تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
سفر وزیر امور خارجه قطر به ایران چرا مهم بود؟
به نظر نمی رسد که محور اصلی این
سفر مربوط به روابط دوجانبه و توسعه آن باشد. قبل از سفر وزیر امور خارجه
قطر به ایران مقام های دوحه در موضع گیری های خود درخواست ورود آمریکا به
برجام را مطرح می کردند. یا این مساله از جانب آنها مطرح می شد که روابط
ایران و آمریکا به طور کامل قطع نشده است.
دوحه همچنین برای وساطت و
ایجاد شرایط گفتگو بین تهران و واشنگتن نیز اعلام آمادگی کرد که در نهایت
به سفر وزیر امور خارجه قطر به تهران، شکل گیری گفتگوها و ابلاغ پیام امیر
قطر منجر شد. به نظر می رسد هدف اصلی این سفر حل مساله ورود به برجام و حل
این معضل بود که کدام یک از طرفین ابتدا به این توافق بازگردند.
مشکلی که وجود دارد آمریکا می گوید ابتدا ایران باید به توافق برگردد و از طرفی ایران با استدلال بر اینکه آمریکا از توافق خارج شده باید اول به آن برگردد. از همین رو قطری ها به دنبال راه حل سومی هستند. به نظر می رسد که امیر قطر نیز گفتگوهایی با آمریکا داشته باشد و نتایج آن را به صورت پیام ارسال کند. یک احتمال دیگر در خصوص این پیام می تواند مربوط به شرکت امیر قطر در جلسه شورای همکاری خلیج فارس باشد. بدین معنا که این حضور نمی تواند موجب کاهش دوستی و روابط تهران و دوحه شود. بحث تحولات منطقه و روابط اعراب نیز می توانند از دیگر موضوعات باشند.
با توجه به این موارد سوالی که در این بین ممکن است مطرح شود این است که اساسا دلیل اهمیت ایران برای قطر چیست و از این میانجی گری ها چه نفعی کسب می کند؟
قطر در حال حاضر در موقعیت خوبی
به سر می برد. این در حالی است که این کشور در دوران ترامپ تحت فشار
عربستان سعودی بود. رئیس جمهور آمریکا به زور درصدد آن بود تا قطری ها
تسلیم عربستان کند که اینطور نشد و دوحه به سمت تهران و آنکارا گرایش پیدا
کرد. حال با آمدن دولت بایدن این عربستان است که تحت فشار قرار گرفته است.
اگرچه قطر در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس شرکت کرد اما تغییر خاصی صورت نگرفت و بیشتر به بازگشایی مرزها مربوط شد. نکته اصلی اینجاست که عدم اطمینان قطر به عربستان همچنان موجود است. این کشور راه خود را انتخاب کرده و دیگر نمی خواهد برده عربستان باشد. ضمن اینکه قطر رقابت هایی با امارات نیز دارد و هر دو به دنبال قدرت منطقه ای هستند.
از سویی روابط آمریکا و عربستان بسیار بد شده است. کار به جایی کشیده شده که آمریکا حاضر به تماس با مقامات این کشور از جمله پادشاه و ولیعهد نیست. آمریکا با اسرائیل هم رابطه خوبی ندارد و تماسی برقرار نشده است اما قول داده اند که انجام دهند.
اما در خصوص عربستان صراحتا اعلام کردند که قرار نیست تماسی با آنها گرفته شود. چنین مساله ای در دیپلماسی معنای بسیار بدی می دهد. عربستان خود را متحد آمریکا می داند و آمریکا نیز اخیرا اعلام کرده که از متحدش یعنی عربستان دفاع می کند اما بایدن در عمل حتی با رقبای ژئوپولتیکی و ژئواستراتژیکی خود مانند چین و روسیه تماس حاصل کرده ولی اعلام می کند حاضر نیست که با مقامات عربستان تماسی حاصل کند.
این موضوع برای قطر مطلوب است و آنها دوست دارند سعودی ها تحت فشار قرار گیرند. بنابراین هم زمانش رسیده و هم قطری ها دوست دارند که نقش آفرینی کنند. وضعیت آنها در شورای همکاری خلیج فارس نیز نسبت به کشوری مثل عمان هم به مراتب بهتر است. قطر با استفاده از منابع مالی قوی و ارتباط خوب با همه کشورها به سمت وضعیت بهتری حرکت می کنند. اگر دوحه در ارتباط با تهران و واشنگتن بتواند حرکت مثبتی را انجام دهد جایگاه ژئوپولتیکی آنها تقویت خواهد شد که بدان نیاز دارند.
