این روزها دختران کاراته ایران خیز بلندی را برای کسب سهمیه المپیک برداشتهاند؛ دخترانی که با افتخارآفرینیهای خود بارها بر روی سکوهای آسیایی و جهانی کاراته قرار گرفتهاند و تنها جای آنها در میدان المپیک خالی است. میدانی که جواز حضور در آن سال گذشته از سوی IOC صادر شد تا جوانان کاراته کای ایرانی شانس حضور در بزرگترین آوردگاه ورزشی را داشته باشند.
حمیده عباسعلی، طراوت خاکسار، رزیتا علیپور، نسرین دوستی، مبینا کاویانی، سارا بهمنیار، محدثه آقایی، نسرین و دلارام دوستی، زهره برزگر، فاطمه چالاکی و پگاه زنگنه با هدایت لیلا بهرامی دعوت شدگان به سومین مرحله از اردوی تیم ملی کاراته بانوان هستند که برای نخستین مسابقه سال ۲۰۱۸ یعنی کاراته وان پاریس استارت را زده اند. البته پگاه زنگنه و دلارام دوستی به این رویداد اعزام نمیشوند و در کنار تیم تمرینات خود را ادامه می دهند. حمیده عباسعلی که برای نخستین بار در سال 2014 مدال نقره جهانی را برای دختران کاراته ایران به ارمغان آورد به دلیل حساسیت پوستی و فاطمه چالاکی که مدال برنز بازی های آسیایی اینچئون را در کارنامه دارد به دلیل مشکل زانو غایبان این مرحله از اردو هستند تا با بهبود وضعیتشان در مرحله بعدی به تیم ملحق شوند.
روز جمعه با همکاری فدراسیون کاراته به همراه عکاس راهی سالن کبکانیان تهران شدیم تا یک روز در کنار ملیپوشان کاراته باشیم وگوشهای از زحمات و تلاشهای آنها را به تصویر بکشیم. زمانی که به سالن رسیدم صدای داد و فریاد ملی پوشان از درب خروجی به گوش می رسید. فریادهایی که از عمق جان و زیر بار فشار تمرین سر می دادند به امید روزی که شیرینی یک مدال روح آنها را آرام کند. دو ساعت تمرین صبح، پرفشار با ضربات مشت و لگد پایان یافت و دختران خسته یک به یک راهی خوابگاه شدند تا به سالن غذاخوری بروند.
سبزیجات پخته، چلو گوشت، ژله و ماست منو غذایی روز جمعه بود که ملیپوشان پس از دو ساعت تمرین فشرده صرف کردند. بچهها به نسبت از کیفیت غذا راضی بودند و می گفتند کیفیت غذاها نسبت به دورههای گذشته بهتر شده و روز به روز نیز کیفیت تغذیه بهبود می یابد.
در راه خوابگاه خدیجه خانم مهربان را دیدم که با لبخند شیرینش به گرمی از ما استقبال کرد. خیلی از ملیپوشان راضی بود و می گفت به قدری با من مهربان هستند که اصلا فکر نمیکنم یک خدمه هستم. از در ورودی خوابگاه راهروی باریکی را که رد کردم به اتاق ملی پوشان رسیدم؛ دو اتاق روبروی هم که ملیپوشان در اتاق ها تقسیم شده بودند، در هر یک از اتاق ها 10 تخت وجود داشت و بچه ها از آن استفاده می کنند. اتاق هایی که قهرمانان بسیاری را به خود دیده و خواهد دید و حتما شاهد اشک ها و لبخندهای بسیاری بوده است.
طراوت به محض رسیدن به خوابگاه با گوشی مشغول می شود، نگاهم که میکند میگوید فکر نکنید که بازی میکنم فردا امتحان دارم و درس می خوانم. دانشجوی ارشد تربیت تهران مرکز است و فردا قرار بود امتحان روش تحقیق بدهد. اما مبینا که کنارش نشسته در تلگرام مشغول است. پگاه زنگنه نیز مشغول آماده کردن دمنوش است، میگوید از این دمنوشهای گیاهی در خوابگاه زیاد مصرف میکنیم.
سارا بهمنیار اما مشغول بازی کردن با گوشی است. به گفته دوستانش بیشتر اوقات در خوابگاه مشغول بازی است. هر کسی مشغول کاری است تا این که پگاه دمنوش را آماده میکند و همه جمع میشوند، نازنین اردشیرنژاد، سرپرست تیم به همراه مربی تیم پنهانی به قصد سوپرایز اردو نشینان از اتاق بیرون رفتند. همه مشغول نوشیدن دمنوش بودند و رزیتا علیپور هوادار دو آتیشه پرسپولیس در حال تماشای برنامه "فوتبال یک" بود تا بعد از آن بازی پرسپولیس و مشکی پوشان را تماشا کند. ملی پوشان مشغول خوردن دمنوش بودند و انگار نه انگار چند ساعتِ پیش زیر فشار تمرین نای راه رفتن نداشتند. صدای خندههای با نشاطشان طوری بود که خستگی کار را از یاد بردم و از این که یک روز جمعه در کنارشان بودم حس خوبی داشتم. سرپرست و مربی با شکلات مورد علاقه ملیپوشان وارد شدند تا کِیفشان کوک شود، به همین سادگی و راحتی این دختران لذت می برند از لحظاتشان در خوابگاه که اگر این گونه نباشد نمیتوان روزها را در این اتاق ها سپری کرد.
