چین و یا عزم مناخم بگین در توافقنامه کمپ دیوید، نخواهد بود؛ منطق مخالفان می تواند در همان میدانی که با آن می جنگیدند، بازی کند.
در حالی که در سال 2013 انتخاب یک رئیس جمهور میانه رو برای انعقاد توافق هسته ای با ایالات متحده حیاتی بود، اکنون حضور یک محافظه کار تندرو برای دستیابی به یک توافق جدید، ضروری به نظر می رسد. در همان ابتدای کار، دولت بایدن دریافت گره زدن سرنوشت مذاکرات هسته ای به انتخابات ریاست جمهوری ایران نتیجه مناسبی در بر نخواهد داشت.
در واقع، دولت بایدن با نادیده گرفتن محدودیت فاصله زمانی با انتخابات ریاست جمهوری و تصمیم برای روند طولانی مذاکرات که تا تابستان ادامه خواهد یافت، کار را برای حمایت از مذاکرات در وین توسط مقامات عالی در ایران تسهیل کرد.
مهار محافظه کاران
مقامات عالی در ایران از توافق هسته ای سال 2015 حمایت کردند، اما با خروج ایالات متحده از توافق توسط دونالد ترامپ، از حمایت خود از آن کاستند و با بیان اینکه نمی توان به ایالات متحده اعتماد کرد، ایده هر گونه توافق جدیدی را کاملاً رد کردند. با این حال همیشه تلاش شده فعالیت نیروهای تندروتری تعدیل شود که خواستار کنار گذاشتن توافق هسته ای ایران (برجام) و حتی خروج از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) هستند.علی رغم انتقادات شدید از ایالات متحده اعلام شد که ایران همچنان به توافقی که امضا کرده پایبند خواهد بود. بدین ترتیب مسیر باریکی برای مذاکرات [غیرمستقیم] تازه با ایالات متحده باز شد و منتقدان سرسخت مذاکرات به سکوت دعوت شدند.
در این شرایط تندروها باید خشم خود را فرو می دادند. رئیسی هم در طول مبارزات انتخاباتی، هم چون دیگر نامزدهای محافظه کار، از ابراز سخنان انتقادی در مورد برجام پرهیز کرد و هیج کدام از آن ها از کنار گذاشتن آن حرفی نزدند. رئیسی ضمن تاکید بر ضرورت لغو تحریم های اقتصادی علیه ایران منکر مخالفت با توافق هسته ای شد. او در عین این که مجبور به پرداخت بهای سیاسی برای مذاکرات نیست، اما خواهان بهره مندی از مزایای اقتصادی آن است.
حرکت بر بستر برنامه های کلان تر
همه اینها منطبق بر برنامه های کلان تری است. گفتگوهای وین اکنون به برهه حساسش رسیده است. توافق کلی و اصولی در زمینه فنی و مسیر بازگشت ایران به انطباق کامل با توافق هسته ای 2015 و لغو تحریم های دولت ایالات متحده علیه ایران در ازای آن، وجود دارد.
آن چه که مورد اختلاف شده، عدم موافقت ایالات متحده با تقاضای ایران مبنی بر ارائه تضمین این که توافق یک بار دیگر توسط رئیس جمهور آینده ایالات متحده کنار گذاشته نخواهد شد.
خروج شبهِ ترامپی دیگر از توافق برای ایران ریسک بسیار پرهزینه ای به شمار می آید؛ مسئله ای که وقوع آن در اوایل سال 2025 بسیار محتمل است. واشنگتن هم خواهان این است که ایران به طور رسمی موافقت خود را با مذاکرات بعدی در زمینه محدودیت های بیشتر در برنامه هسته ای و همچنین مسائل منطقه ای و برنامه موشکی، اعلام کند؛ امری که ایران تاکنون به هیچ وجه به آن تن نداده است.
مقامات با تصمیمی دشوار روبرو هستند که به نظر می رسد منجر به نشان دادن چراغ سبز به توافق در وین شده است. جامعه ایران و اقتصاد کشور تحت فشار شدیدی قرار دارند. ایرانیان خواهان تعدیل شرایط هستند و رد یک معامله تا حدی قابل قبول، پرهزینه تلقی می شود. این در حالی است که توافق با حضور رئیس جمهور میانه رو مورد تردید قرار دارد.
