کد خبر: ۲۶۵۴۳
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۱
جنین‌های تاثیرگذار و پشت‌پرده تجارت خانوادگی

کودکان اینفلوئنسر؛ کارگران اینستاگرام

سن اینفلوئنسرهای اینستاگرامی روز به روز کمتر می‌شود و امروز کودکانی با فالوئرهای چندهزارتایی برای والدینشان منبع درآمدزایی شده‌اند. آیلار رزاقی این مسئله را از زوایای مختلف بررسی کرده است.
قلم‌نیوز:اینفلوئنسرها روز به روز کوچک‌تر می‌شوند! زمانی رسیده که ما کودکان اینفلوئنسر را بیشتر از فرزند بستگانمان می‌شناسیم. این بچه‌های بانمک که یک‌شبه ستاره شدند، نماینده یک تجارت خانوادگی‌اند. والدین بسیاری پشت صحنه در تلاشند تا محصول‌ها فروخته و پول‌ها اندوخته شود. اما چه کسی می‌تواند این خانواده‌ها را سرزنش کند؟ خانواده‌هایی که فهمیده‌اند برای آینده فرزندانشان، یک کسب‌وکار دیجیتال می‌تواند سودمندتر از یک مدرک دانشگاهی بی‌اعتبار باشد.
 
شما چطور؟ حاضرید کودکی فرزند خود را برای آینده‌اش هزینه کنید؟ در انتهای این متن می‌توانید تصمیم بگیرید.


 
کودک اینفلوئنسر (Kidfluencer) کیست؟

ادبیات بازاریابی، کودک اینفلوئنسر را شخصی کم‌سن و سال تعریف می‌کند که در رسانه‌های اجتماعی مانند Instagram و YouTube تاثیرگذار است و فالوورهای بسیاری دارد. این کودکان در زمینه‌های مختلفی مانند ورزش، موسیقی، بازی‌های ویدئویی و… فعالیت می‌کنند. البته گروه دیگری از این کودکان نیز هستند که فعالیت خاصی ندارند و تنها با ‌به‌اشتراک‌گذاشتن زندگی روزمره‌شان، مشهور شده‌اند.

برخی از این صفحات به نام خود کودک است و به او اختصاص دارد مانند صفحه آرات حسینی و در برخی دیگر، کودک در صفحه یکی از والدینش نقش‌آفرینی می‌کند مانند صفحه شبنم شاهرخی.

پشت‌پردۀ یک تجارت خانوادگی

تا همین چند سال پیش، والدین می‌ترسیدند که با پخش شدن عکس فرزندانشان، خون به پا شود اما حالا هزاران خانواده از راه تبلیغات از طریق فرزندان‌شان، کسب درآمد می‌کنند.

برندها با سفارش تبلیغات به کودکان تاثیرگذار، کالاهای خود را به فروش می‌رسانند. طبق پیش‌بینی شرکت MediaKix تا سال ۲۰۲۰ هزینه بازاریابی از طریق اینفلوئنسرها به ده میلیارد دلار خواهد رسید.

بیاید نگاهی به تعرفه تبلیغاتی کودکان اینفلوئنسر و والدین آنها در ایران بیندازیم. (تعرفه تبلیغاتی برخی از این افراد به نوع پروژه و برند بستگی دارد و متفاوت است و در صورت حضور مستقیم کودکان در تبلیغات، افزایش پیدا می‌کند. این آماریست که از تعدادی از آژانس‌های بازاریابی دیجیتال استعلام شده است.)

بازار شلوغی به نظر می‌رسد، نه؟ اما چه کسی این تجارت سرسام‌آور را در پشت پرده مدیریت می‌کند؟ ساده است؛ مادر.



مادران اینستاگرامی

بسیاری از کودکان تاثیرگذار، فعالیت خود را از دوران جنینی شروع کرده‌اند. صفحه آنها با تصاویری از تست بارداری و سونوگرافی آغاز به کار کرد. حتی فیلم لحظه تولد برخی از آنها نیز در اینترنت  وجود دارد. بله این کودکان در اینترنت به‌دنیا آمده‌اند و حتی قبل از اینکه بتوانند صحبت کنند، تاثیرگذار بوده‌اند.

