قلمنیوز:دکتر علیاکبر صالحی در یک مصاحبه ویدیویی با یک سایت داخلی که امروز منتشر شده است، داستان جنجالبرانگیز و محرمانه کانال دوم مذاکره با آمریکا در دولت احمدینژاد و استنکاف رئیس دولت دهم از دستور رهبری برای هماهنگی این کانال را شرح داده و از دکتر ظریف میخواهد تمامی اسناد آن مذاکرات را منتشر کند تا «ملت بدانند در آن سالها چه گذشت، هم آموزنده است و هم تاریخ به قضاوت خواهد نشست. با هم نکات مهم این مصاحبه را میخوانیم:
*اگر آمریکا با ایران کنار بیاید، از منظر واشنگتن، از طریق تهران میتواند چین را مهار کرد؛ پکن و مسکو این را فهمیدهاند/ بایدن چگونه میخواهد چین و روسیه را مهار کند؟ بهتر است بیش از این با ایران کلنجار نرود و دیوار اعتماد را بازسازی کند/ این کمربندی که آمریکاییها دور روسیه انداختهاند، سگکش روی ایران بسته میشود
*در گزارشهای محرمانه ندیدم از قول چینیها گفته شود منتظر دولت اصولگرا هستند
*اگر قانون مجلس از تجانس لازم برخوردار نباشد، حداقلش این است که همه تمکین میکنند اما درست پیاده نمیشود / آفتاب آمد دلیل آفتاب؛ دوستان میگفتند فاتحه صنعت هستهای خوانده شده اما امروز میگویند فورا غنیسازی 20درصدی را آغاز کنید/ چیزهایی که در قانون مجلس خواسته شده در قالب گامهای پنجگانه هم بود/ تعجب میکنم شورای نگهبان چگونه این قانون مجلس را تصویب کرده است؛ میگویند هزارتا سانتریفیوژ آیآر 6 بسازید، اما نگفتهاند پولش را کی میدهد؟/ اینطور که نمیشود قانونگذاری کرد، به اعتبار صحبت یکنفر در شورای امنیت ملی
*صدور آن بیانیه توسط دبیرخانه شورای امنیت ملی کار درستی نبود
*شاید آقای عباسی از منظر خودشان این آمادگی را دارند که شخصا تا حد جنگ جلو بروند، اما جنگ و صلح در اختیار رهبری است
*شهید فخریزاده در مذاکرات برجام حضور نداشت، اما با ایشان مشورت میشد/ ادعای مصاحبه بازرسان آژانس با شهید فخریزاده کذب است؛ اگر سند دارید منتشر کنید/ اینکه میگویند بازرسان آژانس جاسوسند را قبول ندارم/ اخراج بازرسان آژانس؟ با این روشها که نمیشود کشورداری کرد/ نمیشود که خود را معزول از دنیا کنیم/ از همکاریهای فنی آژانس ما کلی داریم استفاده میکنیم/ این تعریف زندگی بینالمللی نیست که از همه جا بیرون بیاییم و هرچه میخواهیم باید اجرا شود و هرچه خواستند را رد کنیم
*اگر صنعت هستهای نابود شده و فاتحهاش را خواندهاند، پس چه می گویند همان آنی که قانون مجلس ابلاغ شد، اجرایش کنید؛ خودرو هم بخواهید روشن کنید به این سرعت نمیشود/ آن چاله راکتور را خودشان با فتوشاپ بتون ریخته بودند؛ این اخلاق ماکیاولیستی ست نه اسلامی/ چرا حق را با لباس باطل میپوشانید و شما آگاهانه این کار را میکنید؟ برای چی؟ یکسری خواستههای سیاسی و آرزوهای سیاسی/ اینقدر کشور بیمسئولیت است که یک کسی مانند صالحی آمده سازمان انرژی اتمی را نابود کرده و همه هم نشستهاند نگاه میکنند
*بعید میدانم در این چندماهه باقیمانده پرونده هستهای به دبیرخانه شورای امنیت ملی برود
