تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
قلدری به نام «لاگاردر»
پیش از پرداختن به ادامه
موضوع ابتدا باید ماهیت کمپانیای که بهصورت انحصاری پخش رقابتهای آسیایی
را در اختیار دارد، مشخص شود؛ کمپانی «لاگاردر» یکی از معروفترین
کمپانیهای انحصاری حق پخش در دنیاست که با کار اندک در فرانسه شروع شد و
سپس رفتهرفته تجارتش را بسط داد. این تجارت نهتنها شامل فرانسه و تعدادی
دیگر از کشورهای اروپایی میشود بلکه آنها انحصار پخش بسیاری از رقابتهای
مختلف ورزشی (نه فقط فوتبال) در پنج قاره را بر عهده دارند. درمورد آسیا
این کمپانی قراردادی 25ساله بسته که در نوع خودش بینظیر و البته
پرحرفوحدیث است. قرارداد این کمپانی با AFC تا سال 2021 اعتبار دارد و
بعد از آن پس از بیش از دو دهه همکاری، قرار است جایشان را به یک شرکت چینی
بدهند. «لاگاردر» البته تا الان با نامهای مختلفی در آسیا فعالیت کرده که
سرشناسترین آنها «WSG» است؛ اسمی که دستکم برای مخاطبان ایرانی نامی
آشناست! حالا این کمپانی به بهانه تحریم تصمیم گرفته سیگنال پخش زنده
بازیها را به ایران ندهد تا شاید آخرین ضربهاش را هم به فوتبال ایران و
صد البته به صداوسیمای ایران بزند. این موضوع تازگی ندارد و پیشتر هم WSG
با صداوسیما و فدراسیون فوتبال ایران سرشاخ شده است. بااینحال نکته عجیب
این است که این کمپانی اینبار بدون هشدار و از قرار غیرقانونی و بهصورت
یکطرفه قراردادش با ایران را فسخ کرده که بیسابقه است.
عباس ترابیان، کارشناس امور بینالملل فوتبال، در این زمینه به «شرق» میگوید: «باید به این پدیده عمیقتر نگاه شود؛ واقعیت این است که با توجه به شیوع ویروس کرونا، اسپانسرها شرایط جدیدی را در حال تجربهکردن هستند. آنها میدانند که بدون حضور تماشاگران پخش این رقابتها برایشان جلوه خاصی ندارد، پس به هر دری میزنند تا هزینه کمتری به طرف قرارداد بپردازند و خودشان سود بیشتری کنند. درمورد این کمپانیها نکتهای که باید عنوان شود، این است که در سطح بینالمللی فعالیت میکنند و پخش حجم بسیاری از رقابتهای ورزشی را در سراسر دنیا بر عهده دارند، به همین دلیل آنها برای اینکه دچار چالش مالی جدی نشوند، سعی میکنند هدفی را دنبال کنند که بهانهای دست آمریکاییها ندهند؛ به همین خاطر است که تحریمها را بهانه میکنند تا از پرداخت هزینه احتمالی در آینده به آمریکا و دیگر کشورهایی که تحریمهای یکطرفهای علیه ایران وضع کردهاند، در امان باشند».
درست است که «لاگاردر» تحریمها را بهانه کرده تا سیگنال پخش زنده به ایران ندهد ولی برای اولینبار نیست که با ایرانیها درمیافتد؛ اوج اختلاف این کمپانی با تلویزیون ایران مربوط به 9 سال قبل است که در چارچوب رقابتهای انتخابی جام جهانی حسابی به مشکل برخوردند؛ آن زمان این کمپانی به طرز وحشتناکی درخواستش برای حق پخش را بالا برد که سروصدای بسیاری از کشورهای آسیایی از جمله ایران، لبنان و کره جنوبی را درآورد. ایران برای خرید حق پخش مرحله انتخابی بازیهای جام جهانی 2010 مبلغی نزدیک به چهار میلیون دلار به WSG پرداخت کرده بود ولی بعدها، مسئولان فدراسیون ایران مدعی شدند این کمپانی که مقر آسیاییاش در سنگاپور است، رقم ناعادلانه 40 میلیون دلار را از آنها برای دوره چهار سال بعدی طلب کرده است.