مادران اینستاگرامی (Instamums) صفحات این کودکان را مدیریت می‌کنند. چون آنها میان‌بُرها را بلد شده‌اند و در تلاشند تا کودکان خود را یک شبه به قله‌های شهرت و موفقیت برسانند.

علیرضا کاظم‌زاده متخصص شبکه‌های اجتماعی به ما می‌گوید:

در میان اینفلوئنسرها، افرادی که در زمینه سبک زندگی (Lifestyle) فعالیت می‌کنند، بازخورد بیشتری دارند و گزینه‌های بهتری برای تبلیغات هستند. از طرفی در میان اینفلوئنسرهای سبک زندگی، مادران از همه موفق‌ترند زیرا اعتماد به یک مادر برای مخاطب راحت‌تر است. به همین دلیل است که برندها بیشتر این گروه از اینفلوئنسرها به‌کار می‌گیرند.

مادران بهترین افراد برای مدیریت این نوع کسب‌وکارند؛ آنها حرفه‌ای، سازمان‌یافته و صمیمی هستند و در مقایسه با سایر اینفلوئنسرها بسیار عالی عمل می‌کنند.

روزمرگی؛ آسِ دلِ مادر

با یک نگاه کلی به صفحات این کودکان به نکته جالبی می‌رسید. اینکه نیازی نیست برای مشهور کردن یک کودک، میلیون‌ها تومان برای لباس یا دکوراسیون اتاقش هزینه کنید. چون شما هر وقت که بخواهید، می‌توانید با ثبت روزمرگی جذابیت او را به تصویر بکشید.

نمایش روزمرگی و به اشتراک گذاشتن لحظات زندگی، ورق آسِ مادر و یکی از موثرترین استراتژی‌ها برای ساختن یک صفحه پرطرفدار است. کودکان موجودات سازگارتری نسبت به سایر اینفلوئنسرها هستند. برنامه روزانه آنها مشخص است. سر وقت می‌خوابند و سر وقت غذا می‌خورند و همیشه در دسترس مادر هستند.

والدین می‌توانند به کودک لباس راحتی بپوشانند و عروسکی به دستش بدهند تا طبیعی‌تر به نظر برسد. انسان‌شناسان عصر دیجیتال، این پدیده را ناشی‌گری حساب‌شده (Calibrated Amateurism) می‌نامند.


 
والدین با نشان دادن روزمرگی می‌خواهند به شما بگویند: ببینید! ما خاکی و صمیمی هستیم! ما دقیقا مانند شما هستیم!

البته زود قضاوت نکنید. ملاحظات پیچیده‌ای وجود دارد تا زندگی کودک به شکلی مناسب برای شبکه‌های اجتماعی بسته‌بندی شود. یک مادر اینستاگرامی باید مهارت عکاسی، فیلم‌برداری، مدیریت شبکه‌های اجتماعی و… را بلد باشد. همچنین او باید رابطه خوبی با برندها بسازد.

مادر اینستاگرامی استیسی وودهامز با ۲۷۴ هزار فالوور در یک مصاحبه‌ می‌گوید:
«می‌خواهم دوباره باردار شوم تا ارتباطم را با برندها حفظ کنم چون فرزندم دیگر در حال بزرگ شدن است!»

