کد خبر: ۲۱۵۶۶
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۰

محافظه‌کاران علیه ترامپ

تحلیلگر مسائل بین المللی در "پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت" در مقاله‌ای برای این پایگاه خبری، استدلال می‌کند که مخالفت‌های سیاسی کنونی با ترامپ صرفا در احزاب مخالف با جمهوریخواهان خلاصه نمی‌شود و حتی از داخل حزب جمهوریخواه نیز گروه‌ها و طیف‌های سیاسی، با ترامپ به مخالفت می‌پردازند. وی در این رابطه می‌نویسد:
قلم‌نیوز: تحلیلگر مسائل بین المللی در "پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت" در مقاله‌ای برای این پایگاه خبری، استدلال می‌کند که مخالفت‌های سیاسی کنونی با ترامپ صرفا در احزاب مخالف با جمهوریخواهان خلاصه نمی‌شود و حتی از داخل حزب جمهوریخواه نیز گروه‌ها و طیف‌های سیاسی، با ترامپ به مخالفت می‌پردازند. وی در این رابطه می‌نویسد:

«مدتی است که نقد‌های جالبی از طیف راست سیاسی (که به طور طبیعی باید طرفدار ترامپ باشند) در مورد ترامپ و ترامپیسم مطرح می‌شوند. وقتی من اصطلاح راست سیاسی را به کار می‌برم، منظورم راست افراطی، راست مذهبی و یا راست نژادی نیست. بلکه منظور من دقیقا آن دسته از محافظه کارانِ حقیقی هستند که به طور سنتی به نفع کاندیدا‌های جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رای داده اند و یا برای آن‌ها کار کرده اند».

از جمله این جمهوریخواهان می‌توان به روزنامه نگارانی نظیر "دیوید فروم" و یا "پیتر وهنر" (وی سابقا، سخنرانی‌های جرج دبلیو بوش را می‌نوشت) اشاره کرد. روزنامه نگاران دیگری نظیر "راس دوتات" و "برت استفانز" در نیویورک تایمز و همچنین "جنیفر روبین" در واشنگتن پست نیز وضعیت مشابهی دارند. این افراد نیز بر خلاف میل سنتی خود که به نفع جمهوریخواهان عمل می‌کرده اند، اکنون رویکردی مخالف با ترامپ را در پیش گرفته اند و بر علیه او نقد نویسی می‌کنند.

سوالی که در این نقطه مرح می‌شود این است: چرا آن‌ها چنین می‌کنند؟ در پاسخ به این سوال باید گفت، جمهوری خواهان (منظورم جمهوریخواهان واقعی است)، به طور معمول، در زمره مدافعان سرسخت سازمان‌ها و نهاد‌ها هستند. آن‌ها مایلند که این نهاد‌ها را به هر نحو ممکن، حفظ کنند. درست به همین دلیل است که آن‌ها در قیاس با دیگران، خیلی زودتر فهمیدند که اساسا ترامپ یک محافظه کار نیست. آن‌ها وی را عامل خرابی و ویرانی هنجارها، توافقات و بنیاد‌های اساسی مد نظر خود دیدند. اگر ترامپ اعتقادی داشته باشد، بیش از آنکه آن اعتقاد ربطی به محافظه کاری داشته، بایستی آن را انقلابی دانست (او بیشتر انقلابی است تا محافظه کار).

آن دسته از افرادی که در طیف چپ رادیکال قرار داشته اند، به هیچ عنوان در بحث انتقاد از ترامپ موثر عمل نکرده اند. این مساله به این دلیل اتفاق افتاده که آن‌ها نمی‌توانند تهدیدات و خطرات منحصر به فردی را که ترامپ حامل آن‌ها است، ببینند. برای آن ها، در بدترین حالت ممکن، ترامپ نمودی از چهره بد و زننده سیستمی است که آن‌ها با تفکر خاص خود آن را به هر طریق رد می‌کنند. از این منظر، ترامپ صرفا نمودی از لیبرال دموکراسی پوسیده آمریکا است. نظامی که همواره در راستای منافع ثروتمندان و سفیدپوستان قرار داشته است. برای برخی از آن ها، جو بایدن حریف اصلی ترامپ در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا، فردی به مراتب قابل قبول‌تر است. با این حال، حتی بایدن نیز از نگاه آن ها، یک راه حل اساسی برای دغدغه هایشان به حساب نمی آید.

