کد خبر: ۵۱۶۸۳
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۴

بارورسازی ابرها نهایتا باعث افزایش 10 درصدی بارش‌ها می‌شود

در حالی‌که بحران کم‌آبی در بسیاری از استان‌های کشور به مرحله‌ای بحرانی رسیده و سدها با کمترین حجم ذخیره در سال‌های اخیر مواجه هستند، بارورسازی ابرها دوباره به صدر خبرها بازگشته است. اما آیا این روش واقعا راه‌حلی برای بحران آب تلقی می‌شود یا تنها مُسکنی کوتاه‌مدت برای پوشاندن ضعف‌های ساختاری در مدیریت منابع آبی کشور است؟

به گزارش قلم نیوز و به نقل از تجارت نیوز، موضوع بارورسازی ابرها در ایران، هرچند از دهه ۱۳۷۰ به شکل جدی‌تری در دستور کار دولت‌ها قرار گرفت، هنوز هم میان متخصصان هواشناسی و منابع آب محل مناقشه است. موافقان آن را ابزاری علمی برای افزایش بارش در مناطق خشک می‌دانند و مخالفان تاکید دارند که این سیاست نه‌تنها اثر معناداری در افزایش بارش ندارد، بلکه به‌دلیل هزینه‌های بالا، نبود زیرساخت‌های فنی و خطاهای اقلیمی، به اتلاف منابع مالی منجر می‌شود.

عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو، در مهر ماه سال جاری در مورد پیشنهاد بارورسازی ابرها، گفت: چنان‌چه ابر باران‌زا به سمت کشور بیاید، بارورسازی ابر‌ها انجام می‌شود و برنامه گسترده‌ای در این زمینه وجود دارد. بارورسازی ابر‌ها در دنیا سابقه دارد، اما در کشور ایران چیز جدیدی است و امید است در آبان و آذر مردم آثار آن را ببینند.

باید گفت در سال‌های اخیر که ایران با یکی از خشک‌ترین دهه‌های تاریخ معاصر خود روبه‌رو است، بار دیگر بارورسازی به‌عنوان راه‌حل اضطراری از سوی برخی نهادها تبلیغ شده است؛ رویکردی که می‌توان آن را نشانه تداوم مدیریت واکنشی در بخش آب دانست.

بارورسازی ابرها نتایج قابل‌اثبات علمی ندارد

گزارش‌های رسمی بهار سال جاری از سوی وزارت نیرو و مرکز ملی تحقیقات باروری ابرها، میزان افزایش بارش‌ها در پی انجام عملیات‌ بارورسازی ابرها را ۱۰ تا ۲۰ درصد اعلام کرده است.

آن‌طور که ایلنا گزارش داده، صادق ضیائیان، رئیس مرکز ملی پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات هوا، در خردادماه در واکنش به اعلام افزایش ۱۰ تا ۲۰ درصدی بارندگی، گفت: «هیچ جایی در دنیا نیست که توانسته باشد مشکل خشکسالی خود‌ را توسط بارورسازی ابرها حل کند. راهکار رفع خشکسالی، باروری ابرها نیست. این کار به‌عنوان یک راهکار عمومی مطرح نیست و برای یک جای محدود مانند گشت یک سد قابل‌قبول است.»

به گفته او، متوسط بارش کشور حدود ۲۳۰ میلی‌متر است، فرض کنید امسال که خشکسالی است، بارش نزدیک به ۳۰ تا ۴۰ درصد از این عدد پایین‌تر بوده است. حال فرض کنید تمام سامانه‌های جوی که روی کشور فعال می‌شوند، امکان بارورسازی داشته باشند. بارش باید به عدد ۲۳۰ میلی‌متر برسد که این کار امکان‌پذیر نیست؛ مگر آنکه با اهدافی خاص در روی سدهایی خاص در مناطقی محدود کارهایی انجام بگیرد که بتواند مقداری قضیه را بهبود دهد.

به نظر می‌رسد تاکید بیش از حد بر بارورسازی، نوعی فرار از پاسخ‌گویی درباره بحران ساختاری مدیریت آب است.

همچنین آن‌طور که پیام ما گزارش داده، احد وظیفه، مسئول مرکز ملی پایش و هشدار خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی کشور ضمن بیان اینکه یکی از مشکلات اساسی بارورسازی دشواری در اثبات تاثیر واقعی آن است، تاکید کرد: «بارورسازی ابرها را باید به‌عنوان ابزاری محدود و کمکی در مدیریت منابع آب دید، نه یک راه‌حل قطعی برای خشکسالی. انتظار رفع بحران‌های بزرگ آبی از این روش، انتظاری غیرواقعی و خارج از توان علمی و عملی آن است.»