او درست می‌گوید. برای حفظ ارتباط با برندها، باید فرزندان خردسال داشته باشید. اما چرا برندها تمایل دارند تبلیغات خود را به کودکان بسپارند؟
 
چرا برندها کودکان را به کار می‌گیرند؟
 
  • بیش از صد سال است که برندها از چهره‌های مشهور برای بازاریابی و تبلیغات محصولاتشان استفاده می‌کنند و این یک نکته مهم را اثبات می‌کند؛ اگر شما فرد تبلیغ‌کننده را دوست داشته باشید، محصولی که تبلیغ می‌کند را هم دوست خواهید داشت. 
  1. اینفلوئنسرها معمولا در یک زمینه خاص مانند سلامتی، زیبایی، آشپزی و… تخصص دارند. بنابراین هنگام پیشنهاد محصول، اعتبار بیشتری دارند. شاید با خودتان بگویید ولی کودکان که تخصصی ندارند! پس نگاهی به صفحات این کودکان بیندازید. چه کسی بهتر از یک کودک می‌تواند یک اسباب‌بازی جدید یا یک لباس خواب کودکانه را تبلیغ کند؟ ضمن اینکه حضور کودکان در یک صفحه، به تلطیف فضا و محتوا کمک می‌کند.

    کودکان اینفلوئنسر در مقایسه با اینفلوئنسرهای بزرگسال، جذابیت خاصی دارند. آنها بانمک و شیرین‌زبانند. ما حتی از تماشای محتوای تبلیغاتی آنها نیز لذت می‌بریم و این روی رفتار خرید ما تاثیر می‌گذارد. برندها نیز به‌دنبال همین هستند.

    کودکان می‌توانند روی کودکان تاثیر بگذارند. صنعت تبلیغات برای کودکان نیز روز به روز گسترده‌تر می‌شود. هر روز بیش از ۱۷۰ هزار کودک برای اولین بار در زندگی آنلاین می‌شوند.
علیرضا کاظم‌زاده متخصص شبکه‌های اجتماعی به ما می‌گوید:
برندها در زمان سفارش تبلیغات، باید به حقوق مادی و معنوی کودکان توجه کنند. در این میان، برندهایی که ادعای مسئولیت اجتماعی دارند، باید بسیار بیشتر به مساله کودکان توجه کنند زیرا رعایت حقوق کودکان نیز یک مسئولیت اجتماعی بزرگ است.
 

به اینفلوئنسرها گفته می‌شود که چه بگویند و چگونه بگویند. محتوا قبل از انتشار به خوبی جلا داده شده است. این مقاله تلاش می‌کند به شما بگوید که اتفاقات زیادی پشت پرده می‌افتد تا یک محصول و یک لبخند کودکانه را در کنار هم نگه دارد. اتفاقاتی که اخلاقی بودن آنها مورد بحث است.

آیا این کار اخلاقی است؟

بحث بسیاری بر سر اخلاقی بودن این ماجرا وجود دارد. والدین از فعالیت خود دفاع می‌کنند و فعالین حقوق کودک به انتقاد از والدین ادامه می‌دهند. بیایید اخلاقی بودن این مساله را از شش زاویه بررسی کنیم.

۱) آیا کودک رضایت دارد؟

این بچه‌ها به اندازه کافی بزرگ نیستند که بتوانند در شبکه‌های اجتماعی، حساب کاربری داشته باشند. طبق قوانین اینستاگرام، افراد برای عضویت در این شبکه باید بیشتر از ۱۳ سال داشته باشند. در صورتی که یک حساب کاربری متعلق به یک کودک زیر ۱۳ سال باشد، باید در قسمت Bio صفحه عنوان شده باشد که این حساب به دست والدین مدیریت می‌شود. در غیر این صورت حساب باید بسته شود.

نکته دوم اینکه این بچه‌ها روی تصویر یا ویدئویی که از آنها منتشر می‌شود، کنترلی ندارند. آنها فقط سوژه هستند.


 
مادر "وادا” یکی از کودکان مشهور اینستاگرام می‌گوید:
«همیشه قبل از گرفتن عکس، از دخترم اجازه می گیرم.»

عالی است! اما اگر کودک نداند به چه چیزی رضایت می‌دهد، چطور؟

مثال تلخیست اما بسیاری از کودکانی که مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند، رضایت خود را به متجاوز اعلام کرده بودند زیرا تصور می‌کردند که این قرار است فقط یک کُشتی ساده باشد.

به نظر می‌رسد که اشتراک‌گذاری یکی از مصداق‌های احساس مالکیت والدین نسبت به فرزندان در عصر جدید است.

