تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
در ابتدا لازم میدانم به این موضوع اشاره کنم که علیرغم سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ، از میان ۱۳ شروطی که رئیس جمهور پیشین آمریکا برای ایران تعیین کرده بود، تنها در یک مورد تلاش هایش به ثمررسید و در دیگر موارد یک شکست مفتضحانه برای او در پایان دوره ریاست جمهوریش بود. موضوع موردنظر اقتصاد و اصلیترین جنبه آن یعنی بحث صادرات نفت بود که فراتر از انتظار مقامات ایرانی ظاهر شد و از دیدگاه بنده مسوولین آمادگی چندانی برای مواجه با آن نداشتتند. متاسفانه از سالهای گذشته یک دیدگاه سادهاندیشانه و خوشبینانه در کشور رخنه کرده است، مبنی براینکه آمریکا به تنهایی نمیتواند تحریمهایی را علیه ایران اعمال کند. با تکیه برهمین دیدگاه هم هیچ تلاشی صورت نگرفت تا در قراردادهای منعقده با شرکتهای خارجی، ساز و کاری فراهم شود تا این شرکتها نتوانند از آن به راحتی خارج شوند و یا کانالهای مالی طراحی شوند که که نسبت به تحریمها آسیبپذیری کمتری داشته باشند. آگاهی از میزان تاثیرگذاری تحریمهای آمریکا، ایران را به سمت و سوی تنظیم قراردادهای نفتی بلندمدتتری سوق میداد که در صورت بازگشت به برجام، باید نسبت به این موضوع اهتمام بیشتری مبذول داشته شود. اما از سوی دیگر مقاومت شگفت انگیز تهران در ادامه صادرات نفت نیز بسیار فراتر از باورهای جامعه جهانی بود هر چند که به جهت رشد و پیشرفت های صورت گرفته در امر فناوری، ایران نتوانست به تمام نتایج دلخواهش در دور زدن تحریم ها دست پیدا کند؛ فناوری های کنونی نسبت به دوره دولت اوباما با پیشرفت های بسیار زیادی همراه است. مثلا از طریق ماهواره های فضایی می توانستند تانکرهای حامل نفت ایران را حتی با سیستم جی پی اس خاموش ،شناسایی کنند و یا از سایه یک نفت کش در آب دریابند که حامل چه میزان نفت است و آیا توانسته نفت اش را بر روی دریا به تانکرهای دیگر منتقل کند یا خیر. اجرای همین موارد بود که کار صادرات نفت را برای ایران دشوار کرد.
*موارد دیگری هم در کاهش صادرات نفت ایران و بازگشت سرمایههای ناشی از آن به کشور تاثیرگذار بود؟
بله بود. موضوعات حول محور لایحه FATF، که موجب شد تا کسب درآمد نفت ایران نسبت به گذشته دشوارتر باشد و از این جهت تاثیر تحریمهای دولت ترامپ بر صادرات نفت ایران نسبت به گذشته و البته تحریمهای دولت اوباما دوچندان شود. متاسفانه این روند در زمان نامناسبی هم به ثمر نشست .زمانی که بازار مملو از نفت صادراتی آمریکا بود و با کند شدن حرکت اقتصاد چین، به تدریج درخواستها برای دریافت نفت کمتر شد و در نهایت اپیدمی کرونا نیز ضربه نهایی بود تا اقتصاد جهان دچار رکود شود. در این فضا حذف شدن سهم ایران از بازارهای جهانی با مشکلات بسیار کمی صورت پذیرفت و هیچ تنش قیمتی نیز به همراه نداشت. برهمین اساس نیز معتقدم که در این مقطع زمانی بازگشت ایران به بازارهای نفت بسیار دشوارتر از دوره ریاست جمهوری اوباما است.متاسفانه در حال حاضر بحث نفت و صادرات آن علاوه بر موضوعات تکنیکی دارای ابعاد سیاسی نیز هست و با وجود اینکه وزارت نفت تلاش کرد تا در رابطه با برخی از شیوه های دور زدن تحریم ها مقاومت کند( به لحاظ فساد برخی از این شیوهها) اما در نهایت مجبور شد تا برای ادامه همان روند اندک صادرات نفت به هر شیوهای متوسل شود و علاوه بر در نظرگرفتن تخفیفهای بسیار زیاد، امکان بازگشت طیف کثیری از منابع مالی به کشور را هم نداشته باشد. به گمان بنده عملکرد وزارت نفت نشان داد، نیمی از درسهایی که در دوره ریاست جمهوری اوباما آموخته بود را فرا گرفته و نیم دیگری از همان اشتباهات را مجددا تکرار کرد.
