در گزیده ای از این گفت وگو می خوانیم:
** اصلاح طلبان از ابتدای سال 92 تاکنون به عنوان مهمترین حامیان سیاسی حسن روحانی شناخته میشوند. این حمایت در مقاطع مختلف بروز یافته اما در عین حال نقدهایی نیز به عملکرد دولت وارد است. راه انتقال این نقدها بهگونه ای که منجر به شکاف میان آنها و روحانی نشود، چیست؟
حمایت جریان اصلاح طلبی ادامه پیدا کرد و به نوعی همبستگی ای بین دیدگاه های جریان اصلاح طلبی و آقای روحانی به وجود آمد. در مواردی افرادی به آقای رییس جمهور توصیه میکردند اگر دو قدم جلو برود و همانجا توقف کرده و باز نگردد، بهتر از این است که پنج قدم حرکت کرده و مجبور شود سه قدمش را به عقب باز گردد. آقای رییس جمهور در دوره اول بالاتر از انتظار مان با توجه به مجموعه شرایطی که در کشور حاکم بود، ظاهر شد. جریان اصلاحطلب نیز با تمام توان و ظرفیت پشت سر او قرار گرفت و با او همکاری کرد. شرایط کشور 4 سال جلو آمده و تغییراتی حاصل شده است. در انتخابات 29 اردیبهشت ماه جامعه خیلی صریح و رسا پیامش را در مورد دیدگاه های اصلاحطلبانه در کشور، بیان کرد.
جامعه اعلام کرد که به عقب بر نمیگردد. هر چه شعارهای پوپولیستی داده شد، تاثیرگذار نبود. اگر در کشور سوییس مردم میگفتند که ما یارانه بیشتر نمیخواهیم چندان عجیب نبود اما اینکه در ایران با همه مشکلات اقتصادی و تنگناها به شعارهای پوپولیستی توجه نشد و حقوق شهروندی و آرامش و رونق اقتصادی و تعامل با دنیا ترجیح داده شد، بسیار خوشحال کننده است و نشان از بلوغ اجتماعی دارد. حتی رقبا هم دیگر رقبای سابق نبودند.
اینکه اصلاح طلبان چگونه میخواهند رفتار دولت در 4 سال آینده را مورد ارزیابی قرار دهند، باید گفت که طبیعی است که صادقانه و دلسوزانه و همراه با پیشنهادات کارشناسی و با رفتاری در قالب قانون سیاستها و تصمیمات دولت را حمایت خواهند کرد. سعی میکنند به تسریع حرکت دولت کمک کنند.
مواضع اصلاح طلبان امروز خیلی روشن است. جامعه نیز زبان و بیان اصلاحات را مورد توجه قرار داده و هر جایی که آقای خاتمی و شورای عالی سیاستگذاری دعوت میکند، جامعه را مورد لطف و حمایت قرار میدهد. اصلاحطلبان به هر حال امتحانشان را پس دادهاند. هم در دوره پیروزی و هم در دوره غربت مدافع حقوق مردم بودند.
سیاست هایشان متوجه مطالبات مردم است. منافع ملی را بر همه چیز ترجیح داده و قانون مدار هستند. اینها باعث شده است که جامعه جریان اصلاحات را مورد توجه قرار دهد. اگر در آینده نیز با دنیا با زبان دیپلماسی سخن بگوییم؛ اگر زنان مورد توجه و حمایت قرار بگیرند؛ حقوق شهروندی رعایت شود؛ به شایسته سالاری توجه شود؛ حقوق اقوام و اقلیتها مورد احترام قرار گیرد، میتوانیم در انتخابات آتی نیز حرفی برای گفتن داشته باشیم. اگر هم فاصله ای بین مواضع دولت ببینیم، همانطور که در گذشته نشان دادیم که خط قرمز جریان اصلاح طلبی مطالبات مردم، پیشرفت کشور و قانون است، به فراخور شرایط و زمان تصمیم خواهند گرفت و مواضع شان را نسبت به دولت اعلام خواهند کرد.
** در آستانه تشکیل کابینه جریان اصلاحات چطور اهدافش را در کابینه متبلور میبیند؟ به چه طریقی میتوان کمک کرد کابینهای که مبتنی بر اصلاح و تغییر مدنظر جریان اصلاحات است شکل بگیرد؟
روشی از 4 سال پیش اتخاذ شد و آن اینکه اعلام کردیم سهم خواهی نمیکنیم اما همواره روی کیفیت عملکرد دولت اصرار کردهایم. الان هم به همین شیوه عمل میکنیم. آنچه انتظار است این است که آقای رییسجمهور با پشتوانه رایی که مردم دادند، چهرههایی را به کابینه دعوت کند که مثل دولت قبل نباشد.
اینکه آقای روحانی به تنهایی بخواهد از شعارهای اصلی اش که تعیین کننده هم بود، دفاع کند، چندان مطلوب نیست. الان مهم ترین مساله دولت، اشتغال و اقتصاد است. آقای روحانی همواره توسط رقبا بی رحمانه و بی انصافانه مورد حمله قرار میگیرد. ولی دیدیم که حتی برخی اعضای دولت حاضر نبودند در چنین شرایطی از عملکرد دولت دفاع کنند. آنها در مقابل تبلیغات پر طمطراق رقبا خود را میباختند.