*اگر برجام نباشد، اروپا یکی از عناصر مهم تأمینکننده امنیتش را از دست میدهد/ اگر برجام به هم بخورد، ما قطعا با اجماع جهانی روبهرو میشویم/ اروپا یا حتی هند با اینهمه بزرگیاش از احکام ثانویه آمریکا با شرمساری صحبت میکنند، البته برای ما نان و آب نمیشود/ قبل از برجام، کشورها نهتنها در مقابل ایران شرمسار نبود بلکه طلبکار هم میشدند/ نام کشورهایی را می توانم ببرم که از دوستی نزدیکتر از آنها نداشتیم، اما میگفتند نمیتوانیم با شما همکاری کنیم/ اگر برجام نباشد و ما دوباره به شورای امنیت بازگردیم، فاجعه میشود؛ آنوقت میخواهیم چه کار کنیم؟
*خیلی از ائمه جمعه آمدند صنعت هستهای را دیدند و گفتند از صحبتهایمان متأسفیم/ بزرگوارانی را میبینم که با وجود اینکه واقعیت به آنها منتقل شده اما همچنان در تریبونهای خودشان میگویند که صنعت هستهای نابود شده/ عباراتی میگویند که برای ما خیلی سنگین است. مثلا میگویند سانتریفیوژها را که جمع کردند، با لگد زدند نابود کردند. حداقل عقل حکم میکند ما لگد نزنیم. آخر این چه حرفی است؟/ طوری صحبت میکنند که انگار ما یک قوم دشمن هستیم که متولی سازمان انرژی اتمی شدهایم! چرا؟/ هرکسی هر حرفی ولو غلط از نظر فنی در مورد هستهای بگوید همه باور میکنند
*دیگر دانشمند هستهای هم تعریفش را از دست داده؛ مثل اینکه جوان طلبه را یکدفعه آیتاللهالعظمی خطاب کنیم/ از نگاه اینها، هر کسی که از در سازمان انرژی اتمی وارد میشود، می شود دانشمند هستهای؛ الان شما جزو دانشمندان هستهای هستید؛ حواستان باشد/ میخواهند ما را خسته کنند؛ به جای اینکه خودشان قد بکشند، میخواهند دیگری را پایین بکشند و روی شانهاش بایستند
*میگویند چرا قسم خوردی؟ قسمم را الان دوبرابر میخورم؛ الان در همه امور صنعت هستهای درحال پیشروی هستیم/ چرا زمانی که دوستان متولی بودند، نرفتند نیروگاه هستهای احداث کنند/ سازمان انرژی اتمی از سال 53 تا الان نزدیک به 47سال از عمرش میگذرد. دوستان نزدیک به دوسالونیم در سازمان بودند، چرا نیامدید نیروگاه راه بیندازید؟/ دکتر عباسی خیلی علاقهمند بودند که در سازمان همچنان ادامه خدمت میدادند اما خب تقدیر را که نمیشود کاری کرد
*می گویند دانشمندان هستهای را بیرون کردند، بگویند کدام دانشمند هستهای؟/ دکتر عباسی یک تعریفی از دانشمند بکنند، بعد اسمهای دانشمندانی که ما بیرون کردیم را بدهند/ مگر میشود کسی، کسی را اخراج کند؟ مگر دیوان عدالت اداری نداریم؟/ مگر کشور بیصاحب است؟/ اگر دانشمندی را بیرون کردم، بروند علیه من شکایت کنند؛ چرا تاکنون نکردهاند؟
*سالی حدود 250میلیون دلار برای صنعت هستهای هزینه شده؛ میلیاردها دلار در سال هزینه نشده/ مردم ما بدانند که یک نیروگاه 1000 مگاواتی هستهای در سال 11میلیون بشکه صرفهجویی نفت دارد/ اگر چالشمان با غرب به جای بحث هستهای، از نوع سیاسی یا دموکراسی و حقوق بشر بود، چطور میخواستیم حلش کنیم؟
*برخی اصرار دارند بگویند که مشکلات معیشتی مردم منشأ خارجی ندارد/ فرض کنید مدیریت داخلی ایدهآل همراه با عدالت و آزادی اجتماعی کامل بود اما وقتی روابط بانکی نداشته باشید، چطور میخواهید کار کنید؟ یک کشور که به صورت منزوی نمیتواند خودش را نگه دارد