۲) آیا کودک امنیت دارد؟

اطلاعات شناسایی کودک، لوکیشن، آدرس مدرسه، زمان رفتن او به پارک و… همه اینها با هزاران مخاطب به اشتراک گذاشته می‌شود. آیا تمام این مخاطبان، افرادی سالم هستند؟ آیا در میان آنها متجاوز به کودک، کودک‌رُبا، دزد و… وجود ندارد؟ برای فردی که قصد سودجویی از یک خانواده اینستاگرامی را داشته باشد، بسیار راحت است که موقعیت کودک را پیدا کند.

مصاحبه‌ای از یکی از همین مادران اینستاگرامی ایرانی وجود دارد که می‌گوید:
«پیرمرد پولداری در جنوب کشور زندگی می‌کند که بسیار به دختر پنج ساله‌ام علاقمند است و بارها پیام داده که حاضر است در قبال پرداخت چند میلیارد، او را از ما بخرد!»
جالب است بدانید که یوتیوب بخش کامنت در ویدئوهای کودکان را به دلیل حضور پدوفیل‌ها (کودک‌گراها) غیرفعال کرده است.

۳) آیا حریم خصوصی کودک رعایت می‌شود؟

پروفسور کلر بسنت (Claire Bessant) از دانشکده حقوق نورتومبریا می‌گوید:
«حتی نوزادان و کودکان خردسال نیز از حق حریم شخصی برخوردارند، بنابراین والدین از زمان تولد باید شیوه زندگی آنلاین فرزندانشان را در نظر بگیرند.»

آیا ده سال دیگر که بچه‌های ناز اینستاگرام بزرگ شدند، از کودکی دیجیتال خود دلخور می‌شوند؟ اگر کودک بزرگ شود و بفهمد تمام اتفاقات خصوصی زندگی او مانند ختنه شدن، مشکلات شب‌ادراری، گریه اول مهر و… با دیگران به اشتراک گذاشته شده است، چه حسی خواهد داشت؟ (کافیست هشتگ ختنه را در اینستاگرام جستجو کنید.)
 

مادر اینستاگرامی، استیسی وودهامز که قبل‌تر حرفش شد، در این باره می‌گوید:
«اگر فرزندم بزرگ شود و از من بخواهد که دیگر تصویر او را منتشر نکنم، به تصمیمش احترام می‌گذارم.»

البته که شما می‌توانید حساب کودک را از شبکه‌های اجتماعی حذف کنید اما درباره محتوایی که دیگران ذخیره کرده و به اشتراک گذاشته‌اند، چه می‌کنید؟ شما کنترلی روی آنها ندارید.

کارشناسان حریم خصوصی هشدار می‌دهند که این اطلاعات برای همیشه در اینترنت باقی می‌مانند. همین که محتوای فرزند خود را به صورت آنلاین منتشر کنید، به تمام دنیا اجازه داده‌اید تا در هر زمان به آن دسترسی داشته باشند.

البته بسیاری از والدین استدلال می‌کنند که ممکن است کودکانشان در آینده با محتوای منتشر شده مشکلی نداشته باشد و این مسیر را ادامه دهند. (مسیری که خودشان انتخاب نکرده بودند.)

اما این احتمال نیز وجود دارد که کودک بزرگ شود و احساس کند که تمام زندگیش مدت‌ها قبل بدون رضایتش فاش شده است.

والدینی که برای کودکان خود در شبکه‌های اجتماعی حساب باز می‌کنند باید توجه داشته باشند که ممکن است با این کار، حریم خصوصی کودک در معرض خطر قرار بگیرد.

در فرانسه اگر شخصی بدون رضایت، عکسی از شخص دیگر (از جمله یک کودک) منتشر کند، می‌تواند به یک سال حبس به اضافه پرداخت جریمه سنگین محکوم شود. همچنین مقررات عمومی حفاظت از اطلاعات اتحادیه اروپا، حق فراموش شدن را در اختیار افراد قرار می‌دهد که به‌واسطه آن افراد می‌توانند برای حذف اطلاعاتشان از اینترنت، درخواست بدهند.

