کد خبر: ۱۳۴۴۸
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۶
چه رازهایی را باید به همسرتان بگویید و کدام راز را می‌توانید در دل نگه‌دارید؟

بهش بگم جوونیم عاشق بودم؟

اگر بتوانید شفاف و بدون هراس با همسرتان ارتباط برقرار کنید، می‌توانید بگویید که ازدواج موفقی داشته‌اید. شما باید بدون ترس از قضاوت یا طرد شدن، خود واقعی‌تان را در برابر همسرتان به نمایش بگذارید و تردیدی نداشته باشید که حاصل این الگوی ارتباطی، ایجاد احترام و اعتماد بیشتر در میان شما خواهد بود. با وجود این، اگر طبیعی است که تجربه بیان احساسات به همسرتان همیشه خوشایند نباشد. همه ما تجربه دریافت واکنش‌های منفی در زمان بیان رازهایمان را داشته‌ایم. گاهی دیده‌ایم که از کاه حرف‌هایمان کوه ساخته‌اند و گاهی هم به‌خاطر بیان درونیات‌مان طرد و سرزنش شده‌ایم. ما از سال‌های ابتدای زندگی‌مان، تجربیاتی از این دست را پشت سر گذاشته‌ایم و طبیعی است که در جریان زندگی، یاد گرفته باشیم که حرف‌ها و رازهایمان را باید در دل نگه‌داریم و حتی با نزدیک‌ترین آدم‌های زندگی‌مان هم آن‌ها را در میان نگذاریم. پنهان کردن رازها به نام حفظ «حریم خصوصی»، موضوع پیچیده‌ای است. موضوعی که حتی روان‌شناسان و محققان هم حکم کلی و دقیقی را در مورد آن صادر نمی‌کنند. در ادامه این مطلب، ما درمورد رازهای مگوی زندگی مشترک با شما صحبت خواهیم کرد و خواهیم گفت که کدام رازها را بدون عذاب وجدان می‌توانید در دلتان نگه‌دارید.
چرا رازهایمان را فاش می‌کنیم؟
گاهی همه تلاش‌مان را برای برداشتن فاصله‌ها در رابطه زناشویی خرج می‌کنیم. ما فکر می‌کنیم صداقت صددرصد کلید خوشبختی است و برای ایجاد همدلی و صمیمیت بیشتر، خود واقعی‌مان را، بدون هیچ کم‌وکاستی در برابر همسرمان به نمایش می‌گذاریم. گاهی فکر می‌کنیم که حق همسرمان است که از جنبه‌های تاریک زندگی‌مان هم باخبر شود، گوشه‌های معیوب زندگی‌مان را هم ببیند.، بداند که دقیقا چقدر حقوق می‌گیریم و حتی از حرف‌هایی که در عالم رفاقت با دوستان‌مان می‌زنیم باخبر شود.
در بعضی مواد تلاش ما برای بیان همه حقایق مهم یا بی‌اهمیت، ناشی از احساس اعتماد و امنیتی است که در رابطه دریافت می‌کنیم و گاهی هم این تلاش در جهت ساختن اعتمادی است که فکر می‌کنیم هنوز به وجود نیامده. یعنی ما رازها را یکی پس از دیگری با همسرمان در میان می‌گذاریم، تا به او اطمینان دهیم که نزدیک‌ترین فرد در زندگی‌مان است.
چرا رازهایمان را با همسرمان در میان نمی‌گذاریم؟
با وجود آنچه که گفته شد، همه آدم‌ها از نمایش «همه خودشان» در زندگی مشترک احساس خوبی پیدا نمی‌کنند. برای این افراد، ممکن است «همسر»، عزیزترین و نزدیک‌ترین فرد باشد اما دلیلی نمی‌بینند که «همه» رازها را بی‌پرده با او در میان بگذارند. آن‌ها از یک سو به حفظ حریم خصوصی معتقدند و از طرف دیگر، رازهای حقیقی و مهم زندگی‌شان را هم به دلایل متعددی در دل نگه می‌دارند.