آن ادعا در حالی از طرف مسئولان ایرانی مطرح شد که حق پخش بازیهای جام جهانی 2010 را ایران 7.5 میلیون دلار خریده بود و بازیهای المپیک 2012 لندن را هم با پرداخت یک میلیون دلار به دست آورده بود. مسئولان کمپانی WGS اما ادعای طرف ایرانی را کذب خواندند و خبر دادند که برای یک دوره چهارساله از تلویزیون ایران رقم 11 میلیون دلار درخواست شده است. آن کشمکش تا مدتها ادامه داشت و بعدها مشخص نشد حق با کدام طرف است؛ موضوع مهم اینکه این کمپانی حق پخش زنده این رقابتها برای ایرانیهای مقیم آمریکا و اروپا را هم برداشت و هرکسی که میخواست فوتبالی ببیند، باید هزینه زیادی پرداخت کند که مقرونبهصرفه نبود. مشابه این اتفاقات در دو بازه کوتاهتر و البته با جنجال کمتری برای کره جنوبی هم شکل گرفت. حالا با مرور اندک همین موضوع به نظر میرسد تحریمها بهانهای مضاعف دست کمپانی «لاگاردر» داده تا با طرف ایرانی تسویه کند.
منفعلبودن خطرناک مسئولان
خطر اصلی اما ندادن
سیگنالهای زنده برای بازیهای لیگ قهرمانان آسیا نیست؛ چون از قرار این
کمپانی طوری برنامهریزی کرده که در ادامه مسیر، سیگنالهای حق پخش زنده
بازیهای انتخابی جام جهانی تیم ملی را هم به طرف ایرانی ندهد. اگرچه
فدراسیون فوتبال ایران سعی کرده خیلی سریع به این موضوع واکنش نشان دهد و
نامه اعتراضآمیزش را بنویسد ولی به نظر میرسد از آنجا که فقط یک سال دیگر
به پایان همکاری این کمپانی با طرف آسیایی باقی مانده، در پرونده ایران
لجاجت بیشتری به خرج دهد. عباس ترابیان با هشدار درباره همین موضوع
میگوید: «به نظرم مسئولان ایرانی خیلی راحت چشمشان را روی این موضوع
بستهاند؛ چون چنین پروندهای باید از لحاظ حقوقی خیلی سفتوسخت دنبال
شود. این رفتارها مغایر با شعارهایی است که فیفا میدهد و میگوید مردم
دنیا حق دارند به دور از موارد سیاسی بازیهای زیبای فوتبال را دنبال کنند.
مشخص است که عکس شعار فیفا در این پرونده عمل شده است. ضمن اینکه فسخ
یکطرفه چنین قراردادی هم قانونی نیست و باید مسئولان فدراسیون فوتبال خیلی
جدی پیگیری کنند».
اینکه چه کسی در فدراسیون فوتبال باید پیگیری کند موضوع پیچیدهای است؛ این فدراسیون رئیس ندارد و با سرپرست اداره میشود. طبیعتا قدرت آنها در لابی هم ضعیفتر شده است. بااینحال به نظر میرسد در این بین نگاهها متوجه مهدی تاج، رئیس سابق فدراسیون فوتبال است. او این روزها نایبرئیس AFC است و انتظار میرود در این پرونده حرکت مهمی انجام دهد؛ ولی سؤال اینجاست که آیا میشود از مهدی تاج انتظاری داشت؟ او تا به الان هیچ پروندهای علیه فوتبال ایران را نتوانسته برگرداند و حالا در معرض امتحان جدیدی قرار گرفته است. عباس ترابیان دراینباره میگوید: «از من نخواهید اسم کسی را بیاورم؛ نام نمیبرم ولی وقتی آقای X در کنفدراسیون فوتبال آسیا نمیداند چه اتفاقی رخ میدهد، چرا باید انتظار داشت؟ متأسفانه کسی که زبان بلد نیست و با مترجم در جلسات شرکت میکند، کاری نمیتواند پیش ببرد؛ تا مترجم بخواهد برای او ترجمه کند، رأیگیری صورت پذیرفته و همهچیز نهایی شده است». عباس ترابیان در ادامه به نکته دیگری اشاره میکند و میگوید: «شما شک نکنید کشورهای عربی هم پشت چنین تصمیمی هستند. به نفع آنهاست تا فوتبال ملی ایران نتیجه نگیرد. به همین خاطر است که میگویم باید تیم حقوقی خوبی پشت این داستان را بگیرند و با نامهزدن به فیفا و یادآوری شعارهای این نهاد، مانع از بروز چنین رفتارهای سیاسیای در فوتبال ایران شوند. البته باز هم تأکید میکنم افرادی که قرار است برای این موضوع انتخاب شوند، بهتر است تسلط کافی به زبان داشته باشند؛ چون قرار است برای دفاع محکم برویم نه پیکنیک!».