قوانین ایران؟ حتما شوخی می‌کنید!

۴) آیا آنها کودکان کارند؟

آیا اخلاقی است که زندگی یک کودک صرف یک هدف سودآور شود؟ این سوال بارها در مصاحبه‌های مختلف از مادران اینستاگرامی پرسیده شده و آنها پاسخ مشخصی داده‌اند:

«این ما هستیم که کار می‌کنیم. کودکان از این کار فقط لذت می‌برند و این برای آنها شبیه به یک بازی است.»

ما باید آگاه باشیم که تعریف مشخصی برای کار و بازی وجود دارد. بر اساس این تعریف اگر پای پول در میان باشد، دیگر نام آن بازی نیست بلکه کار است.
 

 
بسیاری از فعالین کودک اعتقاد دارند که این نوعی بهره‌کشی و استثمار است زیرا خردسالان نمی‌توانند پیامدهای طولانی‌مدت شهرت و فشار مداوم برای انجام کار را تحمل کنند.

تفکر انتقادی آنها تا سن دوازده سالگی توسعه پیدا نکرده است.

اگر بخواهیم اینفلوئنسر بودن کودکان را در یک طیف بین تفریح، کارآفرینی و بهره‌کشی بسنجیم، باید قوانین کار را بررسی کنیم.

قانون کار کودک، کار کودک (Child labour) را فعالیتی تعریف می‌کند که سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و اخلاقی کودک را در معرض خطر قرار دهد.

طبق ماده ۳۲ پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک، کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ (از جمله ایران) موظف هستند حق کودک را برای مورد حمایت قرار گرفتن در موارد زیر به رسمیت بشناسند:
  1. استثمار اقتصادی
    انجام‌ هر گونه‌ کار زیان‌بار‌
    انجام هر کاری که در آموزش‌ وی‌ توقف ایجاد کند
    انجام هر کاری که برای‌ بهداشت‌ جسمی‌، روحی، معنوی‌، اخلاقی‌ و پیشرفت‌ اجتماعی کودک‌ مضر باشد
در قانون کار معمولا مشخص شده که کودک می‌تواند چند ساعت در روز کار کند و چه مدت باید بتواند به تحصیل خود برسد. اما اینفلوئنسر مارکتینگ یک صنعت جدید است و قوانین زیادی در ارتباط با آن وجود ندارد. به نظر می‌رسد که اینستاگرام و یوتیوب قوانین کار کودکان را بر هم زده‌اند. حال، با وجود پول‌های بسیار و قوانین اندک، سوالات مربوط به استثمار و کار کودکان در شبکه‌های اجتماعی قطعا مطرح خواهد شد.

اگر پول پرداخت می‌شود پس این کودکان در حال انجام کارند و اینستاگرام، کارفرمای مشترک آنهاست. اوضاع کمی شبیه به دست‌فروشی در خیابان است با این تفاوت که این بار، کار از طریق یک پلتفرم انجام می‌شود. شما یک کسب و کار خانوادگی دارید و کالای شما، کودک شماست.

فرانسه قانون جدیدی را برای حمایت از ستاره‌های خردسال در شبکه‌های اجتماعی وضع کرده که شامل موارد زیر است:
  1. درآمد اینفلوئنسرهای زیر ۱۶ سال تا سن ۱۶ سالگی در یک حساب بانکی ویژه نگهداری می‌شود.

    هر شرکتی که بخواهد یک کودک تاثیرگذار را به کار بگیرد باید از مقامات محلی مجوز دریافت کند.

    این کودکان «حق فراموش شدن» دارند و سیستم‌عامل‌های اینترنتی موظفند در صورت درخواست، اطلاعات آنها را از اینترنت پاک کنند.
با توجه به اینکه قانون کار کودک در ایران حتی درباره کار در کوره آجرپزی هم شوخی است، پس باز هم شوخی است که منتظر تصویب قانونی برای کار دیجیتال کودکان در ایران باشیم.
 

