این روزها برخی مخالفان دولت یازدهم سوال میکنند که روحانی در این چهار سال چه کاری برای ایران کرده است؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است به سال 92 برگردیم.
تصور کنید در خرداد سال 92 مردم به فردی به غیر از حسن روحانی رای میدادند آنگاه ایران چه سرنوشتی داشت؟
ایران قبل از انتخابات 92 اینگونه بود:
ایران با مشکلات بیشمار اقتصادی حاصل از تحریمها روبرو بود. بخش های صادرات نفت، تجارت و مبادلات بانکی ایران زیر ضربات شدید تحریم ها در حال نابودی بود. پولهای ایران بلوکه شده بود و حتی در برخی موارد ایران مجبور بود مانند دوران قبل از اختراع پول مبادله کالا با کالا انجام دهد. مثلا نفت بدهد و برنج بگیرد. اوضاع ایران شبیه دوره نفت در برابر غذای صدام شده بود. ایران نفت صادر می کند و به جای پول آن کالا دریافت دریافت می کرد. صادرات نفت ایران نیز گام به گام در روند کاهشی به سمت صفر شدن حرکت می کرد.
مردم هر روز با بالا رفتن قیمتها روبرو بودند. مردم زمانی وقتی خوابیدند قیمت دلار حدود هزار تومان بود اما وقتی بیدار شدند دلار به بالای سه هزار تومان رسیده بود. پرایدی که میشد صفر آن را با 7 میلیون تومان خرید ناگهان تبدیل به ماشین لوکسی شد که کارکرده آن، آنهم با حدود 10 سال کار حدود 12 یا 13 میلیون فروخته میشد.
اگر روحانی نبود...
بالا و پایین رفتن قیمت دلار باعث شده بود اجناس اساسی زندگی مردم هر روز با تغییر روبرو شود.
بسیاری از کسانی که کار تولید میکردند، کارهای خود را تعطیل کردند و به سراغ خرید و فروش سکه و دلار رفتند. آنها حق داشتند سکه 90 هزار تومان بود و ناگهان به یک میلیون تومان رسید.
همه این مشکلات به خاطر تحریمها و عدم مدیریت درست دولتهای نهم و دهم بود. حالا تصور کنید در سال 92 کسانی به قدرت میرسند که از نظر تفکر شبیه به محمود احمدی نژاد بودند. کسانی که سبک مدیریت آنها با احمدی نژاد چندان تفاوتی ندارد. آنها اگر از مردم رای اعتماد میگرفتند، آیا میتوانستند در کشور تغییر ایجاد کنند؟ آیا اوضاع ایران بهتر میشد؟
ایران در سال 92 احتیاج به تغییر داشت. ادامه آن روند یعنی تبدیل شدن ایران به ونزوئلا. احمدی نژاد در آخرین سال ریاست جمهوریاش گفت:«تحریم ضربات فراوانی را بر پیکره اقتصاد وارد کرده است» او در یکی از آخرین نشستهای خبریاش در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آقای لاریجانی رئیس مجلس گفته بود که تحریم، تأثیر چندانی در وضعیت فعلی اقتصاد ندارد، گفت: خب لابد تصمیمات ایشان اثر دارد اگر تحریم اثر ندارد! من احترام زیادی برای ایشان قائلم ولی بالاخره ایشان که میداند وضع چه خبر است و نفت چقدر فروش میرود و چطور بانک مرکزی دارد برای جابهجایی ارز و تأمین نیازهای کشور تلاش میکند.»
حالا ایران از آن شرایط عبور کرده است. دیگر مردم شاهد تغییرات هر روز دلار و قیمتهای اجناس اساسی نیستند. مردم ثبات را تجربه کردهاند. پراید شاید ارزان نشده باشد اما افزایش هم پیدا نکرده است.
بگذارید مثالی ملموس بزنیم. پزشکان وقتی با بیماری که دچار تصادف یا سکته شده است روبرو میشوند در اولین گام تلاش میکنند وضعیت بحرانی او را به وضعیت ثابت تبدیل کنند. بعد از رسیدن به ثبات آن وقت به سراغ جراحی و درمان میروند.
روحانی وضعیت ایران را به ثبات رسانده است و حالا وقت درمان است. آیا رواست دوباره این بدن به ثبات رسیده را به کسانی بسپاریم که یا عامل جراحت ایران شده بودند یا نتوانستند کاری انجام بدهند؟ امروز بسیاری از کسانی که عامل مشکلات ایران یا ساکت و ناتوان در قبال آنها بودند در ستادهای برخی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری حضور دارند. برخی از نامزدهای شعارهایی میدهند که میتواند ثبات ایران را به خطر بیندازد و کاری کند که ایران بازهم به دوران پر نوسان گذشته برگردد.