زوج‌ها اطلاعات مختلفی را هم مخفی می‌کنند. گاهی این اطلاعات مربوط به روابط عاطفی قبلی‌شان می‌شود، گاهی ماجراهای خانوادگی آن‌ها مثل خودکشی یکی از اعضای خانواده یا خطاهای یکی از والدین مثل یک راز حفظ می‌شود. گاهی هم افراد اشتباهات پیشین خودشان را در دل نگه می‌دارند. مثلا نمی‌گویند که در یک ورشکستگی بزرگ همه چیزشان را از دست داده‌اند، یا این‌که هیچ‌وقت موفق به دریافت مدرک دانشگاهی نشده‌اند.
در یک مطالعه که روی رازهای زناشویی انجام شده، 25 درصد شرکت‌کنندگان گفتند که همچنان رازی را در دل دارند که همسرشان از آن بی‌خبر است. در بررسی‌های آن‌ها، زنان بیشتر از مردان مایل به پنهان کردن رازشان بوده‌اند.
محققان می‌گویند افراد رازها را به دلایل مختلفی حفظ می‌کنند. برای مثال زنان نگران آسیب دیدن رابطه‌شان بعد از فاش شدن راز هستند یا این‌که تصور می‌کنند بیان واقعیت به شریک زندگی‌شان، به او آسیب می‌زند و مرد زندگی‌شان را آزرده یا حتی حساس و شکاک می‌کند.
برای افراد متاهل، گاهی نگه‌داشتن راز راهی برای دور ماندن از سرزنش و تحقیر فرد مقابل است. شرم یکی دیگر از دلایل پنهان کاری است. مردی که همیشه به ولخرجی متهم بوده، هزینه‌های گزاف روزانه‌اش را از همسرش پنهان می‌کند. چون نمی‌خواهد بار دیگر با شرمندگی متهم و قضاوت شود. زنی که در کودکی قربانی تجاوز شده، این راز را با هیچ‌کس، حتی همسرش در میان نمی‌گذارد تا شرم و ترس آن لحظه را یادآوری نکند.
شاید پنهان کردن بعضی رازها، در ابتدای رابطه طبیعی به نظر برسد اما بعد از سال‌ها در کنار هم بودن و همراه و هم دل بودن هم نگه‌داشتن رازها طبیعی است؟ 
واقعیت این است که فاش شدن رازهای پنهان، همیشه بی‌ضرر نیست. به باور محققان زندگی مشترک بسیاری از زوج‌ها پس از فاش شدن راز سقط جنین پنهانی در دوره ازدواج در معرض تهدید قرار می‌گیرد و بسیاری از زوج‌ها بعد از فاش شدن راز تجاوز جنسی در گذشته، اعتیاد به موادمخدر، یا درگیر روابط عاطفی موازی بودن در سال‌های ازدواج، از هم دور می‌شوند.
به نظر می‌رسد که آسیب‌زاترین رازها، درواقع همان اسراری هستند که افراد به‌خاطر ترس از تاثیر منفی‌شان بر رابطه، از بیان آن‌ها خودداری می‌کنند. به عبارت دیگر، افراد این رازها را مگو نگه ‌می‌دارند تا از ارتباط‌شان محافظت کنند و در زمان فاش شدن رازها، رابطه آن‌ها بیشتر از آنچه تصور می‌کردند دچار آسیب می‌شود.
کدام رازها را نباید مگو گذاشت؟
روان‌شناسان تردیدی ندارند که رابطه بدون راز، رابطه‌ای عمیق و صمیمانه است اما تاکید می‌کنند که برای بیشتر کردن صمیمیت، همیشه نباید رازهایتان را از زیر خاک بیرون بکشید و با همسرتان در میان بگذارید. از نظر گروهی از روان‌شناسان، بهتر است رازهایی از این دست را در دل‌تان نگه‌ندارید:
بدهکاری
وضعیت اقتصادی شما در دوران تاهل، مسئله شخصی شما نیست. اگر بدهکارید و شرایط اقتصادی‌تان بی‌ثبات و تهدید کننده شده، موضوع را با همسرتان در میان بگذارید. روان‌شناسان می‌گویند بسیاری از مردان یا زنانی که بی‌خبر از همه جا این راز را کشف می‌کنند، احساس می‌کنند مورد خیانت واقع شده‌اند و در میان آن‌ها کم نیستند کسانی که تصمیم به خروج از رابطه می‌گیرند.