البته بسیاری از والدین اینستاگرامی می‌گویند: «درست است که ما از این راه درآمد کسب می‌کنیم اما بالاخره بچه هم خرج دارد!»

والدین باید به خاطر داشته باشند که آنها قرار است از کودک حمایت مالی کنند نه برعکس! اگر قرار است کودک هزینه‌های خود را تامین کند، پس قطعا مسئله کار کودک مطرح است.

همچنین بسیاری از اینفلوئنسرهای بزرگسال عنوان کرده‌اند که واقعا از تولید محتوا خسته شده‌اند. تصور کنید که این فعالیت برای کودکان می‌تواند تا چه اندازه خسته‌کننده باشد. کودکان نمی‌توانند پیامدهای شهرت زودرس و عکاسی مداوم را تحمل کنند. پس طبق قانون کار، این فعالیت می‌تواند به روان آنها آسیب وارد کند.

۵) درآمد آنها چه می‌شود؟

این کودکان کار می‌کنند و مستحق دریافت دستمزد برای آینده خود هستند اما در حال حاضر قانونی برای حمایت از منافع این کودکان در ایران وجود ندارد. این والدین هستند که پول کودکان را کنترل می‌کنند.

در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، قانون حمایتی برای کودکان در سینما وجود که به قانون کوگان (Coogan) مشهور است. جکی کوگان همان بازیگر خردسال فیلم‌های چارلی چاپلین بود.
 

او بعد از آنکه متوجه شد تمام درآمد دوران کودکیش توسط والدینش به باد رفته، از آنها شکایت کرد و این بهانه‌ای برای تصویب قانون کوگان شد. این قانون در ارتباط با کودکانی است که تحت قرارداد به عنوان بازیگر، رقصنده، کمدین، ​​خواننده، مجری، سرگرم‌کننده و… فعالیت می‌کنند.

این قانون کارفرما را مجبور می‌کند ۱۵٪ از درآمد کودک را در یک حساب ویژه به نام حساب کوگان ذخیره کند که تا ۱۸ سالگی کودک، هیچکس حق دسترسی به آن را ندارد.

اما از زمان تصویب این قانون ۸۰ سال گذشته و فعالان حقوق کودک اعتقاد دارند که این قانون با عصر دیجیتال و حقوق کودکان اینفلوئنسر تناسب ندارد.

در فرانسه اوضاع متفاوت است و تمام درآمد اینفلوئنسرهای زیر ۱۶ سال تا زمان رسیدن به ۱۶ سالگی در حسابی ویژه نگهداری می‌شود.

اما در ایران اوضاع متفاوت نیست و مانند همیشه قانونی موثر برای حمایت از کودکان کار وجود ندارد. نه در سینما، نه در اینستاگرام و نه در کوره آجرپزی.
 

۶) آیا این کودکان در معرض آسیب هستند؟

شکی در این نیست که زندگی یک کودک اینفلوئنسر مملو از موفقیت و پاداش است. با این حال یک جنبه تاریک نیز وجود دارد که این کودکان را در معرض آسیب‌های جدی قرار می‌دهد.

سو پالمر (Sue Palmer) جامعه‌شناس، این پدیدۀ آسیب‌زا را کودکی سمی (Toxic Childhood) نامیده است و عقیده دارد تجاری‌سازی و بازاریابی، عامل اصلی مشکلات بهداشت روان در سنین پایین است. بیایید این آسیب‌ها را با هم بررسی کنیم.

عواقب شهرت

شهرت معمولا سریع اتفاق می‌افتد و ممکن است کودک برای رویارویی با پیامدهای آن، آمادگی نداشته نباشد. احتمال دارد کودک را در خیابان با دست نشان بدهند یا کودک به موضوع بحث یواشکی در میان هم‌کلاسی‌هایش تبدیل شود. کنار آمدن با این سطح از توجه افکار عمومی برای یک کودک می‌تواند بسیار دشوار باشد.