یک رئیس جمهور میانه رو، یا حتی محافظه کارِ میانه رو، در مدیریت واکنش تندروها در معرض آسیب خواهد بود و بهره برداری از مزایای آن به عنوان دستاورد میانه روها به صلاح تلقی نمی شود. اکنون، با رئیسی در مقام رئیس جمهور، تندروها در موقعیت دشواری قرار خواهند گرفت و مجبور به دفاع و اجرای آن می شوند- و اگر توافق حاصل شود، همه مخالفان هم در خط توافق قرار می گیرند.
گرچه تندروها توافق هسته ای 2015 را به عنوان یک مصیبت و خیانت به منافع ملی ایران توسط اعتدال گرایان طرفدار غرب توصیف می کنند، اما همان ها، انتخاب رئیسی را به عنوان چرخشی که انتظارش را می کشیدند، تلقی می کنند. رئیسی از پشتیبانی کامل مقامات تهران برخوردار است و در دفاع از همه ارزشها و نهادهای حاکم تحت حمایت تندروها، تمام قد ایستاده است. پیوند اعتماد و علاقه مشترک میان رئیسی و تندروها، این امکان را برای او فراهم می سازد که رضایت آنها را از ایجاد یک توافق بدست آورد.
از سوی دیگر، شرایط گذار سیاسی در ایران ایجاب می کند کشور از نظر اجتماعی و سیاسی باثبات باشد و این شرایط تنها در صورت توافق بین ایالات متحده و ایران قابل دستیابی است.
رئیسی در جریان مبارزات ریاست جمهوری قول داد که با فساد مبارزه کند، تورم و بیکاری را کاهش دهد و کسب و کارهای کوچک را یاری رساند. وعده های او مبنی بر بهبود اقتصادی، به معنی جهش درآمدهای تجاری و درآمد نفت بود –و این در گروی موفقیت آمیز از آب درآمدن مذاکرات وین است. ضمن این که آینده سیاسی او در گروی افزایش مقبولیت اوست و این وابسته به اقتصادی پر رونق و بهبود محسوس در زندگی روزمره ایرانیان خواهد بود.
صدای پای رئالیسم؛ پایان مسابقه دوره ای بر سر قدرت
قابل کتمان نیست که محافظه کاران در ایران ذاتا رویکردی تند نسبت به ایالات متحده دارند، با اعتماد به نفس در تلاش برای تشکیل خط مقاومت بوده و برقراری روابط نزدیکتر با روسیه و چین را تبلیغ می کنند. رئیسی هم این را کتمان نکرده است. با این وجود، در پشت این روکش ایدئولوژیک، با رسیدن به یک پیروزی تمامیت طلبانه، رئالیسم جدیدی در راه است.
بر خلاف گذشته هایی که محافظه کاران برای ایجاد مانع در برابر مخالفان میانه روی خود از لطمه زدن به منافع غربی ها خودداری نمی کردند، اکنون اگر بخواهند با موفقیت به تحکیم قدرت خود بپردازند، باید روابط باثباتی با جهان ثبات داشته باشند؛ و اول از همه مجبور به معامله با ایالات متحده هستند.
تا پیش از این، غرب غالباً به انتخابات ایران به چشم نقطه عطف نگاه می کرد، لحظه ای امیدوارکننده که مردم ایران می توانند طرفداران اصلاحات را برای باز پس گرفتن قدرت از تندروها بر سر کار آورند. اما در این آخرین انتخابات ریاست جمهوری، دیگر چنین لحظه ای وجود نداشت. اهمیت این انتخابات، بیشتر در خاتمه دادن به آن مسابقه دوره ای بر سر قدرت است. در نتیجه، اکنون منافع محافظه کاران به حفظ توافق هسته ای گره خورده، که اکنون هدف اصلی واشنگتن در موضوع ایران نیز تلقی می شود.
این با مفروضات رایج در غرب درباره ایران مغایرت دارد. از زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی در سال 1997، غرب در این تصور است که گشایش روابط با ایران تنها در صورت قدرت گرفتن میانه روها و اصلاح طلبان امکان پذیر است.
با درک اینکه انتخابات رئیسی قدرت یک پارچه شده است، دولت بایدن باید از این فرصت استفاده کند - نه اینکه برای گشایش در مسئله ایران از ابزار فشار استفاده کند، بلکه با دستیابی به یک توافق هسته ای با دوام و کاستن از تنش های منطقه ای، ایالات متحده می تواند تمرکز خود را به سمت چین تغییر و معطوف کند.