* به طور اخص در موضوع دیپلماسی انرژی عملکرد وزارتخانههای نفت و خارجه را چگونه ارزیابی میکنید؟
پیش از آنکه بخواهیم به ارزیابی عملکرد وزارت خانه های نفت و خارجه بپردازیم و یا به این سئوال پاسخ دهیم که دیپلماسی انرژی ایران ناشی از هم افزایی عملکرد این وزارتخانهها بود یا خیر، باید به این نکته توجه داشته باشیم که صادرات نفت ایران طی چهل سال گذشته هیچگاه تا به این اندازه کاهش پیدا نکرده بود. بر همین اساس، حالا که نوری در انتهای تونل تحریمها به وجود آمده است مسوولان امر باید کمیسیون ویژهای را تشکیل دهند تا با بررسی روند تحریم های ایران در دوران ریاست جمهوری آقایان اوباما و ترامپ، درسهای آن آموخته شده و به لحاظ ساختاری و سیاست گذاری در مسیری حرکت شود که در صورت تکرار روند فرسایشی فشارهای خارجی آسیب پذیری کمتری متوجه کشور باشد.البته معتقدم که شالوده این اقدام با دو روندی که در دوره تحریم های اخیر طی شد، ریخته شده است و میتواند ایران را در مسیر درستی هم قرار دهد. ابتدا کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی است که باید حتی پس از لغو تحریمها هم ادامه پیدا کند. یعنی حتی در صورت لغو موانع صادرات نفت ایران، سرمایه های ناشی از فروش آن نباید دوباره به بازار تزریق شود تا علاوه بر ایجاد تورم، صرف هزینه موارد نابجا شود. دیگر اینکه به سمت ایجاد ارزش افزوده، با تمرکز بر فرآورده های پتروشیمی حرکت کنیم؛ این کاری است که باید در فردای روز لغو تحریمها هم ادامه پیدا کند. اصولا خام فروشی هرگز به نفع ایران نبوده است و اگر این دوره از تحریمها موجب شد تا ایران در این مسیر درستی گام بردارد، عدو شود سبب خیر صورت گرفته و این مسیر باید همچنان تداوم یابد.
* عربستان اعلام کرده بود که اقدام به کاهش سطح تولید نفت خود می کند. این امر می تواند چراغ سبز سعودی نسبت به بازگشت ایران به بازارهای جهانی باشد؟
نقش عربستان در بازار نفت و اوپک و آنچه شما بدان پرداختید را باید در بطن روابط ایران و عربستان بررسی کرد.سعودی ها در حال حاضر به لحاظ سیاسی در شرایط دشواری قرار دارند چرا که بزرگترین حامی خود یعنی دولت ترامپ را که چک سفید امضا آنها، برای کلیه فعالیتهای منطقهایشان بود، از دست دادهاند. آنها در حال حاضر با دولتی در آمریکا مواجه هستند که نه تنها خواستار بازگشت به برجام است بلکه در گذشته انتقادهای بسیار زیادی را نسبت به عملکرد عربستان هم مطرح کرده و خواستار پایان دادن به جنگ یمن بود. بنابراین روند سیاستهای فعلی در جهت منزوی شدن عربستان است و در این شرایط بسیار دشوارست که گمان کنیم عربستان به دنبال امتیازدهی به ایرانی است که بزرگترین رقیب منطقهای این کشور محسوب می شود. علاوه براین ایران نیز ثابت کرده است که با پشت سرگذاشتن دوره تحریمها، در موقعیت قدرت قرار دارد و در همین شرایط است که میتواند از فرصت ایجاد شده برای پیگیری اهداف منطقهای خود استفاده کند؛ اگر ایران با نفوذی که بر حوثیهای یمن دارد انصارالله را متقاعد به حرکت در جهت کاهش تنشها کند آن زمان میتوان انتظار داشت تا عربستان برای بازگشت ایران به بازار نفت، همت به خرج دهد. جایگاه سعودی در واشنگتن طی ۷۵ سال گذشته هیچگاه تا این اندازه متزلزل نبوده است و نمیتوان گمان کرد که در شرایط انزوا بخواهد به ایران،امتیاز دهد.