آنچه که در مورد ترامپ خیلی مهم است این نکته می‌باشد که در تحلیل وی، مسائلی نظیر نژاد و هویت آمریکایی، نباید حواس ناظران و تحلیلگران را از تهدیدات جدی که وی بر علیه ملت آمریکا مطرح می‌سازد، منحرف کنند. لیبرال هایِ جریان اصلی و دموکرات ها، این خطرات را به وضوح می‌بینند با این حال آن‌ها در زمینه اقدام علیه آن ها، اثرگذاری به مراتب کمی دارند. شاید این مساله به نوعی ریشه در ماهیت خودِ لیبرالیسم داشته باشد. لیبرال‌ها، ماهیتا تفکری ضد ایدئولوژی دارند و بیشتر به سمت "مصالحه" گرایش دارند و سعی می‌کنند بیشتر، منطق و عقل را اساس کار قرار دهند. از این رو، آن‌ها در مواجهه با ترامپ، بیش از آنکه به فکر دستاورد‌های عملی باشند، در تئوری گرفتار هستند و کار چندانی را نمی‌توانند به پیش برند.

اغلب آن افراد و گروه‌هایی که عمیقا با ترامپ مخالف هستند، به لیرال‌های جریان اصلی و یا سازشگر در آمریکا تعلق ندارند. برخی از آن‌ها به شدت ایدئولوژیک رفتار می‌کنند. در این راستا، به طور خاص می‌توان به نومحافظه کاران اشاره کرد. یکی از دلایلی که نومحافظه کاران آمریکایی از ترامپ متنفر هستند این نکته است که وی از نیروی نظامی برای گسترش دموکراسی آمریکایی در اقصی نقاط جهان استفاده نمی‌کند. در این راستا، نومحافظه کارانی نظیر "ویلیام کریستول" و "دیوید فروم" که هر دو حامی جنگ عراق و دموکراسی آمریکایی هستند، ترامپ را تهدیدی جدی برای آمریکا در نظر می‌گیرند، زیرا وی در این مسیر حرکت نمی‌کند. از این رو، این طیف، چالش‌های زیادی را می‌توانند سر راه ترامپ جهت پیروزی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ایجاد کنند.

با این همه، سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا برقراری اتحاد میان محافظه کاران مخالف ترامپ و لیبرال ها، موجب برکناری دونالد ترامپ خواهد شد؟ جریان چپ در حزب دموکرات که تحت تاثیر جاه طلبی‌ها و اهداف نسلی، نژادی و جنسیتی قرار دارد، به این نکته اشاره دارد که بسیاری از آن‌هایی که به بایدن رای می‌دهند تا از شر ترامپ خلاص شوند، با بازگشت مجدد به "شرایط عادی (اوضاع قبل از ترامپ) "، احساس رضایت نخواهند کرد. اعاده وضع موجودِ قبل از ترامپ، هدف اصلی که آن‌ها در سر دارند به حساب نمی‌آید. اینطور به نظر می‌رسد که جو بایدن این را به خوبی می‌داند. درست به همین دلیل است که وی خود را یک رئیس جمهور انتقالی می داند.

بدون تردید، محافظه کاران آمریکایی با تصویری از آمریکا که سناتور "برنی سندرز" و طرفداران چپ گرای او ارائه می‌دهند، مخالفت می‌ورزند. با این همه، بایدن در صورت انتخاب شدن، با فشار زیادی جهت حرکت به سمت دموکراسی اجتماعی اروپایی (با ویژگی‌هایی نظیر نظام بهداشت و سلامت ملی، مالیات گیری مترقی، توزیع عادلانه ثروت و درآمد) مواجه خواهد شد.

آنچه در شرایط کنونی بیش از پیش آشکار شده این نکته است که ترامپ با فشار‌های حزبی و سیاسی مختلفی در چهارچوب کارزار خود برای پیروزی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مواجه است. مخالفان ترامپ صرفا در گروه‌هایی که به طور سنتی بر علیه جمهوریخواهان فعالیت می‌کردند خلاصه نمی‌شوند بلکه برعکس، افراد زیادی در داخل حزب جمهوریخواه و از گروه‌ها و طیف‌های سیاسی مختلف آن نیز عمیقا با ترامپ مخالفت می ورزند.

منبع: فرارو
خبرهای مرتبط
نظرات بینندگان