*وزارت خارجه در ایران خیلی مبسوط الید نیست؛ مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیریمان متعدد است/ وزارت خارحه با قید و بند باید حرکت کند/ رویکرد بینالمللی ایران باید به یک اجماع ملی بدل شود که هر مقامی در آن دخالت نکند/ امیر قطر به من گفت مطمئنید درمورد امنیت خلیجفارس میخواهید صحبت کنید؟ گفت فلانی در ایران چنین صحبتی کرده؛ من گفتم ترجمه اشتباه است، گفت شوخی نکنید/ مسئولان مختلف ما در جاهای مختلف راجع به سیاست خارجی حرف میزنند اما شما هیچوقت شنیدهاید وزیر خارجه ما راجع به صنعت هستهای اظهارنظر کند؟/ دیگر مسئولان شبانهروز راجع به سیاست خارجی صحبت میکنند
*ما به سمت روسیه، چنین یا آمریکا غش نکردهایم
*اینکه میگویید دولت را بدهیم به فلان طیف؛ بعد از یکسال همان طیف میشود چند دسته و چند گروه
*باید بپذیریم بخش قابل توجهی از مشکلات ما ناشی از آن طرف مرزهاست و علاجش این است که رویکرد بینالمللی ما یک تعریف واضحی داشته باشد؛ باید کاری کنیم که وزارت خارجه از این حالت خارج شود و واقعا اختیار داشته باشد
*آقا دستور فرموده بودند مذاکرات با آمریکا در مسقط و مذاکرات 1+5 باید هماهنگ جلو رود؛ گفته بودند رئیسجمهوری متولی هر دو مسیر باشد، اما آقای احمدینژاد استنکاف کردند/ وقتی نظر حضرت آقا را به ایشان گفتم، گفتند آمادگی چنین کاری را ندارم/ حضرت آقا مخالفتی با مذاکره هستهای ما با آمریکاییها نکردند/ آمریکا در زمان انتخابات آماده بود هرچه سریعتر با ما مسأله هستهای را حلوفصل کند، اما فرصتسوزی شد/ از آقای ظریف میخواهم اسناد آن کلاسور بزرگ درمورد مذاکرات مسقط را منتشر کنند، وگرنه ممکن است خدایناکرده اینها یکدفعه یکجوری محو شود/ پس از کسب مجوز از رهبری، میگفتند شما یک برداشت اشتباهی دارید و اینچنین نیست؛ دوباره استفسار شد و دو سهماه طول کشید که ما بار اول برویم با آمریکاییها بنشینیم/ بار اول که دیپلماتهای ایران رفتند، آمریکایی تعجب کردند و گفتند باور نمیکردیم بیایید و چرا اینقدر طول کشید/ بار دوم نمیگذاشتند دیپلماتها را به مسقط بفرستم، ولی من با اختیارات خودم فرستادمشان/ توبیخ خاص که نشدم اما گفتند شما چرا گروه را اعزام کردید؟
*هنر دکتر روحانی در مذاکرات سال 82 این بود که مانع اجماع جهانی علیه ایران شد/ آقای جلیلی، یک مقدار که چه عرض کنم؛ انعطافش کم بود/ علت اینکه مذاکرات گامی به جلو نرفت این بود که آقای جلیلی سفت گرفته بود/ از سال 86 که آقای جلیلی مسئولیت گرفت، تا سال 89 ما سه تا قطعنامه گرفتیم، برای همین مقاومتی به خرج داد/ آقای جلیلی پذیرفته بود راجع به غنیسازی 20درصد اقداماتی بکند، البته به صورت استپبای استپ، ولی خب مقبول واقع نشده بود/ آقای جلیلی در مذاکره آرمانگرا بود، اما دکتر ظریف عملگرا بود
*در بحث مذاکرات، آقای جلیلی تجربه نداشت؛ در ذهنش بود که دادوستد باشد اما داد نه/ دکتر ظریف کولهباری از تجربه بود
*مواضع کلامی دکتر احمدینژاد گاهی با رویکرد فکریاش تعارض دارد؛ برای همین میگویند بهتر است آدم کمتر صحبت کند
*هیچ برنامهای برای 1400 ندارم اما درباره تقدیر اگر صحبت میکنید که چقدر کرده، من از کجا بدانم
منبع: انتخاب