دولت اولا باید کارشناس و متخصص داشته باشد؛ از نیروهای قوی و کارشناس بهره بگیرد؛ شجاع باشند و محافظه کاری نکنند؛ از تصمیمات جمعی دفاع کنند؛ رییس جمهور و مردم را تنها نگذارند و اجازه ندهند که چند تبلیغات چی جدا افتاده از مردم بلندگوها را در اختیار بگیرند. عدهای هستند که اجازه نمیدهند که سرمایهگذاری خارجی و داخلی و تولید و اشتغال بسامان بشود و هر روز برای دولت بحرانی درست میکنند.
مردم با این حضور و مشارکت جدی همه فرصت های لازم و قدرت نفوذ و استحکام را در رای خود به آقای رییسجمهور منتقل کردند. باید کابینهای منسجم، هماهنگ، همصدا و در مسیر خواست و مطالبات مردم در حوزه سیاست داخلی، اقتصاد، سیاست خارجی و فرهنگ شکل بگیرد. اینها گرههایی است که باید با همت دولت باز شود. مبارزه با فساد باید انجام گیرد چرا که جامعه را رنج میدهد. این با دولت متحد و هماهنگ و کارشناس حل میشود.
** عقبه اجتماعی ای که در سال 96 پشت سر آقای روحانی قرار گرفت، با آمدن او متولد نشد و پیش از آن خواستهها و مطالباتی داشته و دارد. به نظر شما این امر چه مسوولیتها و وظایفی بر دوش آقای روحانی میگذارد؟
بالاخره قرار بر این است که میزان رای مردم باشد. معلوم شد که «نه» مردم متوجه چه کسانی و چه رفتاریهایی است و «آری» آنها متوجه چه دیدگاهها و شخصیتهایی است. لذا من فکر نمیکنم آقای رییس جمهور این هیجان ها، شعارها و صدای مردم را در شهرهای مختلف فراموش کند.
این صدا به این زودی ها از ذهن و نظر آقای رییس جمهور و طرفداران دولت مورد غفلت قرار نمیگیرد. مردم نظام و انقلاب را دوست دارند ولی برخی مواضع و افراطها را نمیپسندند. جامعه نمیتواند تک صدایی باشد. با صد سال تجربه مشروطیت نمیتوان تکصدایی را امروز در کشور حاکم کرد.
باید نقدها را بپذیریم؛ باید ایران را برای همه ایرانیان بسازیم. باید شعار «زنده باد مخالف من» را جدی بگیریم. نمیشود همه افراد را معاند دانسته و آنها را محدود کرد. حق هر شهروند ایرانی است که مورد احترام و تکریم قرار بگیرد. شاهد هستیم که تریبونها چگونه در اختیار رقیب بود. آقای رییسجمهور تنها متکی به آرا و اراده مردم بود. آنها روحانی را در این شرایط سخت برگزیده و به او رای اعتماد دادند. امید است که آقای روحانی نیز وفادار به این رای باشد.
**تقویت ارتباط و تعامل بین اصلاحطلبان اهمیت دارد و پیشنهادتان برای تعمیق و سازماندهی این ارتباط در 4 سال آینده چیست؟
شورای عالی اصلاح طلبان امروز نماینده جریان اصلاحات است. امروز قاطبه اصلاحطلبان آن را به عنوان مجمع مشورتی و هماهنگکننده جریان اصلاحطلبی میشناسند که در همه استان ها هم حضور دارند. فراکسیون امید در مجلس محصول شورای عالی است. جریان اصلاح طلبی به صورت سازمان یافته مرتبط و همراه با دولت است.
رابطه تعاملی دولت و اصلاح طلبان باید نهادینه شود و مرتبا دیدگاهها به دولت منتقل شود. شورای عالی باید شرایط را رصد کند. به عنوان جریانی که پشت صحنه ایستاده مسوولیتش تمام نمیشود. امیدواریم آقای رییسجمهور هم جایگاه شورای عالی و فراکسیون امید را همواره مورد توجه قرار دهد و از اصلاح طلبان در مسائل مختلف مشورت بگیرد.
امید است که این تعامل از شکل ناهمگون خود به شکلی سازماندهی شود. کمکم به سمت انسجام سیاسی و اجتماعی برویم. اکنون دو انتخابات است که این شیوه را به کار گرفته و زیر سایه شورای عالی سیاستگذاری قرار گرفتهایم و نتیجه این دو انتخابات برای آقای روحانی و اصلاحطلبان پیام مهمی دارد. ما باید وفادار به رای مردم باشیم. آقای روحانی نیز باید به رای مردم وفادار بماند. اگر در گذشته این شعار داده میشد که دولتی فراجناحی است، در شرایط کنونی و در جغرافیای سیاسی امروز مذموم است. نه تنها نشانه برتری نیست بلکه نشاندهنده ضعف است.
این امر گویای این است که فرد مشورت نمیپذیرد و از همراهان خودش اعلام بینیازی میکند. روحانی باید با پشتیبانان خود در 4 سال آینده ارتباط و تعامل داشته باشد و به نظرات کارشناسی همراهانش گوش دهد.