بارورسازی نهایتا باعث افزایش ۱۰ درصدی بارش‌ها می‌شود

آن‌طور که همشهری آنلاین گزارش داده، نیما فرید مجتهدی، متخصص آب و هواشناسی، توضیح داد: «بارورسازی ابرها نیازمند وجود ابرهای ناپایدار و هوای مرطوب است. در بیشتر مناطق مرکزی و فلات ایران چنین شرایطی وجود ندارد و فقط در حاشیه‌های شمالی یا غربی کشور می‌توان احتمال موفقیت اندکی برای آن قائل شد. عملیات بارورسازی ابرها فرآیندی کوتاه‌مدت است و نمی‌توان مثلا امروز برای آن بذرپاشی کرد و چند وقت بعد منتظر نتایج آن بود. این کار زمانی انجام می‌شود که ابرهای باران ‌زا در منطقه حضور دارد و تاثیر آن ظرف چند ساعت مشخص می‌شود.»

به گفته او، مطالعات نشان می‌دهد بارورسازی ابرها نهایتا در گستره‌ جغرافیایی کوچک و با حداکثر ۱۰ درصد افزایش بارش انجام می‌شود.

واقعیت این است که حتی اگر بارورسازی بتواند ۱۰ درصد بارش‌ها را افزایش دهد، باز هم تاثیر آن در مقیاس ملی ناچیز است. دلیل این امر آن است که به دلیل خشکسالی، متوسط میزان بارش حدود 30 تا 40 درصد کاهش پیدا می‌‎کند و در نسبت با این رقم، بارورسازی نمی‌تواند راه‌حلی برای جبران خشکسالی باشد.

ایران سالانه حدود ۲۵۰ میلیارد مترمکعب بارندگی دارد که درصد بالایی از آن تبخیر می‌شود. بخش عمده باقی‌مانده نیز به‌دلیل سدسازی‌های بی‌برنامه یا حتی برداشت بی‌رویه از بین می‌رود. در چنین شرایطی، تمرکز بر افزایش موقتی بارش، بدون اصلاح الگوی مصرف آب و تغییرات ساختاری در حوزه مدیریت منابع آب، تغییری پایدار ایجاد نمی‌کند.

از سوی دیگر باید به برخی از ایرادات ساختاری اشاره کرد. در استان‌هایی مانند سیستان‌وبلوچستان که همواره از مناطق هدف بارورسازی بوده‌اند، حتی در صورت افزایش بارش، به دلیل نبود سامانه‌های جمع‌آوری و ذخیره آب، اثر بارورسازی به سرعت از بین برود. در سیستان و بلوچستان این موضوع در راستای باران‌های موسمی نیز مطرح می‌شود.

در سیستان‌ و بلوچستان، باران‌های موسمی که هر ساله در مرداد و شهریور وارد استان می‌شوند، به‌دلیل نبود زیرساخت‌های مناسب جمع‌آوری و ذخیره آب، عملا به هدر می‌روند. در بسیاری از مناطق، نبود سدهای کوچک محلی، آب‌گیرهای خاکی و شبکه‌های انتقال باعث می‌شود حجم زیادی از بارش‌ها در مدت کوتاهی به سیلاب تبدیل شده و به بیابان یا دریا سرازیر شود.

از سوی دیگر، فرسودگی شبکه‌های آبرسانی شهری و روستایی و نبود برنامه‌ منسجم برای نفوذ آب در سفره‌های زیرزمینی، موجب می‌شود تاثیر این بارش‌ها بر بهبود وضعیت منابع آبی استان بسیار محدود باشد.

این تنها مثالی از وضعیتی است که به دلیل نبود مدیریت بهینه در منابع آبی کشور، باران هدر می‌رود. از این رو باید گفت شاید بهتر باشد مسئولان به جای مدیریت جو به مدیریت منابع آبی، کاهش مصرف کشاورزی، اصلاح الگوی مصرف و زیرساخت‌های آبی بپردازند.

باید گفت پروژه بارورسازی ابرها در ایران، بیش از آنکه یک سیاست اقلیمی باشد، به نماد نوعی «مدیریت نمادین» در بخش آب تبدیل شده است. درواقع بارورسازی ابرها تلاشی برای نشان دادن اقدامات به اصطلاح عملی در برابر بحران است، اما این در حالی است که بارورسازی ابرها به ریشه‌های واقعی بحران نمی‌پردازد و تنها در حکم مسکنی موقت عمل می‌کند.

تداوم این مسیر، به‌ویژه با اتکا به داده‌های غیرشفاف و برآوردهای غیرعلمی، می‌تواند منابع مالی اندک کشور را به مسیرهای غیرمولد هدایت کند. باید گفت حتی اگر بارورسازی ابرها بتواند نهایتا 10 درصد بر افزایش بارش‌ها اثر داشته باشد، مقدار آن در برابر خشکسالی موجود ناچیز است.

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان