قلمنیوز: آنها در هر شرایطی که بخواهند به
سیاستهای دولت بهخصوص در حوزه اقتصاد نقد وارد کنند آن را نئولیبرالیسم
خطاب میکنند و سیاستهای اقتصادی دولت را نئولیبرال میدانند.
حال سوال
اینجاست که نئولیبرال چیست و دارای چه مولفههایی است که در جامعه ما قابل
پذیرش نیست و منتقدان دولت آن را به این عنوان خطاب میکنند. آیا اصلا تفکر
لیبرالیستی در ایران وجود دارد و نئولیبرالیسم در چه شرایطی دشنام محسوب؟
مهدی مطهرنیا، محقق و استاد دانشگاه در گفتوگویی به این ابهامات
پاسخ داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
مهدی
مطهرنیا یکی از علل این موضعگیری نسبت به تفکرات مختلف را عدم درک درست
مفاهیم میداند و میگوید: جامعه ملی ما سالهاست که با بحران مفاهیم
روبهرو است که این امر بیتردید ایجاد بحرانهای گفتمانی را به دنبال دارد
که در ادامه بحرانهای گفتمانی تنشهای سیاسی را افزایش میدهد.
بسیاری از
تنشهای سیاسی جامعه ملی ما به خاطر همین بحران مفاهیم است که در منطق
ارسطویی تحت عنوان تعریف لفظی از آن یاد میکند. اگر مباحثهای صورت
میگیرد باید در وهله اول مفاهیم تعریف لفظی شود سپس تعریف معنوی شکل
بگیرد. در منطق جدید نیز گفتمانها باید دقایق گفتمانی خود را مشخص کنند،
لیبرال از لیبرو به معنی آزادیخواه میآید. آزادی و آزادیخواهی در ذات
انسانها نهفته است و تاز نظر معنا کاربرد واژه لیبرال نه تنها یک مفهوم
زننده تعبیر نمیشود بلکه یک مفهوم بسیار ارزشمند است.
این
استاد دانشگاه تصریح میکند: در منطق معنایی پس از انقلاب اسلامی لیبرال
نه در معنای علمی آن بلکه در مفهوم غربزدگی به کار میرود. چرا که بدون
توجه به معنای آن در اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی عدهای از انقلابیون آغاز
انقلاب، بدون توجه به معانی علمی مفاهیم آن را در دستگاه فکری خود به کار
بردند. بالطبع بدون اشنا به مفاهیم و مولفههای ناظر بر تعریف لفظی و معنوی
آن در جو ناشی از وقوع انقلاب و جهتگیری عوام و تودههای مردم آن را در
این معنا به ثبت رساندند به گونهای که اکنون مفهوم لیبرال به عنوان یک ضد
ارزش و وسیلهای در جهت منکوب کردن فکری و سرکوب کردن فیزیکی به کار
میرود. لذا به کار بردن لیبرال در این ادبیان یک لفظ خشن سیاسی است که
ادبیات خشونتطلبانه معطوف به منکوب کردن فکری و سرکوب کردن فیزیکی پشت سر
خود به همراه دارد، از نظر محتوایی به معنای غربزده است.
مطهرنیا
میافزاید: در حالی که ما باید این مفاهیم را از هم جدا کنیم لیبرالها
اساسا نخستین انقلابیونی بودن که علیه کلیسای کاتولیک برخاستند. کلیسایی
کاتولیکی که نه مبتنی بر دین بلکه بر انحراف از دین عمل کرد. در ایران به
دلیل اینکه تاریخ رنسانس و عملکرد کلیسای کاتولیک به خوبی شناخته نشده است
مفاهیمی چون اومانیسم و لیبرالیسم مفاهیمی ضد دینی محسوب میشوند. چرا که
لیبرالها علیه سرکشی کلیسای کاتولیک برخاستند و بدین ترتیب نوعی رویکرد
جدایی دین از سیاست در درون لیبرالیسم نهفته است، که این در نظام جمهوری
اسلامی تا حدودی یک منطق غیر پذیرفته است و میتوان آن را عاملی دانست که
معنای لیبرال در ایران را از نظر مفهوم شناسی مورد خطاب جدی قرار میدهد.
اما جدای از این مسئله باید توجه داشت که لیبرالها ضد دین نبودند. اکنون
در ادبیات سیاسی و ادبیات فلسفی نوعی تعارض وجود دارد. در ادبیات سیاسی
سکولارها با لاییسمها یکی نیستند. سکولارها به جدایی دین از سیاست معتقد
هستند و لیبرالها از این جهت متکی بر فردگرایی است و از طرفی متکی بر
سکولاریسم است. بنابراین جدایی دین از سیاست تا حدودی میتواند لبه اصطکاک
معتقدان به همگنی دین و سیاست را در انقلاب اسلامی به همراه داشته باشد. از
این جهت میتوان این امر را پذیرفت اما بسیاری از کسانی که به لیبرالیسم
معتقد هستند دین را به عنوان یک امر پذیرفته شده ضروری برای فرد و اجتماع
میداند. اما ورود به حوزه سیاست لاجرم تشکیل حکومت دینی را ایجاب نمیکند.
بنابراین جدایی دین از سیاست در لیبرالیسم به این معنی نیست که دینمداران
در عرصه سیاست ورود پیدا نکنند بلکه میتوانند در عرصه سیاست حضور داشته
باشند اما در تشکیل حکومت دینی باید با احتیاط عمل کنند.
این
فعال سیاسی با بیان اینکه (نئو)لیبرالیسم جریان یک دستی نیست، خاطر نشان
میکند: لیبرالیسم یک گرایش انقلابی است که از قرون سیزدهم و چهاردهم
میلادی اوج گرفت و با عصر روشنگری (رنسانس) خود را پیدا کرد و با انقلاب
کبیر فرانسه قدرت گرفت که درنهایت با شکلگیری دموکراسی ایالات متحده
آمریکا خود را بروز و ظهور داد که در سه بخش خود را به نمایش گذاشت؛
لیبرابیسم کلاسیک، نئولیبرالیسم و لیبرالیسم نو، سه مکتبی است که در حوزه
لیبرالیسم تاکنون خود را به نمایش گذاشته است.
این
استاد دانشگاه با اشاره به تعابیری که درمورد لیبرالیسم در کشور وجود
دارد، میگوید: لیبرالیسم اساسا در ایران چندان وجود خارجی ندارد چرا که
لیبرالهای مدعی شناسنامهدار در ایران نیز به هر تقدیر با موازین
لیبرالیستی کاملا منطبق نیستند. شعار انقلاب کبیر فرانسه آزادی، برابری و
دموکراسی بود. لیبرالهای ایران در این نکته بیشتر بر جنبه اقتصادی تاسی
میجوید. یعنی لیبرالیسم در حوزه مذهب جناح راست دینی ما را حتی دربر
میگیرد. به طور مثال جماعتی از انقلابیون سنتی وجود دارند که به اقتصاد
بازار و عرصه بازاری بودن اقتصاد در ایران به عنوان تکیهگاه عمل میکند.
حتی احزابی که خیلی مذهبی وبا گرایشهای سنتی هستند از نظر اقتصادی
سرمایهداری را دنبال میکنند و نوعی لیبرال بورژوازی در آنها دیده میشود
که متکی بر اقتصاد بازار است. برای مثال حزب موتلفه اسلامی اگرچه خود را
لیبرال نمیداند اما متکی بر اقتصاد باز یا اقتصاد بازار و عرضه و تقاضا
عمل میکند. لذا نوعی لیبرالیسم را در آن میبینیم در حالی که از نظر مذهبی
بسیار سنتی و کلاسیک است. یا راستگرایان نئومحافظه کاری که معتقد هستند
که دولت باید در عرصه اقتصاد وارد شود، این دسته از راستگرایان وضعیتی
دارند که از نظر اقتصادی به کینز نزدیک هستند. زمانی که ما وارد عرصه کپنی
کردن نیازهای مردم میشویم و در عین حال معتقد هستیم که باید بخشی از
اقتصاد آزاد باشد بهالطبع باید بپذیریم که بخشی از نیازهای نئولیبرالیستی
را پذیرفتهایم.
مهدی
مطهرنیا در پاسخ به این سوال که چرا منتقدان دولت آن را نئولیبرالیسم خطاب
میکنند، میگوید: لیبرالیسم نو در واقع بازگشت به لیبرالیسم کلاسیک در
عرصه اقتصاد بود اما در عرصه سیاست سعی میکرد با ایجاد حوزههای تامین
اجتماعی وارد عمل شود. اکنون بعضی از معتقدین به اقتصاد آزاد را که خواهان
دخالت دولت در امر اقتصاد و حضور دولت در عرصه نظارت بر عملکرد دولت و
تنظیم آن هستند نئولیبرال مینامند و اتفاقا این راست سنتی معتقد بر اقتصاد
کلاسیک است که آنها را به عنوان نئولیبرال مورد خطاب قرار میدهد.
بنابراین دعوا بین لیبرالیسم کلاسیک در حوزه مذهبی و نئولیبرال در حوزه
مذهب وجود دارد.
اکنون دولت حسن روحانی که اساسا یکی از سران اصولگرایان
بود که بعدها در فرآیند تغییر و تحولات سیاسی به عنوان گزینه ناگزیر
اصلاحطلبان به میدان آمد نئولیبرال خطاب میشود. اما چرا نئولیبرال، چون
سران اقتصادی موجود در دولت حسن روحانی مانند آقای محمدباقر نوبخت و آقای
محمد نهاوندی و دیگران به گونهای تجویز دخالت دولت در امر اقتصاد به نفع
دولت را دنبال میکند. این در حالی است که راست سنتی دخالت دولت در عرصه
اقتصادی را یک عملکرد امنیتی و نئولیبرال میداند. از نظر این دسته دولت با
دخالت در عرصه اقتصادی رویکرد کینزی دارد که نئولیبرالیسم است. این دو
نگاه بین آنها موجب میشود که در عرصه سیاسی با مفاهیمی چون لیبرال و
نئولیبرال همدیگر را مورد خطاب قرار دهند تا بتوانند در میان تودهها و
انقلابیون به نفع خود یارگیری کنند.
این
استاد دانشگاه تاکید میکند: در جامعهای که این مفاهیم را نمیداند اما
نسبت به آنها حساسیت دارد، شاهد چنین برچسبها و تعابیری ناقص از این دست
هستیم. باید توجه داشت که نه لیبرالیسم کلاسیک و نه نئولیبرالسیم و حتی
لیبرالیسم نو در ایران به صورت کامل و با درک معنایی واقعی آن وجود ندارد.
بنابراین چون به صورت واقعی و حقیقی آن عملی نشده است باعث میشود ناقص
بودن این مفاهیم پیامدها و تبعاتی برای اقتصاد کشور به دنبال داشته باشد.
ما در کشور ازیک طرف به خصوصیسازی تاکید داریم از آن طرف اقتصاد دولتی را
داریم که در کنار آن دارای اقتصاد تعاونی نیز هستیم و سعی میکنم بین این
سه روش تعامل ایجاد کنیم، اما در عمل تا به حال نتوانستهایم میان این سه
تعاملی ایجاد کنیم. لذا باید پرسید که آیا ما این مفاهیم را به خوبی دنبال
میکنیم و ریشههای آن را میپذیریم یا نه، تا زمانی که درک ناقصی از این
تفکرات در کشور وجود داشته باشد این مفاهیم دشنام محسوب میشوند و این
برچسبزنی ادامه خواهد داشت.
منبع: ابتکار