تشویق به مصرف‌گرایی

بسیاری از مادران به جای بازی با بچه‌های خود و کسب اطلاعات بیشتر در مورد آنها، درگیر دوربین می‌شوند تا واکنش‌های شگفت‌انگیزشان را ضبط کنند. این والدین باید از تاثیراتی که عکس‌برداری مداوم بر سلامت روحی، جسمی و عاطفی کودک دارد، آگاه باشند.
 

تاکید زیاد بر ظاهر می‌تواند برای کودک مضر باشد. هنگامی که درک کودک از ارزشمندی خود بر اساس این باشد که آیا عکس او به اندازه کافی خوب است یا نه، ظاهربینی و مصرف‌گرایی تشدید می‌شود. همچنین تشویق مداوم کودک به پوشیدن لباس‌هاس مختلف برای عکس‌بردای و تبلیغ کالا می‌تواند این تصور را در او ایجاد کند که آنچه یک فرد می‌خرد، مشخص می‌کند که او چه کسی است.

مصرف‌گرایی می‌تواند به کودک احساس بدبینی و بی‌حسی نسبت به زندگی را منتقل کند.

تحقیقات ثابت کرده زمانی که فرد احساس کند اساسی‌ترین نیازهایش از طریق خرید کردن تامین می‌شود، به‌مرور ناامید خواهد شد زیرا این نگرش در طولانی‌مدت باعث افسردگی می‌شود.

نفرت آنلاین

در عصر اینترنت هرکسی می‌‌تواند با یک صفحه ناشناس به‌صورت آنلاین نفرت‌پراکنی کرده یا پیام‌ها و تصاویر توهین‌آمیز، تهدید‌آمیز و جنسی ارسال کند. آگاهی کودکان برای درک این پیام‌ها هنوز گسترش پیدا نکرده است. مسائل در ذهن کودک مانند ذهن بزرگسالان حل‌وفصل نمی‌شود.

این کودکان می‌توانند در معرض زورگویی، باج‌گیری، شایعه‌پراکنی و نظرات غیرواقعی دیگران قرار بگیرند. آنها علاوه بر تحمل تمام فشارهایی که «کودک بودن در عصر دیجیتال» ایجاد می‌کند، باید با فشار ستاره بودن در شبکه‌های اجتماعی نیز مقابله کنند.

اضطراب، افسردگی و کمبود اعتمادبه‌نفس

بسیاری از افراد تاثیرگذار، کم‌کم عادت می‌کنند که ارزش خود را بر اساس میزان تایید عمومی و لایک‌ها بسنجند. بنا کردن اعتمادبه‌نفس بر اساس تایید عمومی از غریبه‌ها آن هم در سنین پایین، بسیار خطرناک و اضطراب‌آور است زیرا هویت فردی در اواخر بلوغ شکل می‌گیرد.

به همین ترتیب، فعالیت‌های اینفلوئنسر کم‌کم تبدیل می‌شود به تلاش برای کسب خشنودی لحظه‌ای در مقابل افسردگی.

عملکرد این کودکان همیشه زیر ذره‌بین است. اگر توجه عمومی به هر دلیلی نسبت به این کودکان کاهش پیدا کند، ممکن است آنها را دچار اضطراب و ناامیدی کند زیرا تحمل شکست در سنین پایین دشوار است.
 


یک نکته مهم

بسیاری از والدین اینستاگرامی تصور می‌کنند که در حال سرمایه‌گذاری روی استعداد و آینده کودک هستند، مانند کودکان ورزشکار.

والدینی که کودک مستعد دارند باید بدانند که تلاش بیش از اندازه برای موفقیت، کودک را تحت فشار روانی و جسمی قرار می‌دهد. نگرانی برای موفقیت، خارج از مرزهای روانی کودک است و آسیب‌های جدی در پی دارد. این فشارها در‌نهایت ممکن است کودک را به فردی مضطرب، کمال‌گرا و افسرده تبدیل کند.

پس فرزند دیوید بکهام باید بیمار باشد!