در صحبت ها به عمان هم اشاره کردید؛ این کشور در روزها و هفته های اخیر برای چندمین بار برای کاهش تنش ها و میانجی گری بین ایران و آمریکا اعلام آمادگی کرده فکر می کنید انگیزه های عمان از طرح چنین پیشنهاداتی چیست؟
عمان در گذشته کمتر به صورت علنی برای واسطه شدن اعلام آمادگی می کرد و بیشتر از طریق پیام کار را پیش می بردند. به نظر می رسد در حال حاضر شاید تماسی از سوی آمریکایی ها دریافت کرده اند. ضمن اینکه باید تغییرات ساختاری عمان هم در نظر بگیریم. با تغییر پادشاه و وزیر امور خارجه این کشور آنها شاید به این نتیجه رسیده اند که باید نقش بیشتری ایفا کنند. در این بین قطعا ایران هم عمان و هم قطر را در نظر دارد.
تحولات در حالی رخ می دهد که ایران میانجی گری ها در موضوع برجام را رد کرده است...
ایران میانجی گری ها در خصوص مذاکرات برجامی را رد کرده است. در موضوع تبادل پیام کار اولیه ای باید صورت بگیرد. منظور ایران این است که در خصوص برجام و مذاکرات 1+5 کشوری نباید اضافه شود. احتمالا سیاست آمریکا، اروپا روسیه و چین نیز همین باشد. ایران همچنین معتقد است که حل مسائل منطقه باید به وسیله کشورهای منطقه حل و فصل شود و کشور خارجی در آن حضور نداشته باشد. در این بین نقش کشوری که وظیفه تبادل پیام را برعهده می گیرد مهم است و می تواند جایگاه سیاسی خود را ارتقا دهد. به طوریکه این نقش می تواند ادامه دار باشد و با کسب تجربه فواید دیگری را هم در بر داشته باشد.
با توجه به اینکه میانجی گری ها در دوره های گذشته با شکست مواجه شده اند آیا در این برهه می توان امیدوار بود که اتفاق مهمی حاصل شود؟ با توجه به اینکه ضرب الاجل 21 فوریه ایران نیز نزدیک است...
دوره کنونی را نمی توان با دوره
های قبلی مقایسه کرد. در دوره های قبل ایران در سطح بالا اعلام کرد که به
هیچ وجه با ترامپ مذاکره نمی کند و این فرد را شایسته نمی داند. از طرفی
ترامپ عطش مذاکره و عکس گرفتن را در سر داشت تا بتواند برجام را به هم زده و
توافق دیگری را ترتیب دهد.
نکته اینجاست که در این دوره آمریکایی ها مداوم در حال نشان دادن چراغ سبز هستند. یک سری از آنها چراغ سبزهای مستقیم است که می گویند ابتدا ایران به توافق برگردد و سپس آمریکا . معضل اصلی در اینجا این است که کدام طرف می تواند ابتدا اطمینان کند که واسطه ها برای حل آن قادرند نقش مفیدی ایفا کنند. یک سری پیام های غیرمستقیم هم وجود دارند. مانند تماس نگرفتن بایدن با عربستان که بالاخره یک پیام محسوب می شود. خروج گروه انصارالله یمن از لیست «تروریستی» و یا فشار برای پایان جنگ یمن از دیگر پیام های غیرمستقیم محسوب می شوند.
در دیگر مسائل منطقه نیز
به همین شکل است. مثلا دولت بایدن رویکرد دولت ترامپ در قبال جولان و
اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد. بنابراین شاهد هستیم که اوضاع نسبت به
گذشته کاملا متفاوت است و آمریکایی ها محکم گفته اند که خواستار بازگشت به
برجام هستند. تنها مشکل عدم وجود اطمینان طرفین است و اینکه چگونه عملکرد
مورد راستی آزمایی قرار می گیرد.
در این خصوص باید حد وسطی در نظر گرفته شود که در آن واسطه ها به حل مشکل کمک کنند. یکی از این واسطه های مهم کشورهای اروپایی بودند که با توجه به عزم آنها برای حفظ برجام ایران می توانست از ظرفیت گفتگو با آنها استفاده کند. باید قبل از اینکه بر اساس مصوبه مجلس به تنگنای چند روزه برسیم این اتفاق صورت می گرفت تا راه حل سومی پیدا می شد.