خانم سرپرست استقلالی بود، اما نه استقلالی دو آتیشه. همین کافی بود تا کل کلهای او با رزیتا شکل گیرد. بازی که شروع شد تنها رزیتا و سرپرست باقی مانند. بچهها هر کدام مشغول به کار خود شدند. طراوت با هندزفری مشغول درس خواندنش شد، لیلا بهرامی مشغول آنالیز فیلم ملیپوشان، پگاه و مربی خوابیدند تا رزیتا در تاریکی و سکوت به آرامی فوتبال را تماشا کند و مراقب این باشد که مزاحمتی برای کسی ایجاد نکند، اما این ها باعث نشد تاغرغرهای آهسته خود را نیز از بازیکنان و نحوه داوری نداشته باشد. در اتاق روبرو نیز محدثه، زهرا ، مبینا، سارا و خواهران دوستی هر یک مشغول کار خود بودند. مبینا می گفت اگرم بخواهیم تلویزیون را خاموش کنیم رزیتا آنلاین بازی را تماشا میکند، او تمام اخبار رشتههای مختلف را دنبال میکند.
نیمه اول بدون گل تمام شد و بهرامی رزیتا را صدا کرد تا فیلم بازیهایش در مسابقات گذشته را آنالیز کند. با شروع نیمه دوم رزیتا مجددا به تماشای فوتبال نشست و با حرص خاصی از دست رفتن موقعیت های گل را تماشا می کرد آن هم با صدای آهسته. دقیقه پنجاه بازی بود که طراوت بلند شد و به دنبال غذا بود اما نباید پرخوری کند چرا که باید در وزن ایده آل باقی بماند و در مسابقات مشکلی برای کاهش وزن نداشته باشد. با اجازه بهرامی اجازه خوردن کمی آجیل را پیدا کرد همین کافی بود تا کم کم بچه ها گرد هم آیند و بهانه ای تا رزیتا چراغ اتاق را روشن و با خیال راحت و صدایی رسا ادامه مسابقه فوتبال را تماشا کند. گاهی هم میگفت چرا نباید در استادیوم حاضر باشیم و از نزدیک بازی تیم مورد علاقه اش را تماشا کند. سوالی که من نیز پاسخی برای آن نداشتم!
کم کم سکوت اتاق شکست و در حالی که بازی فوتبال پخش می شد بهرامی یک به یک بازیکنان را صدا می کرد تا فیلم بازی هایشان را آنالیز کند. در این بین نسرین مشغول ناخن نیمه افتاده پایش بود و دنبال چاره ای برای جداسازی باقیمانده ناخن اما راهی جز تیپ کردن آن نداشت تا مانع از عفونت شود، در حالی که اتاق را ترک کرد ناخواسته با مبینا برخورد داشت و ناخن پایش افتاد تا خیالش آسوده شود. در گیر و دار ضد عفونی کردن ناخن نسرین ، علی علیپور دقیقه ۹۲ گل پرسپولیس را زد تا خیالِ علیپورِ کاراته ایران راحت شود. اما این پایان کار فوتبالی رزیتا نبود چون میخواست بازی استقلال را نیز تماشا کند و به گفته خودش باخت استقلال بسیار بیشتر از برد پرسپولیس می چسبد اما خب در نهایت استقلال به تساوی رسید.
تماشای مسابقه فوتبال، خوردن شکلات، گوش دادن به موسیقی از جمله تفریحات محدود به اردو آن هم در روز جمعه بود؛ جمعه ای که شاید خیلی ها اوقات خود را در میهمانی ها، دورهمی ها و ... میگذراندند، دختران کاراته کا روزهای خود را برای ساختن فردایی بهتر و رسیدن به اهداف بلندشان در چارچوب اتاق های خوابگاه سپری می کنند.
کم کم ملی پوشان باید خود را مهیای تمرین عصر می کردند، تمرین چاپکی که از ساعت ۱۸ تا ۲۰ برگزار می شود. هوا کاملا تاریک شده بود و اردونشیان راهی سالن تمرین می شوند. پس از حرکات کششی و گرم کردن بدن، ۲۴ دقیقه دو در برنامه تمرینی بود. پس از دویدن تمرینات پلی متریک و چاپکی را آغاز می کنند، تمریناتی که شاید از دور راحت به نظر برسند اما در حقیقت فشاری سنگین را وارد میکنند.
هرچه به آخر تمرین نزدیک می شوند خسته تر می شوند اما امید را از دست نمی دهند و تا لحظه آخر تمرینات را انجام می دهند. تنها نیروی درونی و امید به کسب مدال می تواند این چنین به آنها انگیزه دهد تا مبادا از زیر فشار تمرین در بروند. طراوت نیز کمی زودتر از جمع ملی پوشان جدا شد تا خود را برای امتحان فردا آماده کند و صبح روز بعد مجداد به تیم اضافه شود.
تمرین که تمام می شود دعایی زیبا را می خوانند و برای ایران هورا می کشند، این همان نیروی درونی است که توان تمرینات طاقت فرسا و حضور در خوابگاه را به آنها می دهد. تمرینشان که تمام میشود راهی خوابگاه می شوند و از مردم می خواهند برایشان دعا کنند، دعایی که مطمئنا همیشه پشت و پناهشان است.