پس پیش از آن‌که کارتان به چنین نقطه‌ای برسد، خودتان همسرتان را در جریان این وضعیت پیچیده قرار دهید و از همفکری با او برای خارج شدن از این بحران استفاده کنید.
اسرار جنسی
رابطه زناشویی با همسرتان برای شما آزاردهنده شده؟ وضعیت جسمی یا روانی خود شما باعث می‌شود هیچ لذتی از این رابطه نبرید و به دروغ می‌گویید که شما هم درگیر لذت هستید؟ اگر وضعیت خودتان یا شرایط زندگی مشترک‌تان باعث شده لذتی از رابطه زناشویی نبرید و حتی این رابطه مایه آزارتان باشد، حتما موضوع را با همسرتان در میان بگذارید. باور کنید پنهان کردن این واقعیت، فداکاری نیست و اگر بعد از مدت‌ها همسرتان از این دروغ باخبر شود، نمی‌توانید رابطه‌تان را از تاثیر منفی این اتفاق مصون نگه‌دارید.
اشتباهات گذشته
تصمیم درمورد بیان رازهای پیش از ازدواج، آسان نیست اما واقعیت این است که نیازی به بیان همه این رازها هم وجود ندارد. روان‌شناسان معتقدند بیان رازهایی که احتمال آشکار شدنشان زیاد است، به نفع رابطه شماست. رازهایی مثل ازدواج پیشین، داشتن فرزند، سابقه کیفری یا حتی ارتکاب به جرائمی مثل قتل، بدون هیچ پرده پوشی باید مطرح شوند. چراکه نه‌تنها احتمال آشکار شدنشان زیاد است، بلکه حتی در صورت پنهان ماندن هم ترس از فاش شدنشان هیچ وقت فرد را رها نمی‌کند.
بیماری‌ها
شما نمی‌توانید به بهانه نگران نشدن همسرتان یا تلاش برای از دست ندادن او، رازهای مربوط به سلامت‌تان را از او پنهان نگه‌دارید. ابتلا به بیماری‌های روانی، اعتیاد یا مشکلات جسمی مزمن، چیزی نیست که مثل یک راز بتواند در دل شما مخفی بماند. این حق همسرتان است که واقعیت را درمورد وضعیت سلامت شما بداند و براساس این آگاهی درمورد آینده رابطه تصمیم بگیرد.
حریم خصوصی در زندگی مشترک یعنی چه؟
شاید شما رابطه عمیق و صمیمانه‌ای با همسرتان داشته باشید اما اگر به حریم خصوصی خود و او احترام نگذارید، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. پسورد ای‌میل‌تان، گوشی تلفن‌همراه‌تان یا مکالماتی که با دوست‌تان دارید، حتی اگر شامل هیچ راز مهمی نشوند، در حوزه حریم خصوصی‌تان جای می‌گیرند. حریمی که همسرتان باید بیرون از آن بماند.
درمورد رازها چطور؟ شما حق ندارید رازی که در صورت بیانش همسرتان انگیزه‌ای برای ادامه راه نخواهد داشت را در دل نگه‌دارید. رازهای کوچک و قدیمی‌تان، یعنی به اصطلاح همان رازهای تاریخ گذشته و بی‌ضرر، متعلق به شما هستند. به همسرتان ربطی ندارد که پدر شما مادرتان را کتک می‌زده اما اگر این درگیری‌های ناجوانمردانه منجر به طلاق شده‌اند، صادقانه به او بگویید که پدرومادرتان از هم جدا شده‌اند. به همسرتان ارتباطی ندارد که شما ریال به ریال پول‌تان را چطور خرج می‌کنید اما داشتن حساب پس‌انداز پنهانی یا مخارج کلان رازآلود، خیانت به اعتماد اوست.
حالا خودتان تصمیم بگیرید! هنوز هم رازی برای پنهان ماندن وجود دارد؟


منبع: تندرستی
نظرات بینندگان