اگر درباره آسیب‌های شهرت در کودکی با مادران اینستاگرامی صحبت کنید، معمولا دفاعیات قابل‌پیش‌بینی ارائه می‌کنند. بیایید دو مورد از این دفاعیات را با هم بررسی کنیم:
 

دفاعیه اول) این همه بازیگر کودک! پس چطور برای آنها ضرر ندارد؟! 

بازیگران برای مدت مشخصی در حال بازی یک نقش مشخص هستند در حالی که تاثیرگذاران، خودشان هستند. کودکان اینفلوئنسر قرار است خودشان باشند و در عین حال مجبورند با تبلیغ محصولاتی که حتی نمی‌شناسند، به‌صورت ۲۴ ساعته نقش بازی کنند. این مساله باعث می‌شود که کودک، شخصیت دیگری نیز به‌دست بیاورد که متظاهر است و البته هرگز از او جدا نمی‌شود.
 

دفاعیه دوم) پس فرزندان سلبریتی‌ها هم باید افسرده و غمگین باشند!

تفاوت زیادی بین فرزند یک شخص مشهور و فرزند یک والد اینستاگرامی وجود دارد.

افراد مشهور عادت دارند در معرض دید مردم باشند. آنها آموزش‌های روابط عمومی می‌بینند و نحوه برخورد با رسانه‌ها و خبرنگارها را می‌دانند.

اینفلوئنسرها نیز شهرت سلبریتی‌ها را دارند اما حفاظت آنها را ندارند. کودکان اینفلوئنسر نمی‌توانند از خودشان مراقبت کنند. والدین آنها نیز به‌صورت ۲۴ ساعته مشغول تولید محتوا هستند و معمولا تجربه قبلی از شهرت و مواجهه با آن نداشته‌اند.
قرار دادن این کودکان در معرض دید عمومی به روشی نادرست، می‌تواند تاثیرات منفی در زندگی آنها داشته باشد.

پایان این متن و آغاز یک تفکر جدی

در مورد صحیح یا غلط بودن تاثیرگذاری کودکان در شبکه‌های اجتماعی، هیچ پاسخ صریحی وجود ندارد. این پدیده مخالفان و موافقان بسیاری دارد. تنها چیزی که می‌توانیم در مورد آن توافق کنیم این است که کودک به امنیت، حریم خصوصی و شادی نیاز دارد.

برای رسیدن به این مهم، والدین و شبکه‌های اجتماعی باید رفتار خود را تغییر دهند و قانون‌گذاران و نهادهای نظارتی نیز درگیر شوند.

اما شاید این رویایی محال باشد چون دریافت بیست میلیون تومان در ازای انتشار یک عکس، واقعا وسوسه‌برانگیز است.

والدین اینستاگرامی پول به‌دست می‌آورند، شبکه‌های اجتماعی قدرتمندتر می‌شوند و نهادهای قانون‌گذار نیز به استراحت می‌پردازند.

اما نقش ما در این میان چیست؟

شاید ما متوجه نباشیم که به‌صورت ناخواسته در حال حمایت از این چرخه هستیم. بسیاری از ما مطمئن هستیم که تنها از تماشای کودک لذت می‌بریم و هیچ قصد دیگری نداریم. همین حمایت کردن ما، باعث بازدید بیشتر محتوا می‌شود و اعتبار اینفلوئنسر را نزد برند بالا می‌برد. ما متوجه نیستیم که به عنوان ضلعی از مثلث برند، اینفلوئنسر و مخاطب، در حال کمک به این چرخه هستیم. تا تقاضا هست، عرضه نیز وجود خواهد داشت.

قبل از دنبال کردن صفحه یک کودک اینفلوئنسر…
بیایید چشم‌هایمان را ببندیم،
بیایید به کودک بیاندیشیم،
و بیایید از خودمان بپرسیم با فشردن دکمه Follow  چه تاثیری در زندگی کودک می‌گذاریم؟

منبع: میدان
خبرهای مرتبط
نظرات بینندگان