* در این شرایط، آیا زمینه برای بازگشت ایران و آمریکا به برجام فراهم است؟ تغییر در روند بازگشت باید به چه صورتی باشد؟
شرایط فعلی برجام نتیجه خروج یکجانبه آمریکا از این توافق است بنابراین بدون شک وظیفه احیای برجام نیز برعهده این کشور است. البته بایدن و تیم امنیت ملی آمریکا بارها تاکید کردهاند آنها نیز خواهان بازگشت به این توافق هستند. در ایران هم از رهبری و رئیس جمهور تا وزیرخارجه همه بر این نکته اذعان دارند که در صورت رفع تحریمها آمریکا می تواند به برجام بازگردد. بنابراین هر دو سوی این توافق، خواهان یک موضوع یعنی احیای برجام هستند وتنها مشکلی که در این میان وجود دارد نحوه بازگشت به آن است. به این معنی که ایران با توجه به سابقه آمریکا در اجرای تعهداتش محق است که نسبت به نیت واشنگتن بدبین باشد. متاسفانه در بعد داخلی نیز برجام در شرایط نامساعدتری نسبت به سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ قرار دارد. از سوی دیگر در آمریکا هم مقاومت و دشمنی در برابر برجام، هنوز به همان اندازه گذشته است و دولت بایدن هم به این راحتیها نمیتواند در زمینه رفع تحریمها اقدامی به عمل آورد. از این منظر ممکن است طرفین در زمینه نحوه بازگشت به برجام دچار اختلاف نظرهایی باشند. یعنی ایران انتظار داشته باشد ابتدا تحریمها از سوی آمریکا لغو شود و از سوی دیگر آمریکا نیز این مطالبه را مطرح کند که در گام نخست باید راستی آزمایی فعالیت های هسته ای ایران، از سوی آژانس تایید شود. به همین جهت معتقدم با توجه به اشتراک نظری که میان ایران و آمریکا برای بازگشت به تعهداتشان وجود دارد باید جدول زمانی طراحی شود تا گام های طرفین به صورت متقابل و در یک بازه مشخص تعیین شود. براساس این طرح، ایران میتواند برای خارج کردن اورانیوم غنی و انباشته شده از کشور اقدام کرده و همزمان آمریکا هم مجوزهای مورد نظر برای خرید هواپیماهای بویینگ و ایرباس را صادر کند. یعنی هر گام ایران در کاهش تعهداتش، با یکسری اقدامات آمریکا در زمینه رفع تحریم ها پاسخ داده شود. متاسفانه شکل فعلی برجام کاملا مبتنی بر درک خواسته های طرفین نیست. یعنی تنها سازشی فی مابین برای پاسخگویی به مطالبات کشورهایی است که در دوسوی یک غائله قرار داشتند.بنابراین پس از احیای برجام بهتر است توافق پایدارتری مدنظر قرار گیرد که حتی در صورت عدم تمایل رئیس جمهوری بعدی آمریکا برای اجرای آن، نتواند از این توافق خارج شود. با عنایت به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری ایران بهتر است این مذاکرات در زمان استقرار دولت جدید انجام شود.
*شرایط فعلی ایران نشان می دهد که شاید گزینه بعدی انتخابات ریاست جمهوری ایران فردی خارج از دایره اصولگرایی و اصلاح طلبی و با مواضع تند سیاسی باشد. فردی که به برجام و توافقات بین المللی بی اعتناست و از همکاری و همراهی با جامعه جهانی استقبال نمیکند.
درست است که برجام توسط دولتمردان کابینهای اعتدال گرا به امضا رسید اما تمامی بدنه نظام آن را به رسمیت شناخت وعملا برای تایید، یک روند فراجناحی را طی کرد. حتی امروز هم آیت الله خامنه ای با بازگشت به فرمول ابتدایی برجام که در یک جمله می توان آن را رفع محدودیت های ایران و شفافیت برنامه هسته ایش دانست، موافق است. این یعنی راس نظام نیز فرمول ابتدایی برجام را به رسمیت می شناسد. حال سئوال اینجاست که آیا با یک دست شدن اهرم های قدرت در ایران، دستیابی به یک توافق جهانی اسان تر است یا خیر که به گمان من این موضوع هم به چهره های دولت بعدی ایران بستگی دارد چرا که دیپلماسی و سیاست گذاری در کشورمان تا حد زیادی تابع دیدگاه های شخصیت ها و مجریان آن است . معتقدم اگر غرب از اعمال فشار، تحریم و منزوی کردن ایران و حمایت های یک جانبه از رقبای منطقهای آن دست بکشد، فارغ از اینکه چه کسی رئیس جمهور بعدی ایران است به سمت متعادلتر کردن فضا و رسیدن به یک توافق جامع و منسجم با این کشور حرکت کرده است.