در همین راستا چند روز پیش مرکز پژوهش و سنجش افکار صداوسیما نتایج نظرسنجی برنامههای نوروزی را به صورت رسمی اعلام کرد و به همین بهانه هوشنگ صدفی (منتقد) یادداشتی تحت عنوان «از نظر سنجی تا نظر سنجی، پرسش این است!» را در اختیار ایسنا قرار داده که در آن شیوه برگزاری این نظرسنجیها را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
«به باور کارشناسان رسانه، نظرسنجی از برنامههای تلویزیونی، ابزار ارزشمندی برای ارزیابی وضعیت افکارعمومی درباره برنامههای تولیدی و پخششده در رسانه ملی است. کارشناسان معمولاً برای آگاهی از افکار و عقاید مردم، اغلب از دو شیوه علمی پرسشنامه، مصاحبه و تحلیل محتوای پیامهای ارتباطی رادیو و تلویزیون، بهره میگیرند. اخیراً مدتی است رسانه ملی برای پیشگیری از نقد منصفانه رسانهها در باره قوت و ضعف برنامههای نوروزی، نظرسنجی از برنامهها را رایج کرده و نتایج آن را در جامعه رسانهای انتشار میدهند.
مرکز پژوهش و سنجش افکار صداوسیما، معمولاً برای دریافت بازخوردهای مخاطبان برنامههای تلویزیونی از شیوههای مختلفی چون نظرسنجی حضوری، الکترونیکی، تلفنی(تلفن همراه، تلفن ثابت) و نظرسنجی اینترنتی بهره میگیرد. فارغ از تاثیر و تاثر این نوع نظرسنجیها در ارتقاء کمیت و کیفیت تولید و پخش برنامههای تلویزیونی طی سالهای اخیر، لازم است گریزی به شیوه نظرسنجی، جامعه آماری و اعتبار نظرسنجی رسانه ملی بزنیم. تجربه انتشار گزارش نظرسنجیها در طول سه سال اخیر بعد از پخش برنامههای نوروزی نشان میدهد که مقبولیت و مشروعیت نظرسنجیها به دلایل مشروحه مورد تردید است.
نظرسنجی یا نظرسازی
بیتردید نظرسنجیهای رسانهای توسط کارشناسان رسانه ملی، در عمل با مشکلاتی مواجه هستند؛ مشکلات ناشی از جنبههای روششناسی، شرایط موجود جامعه، حساسیت مخاطبان نسبت به نظرسنجی، اهمیت نداشتن افکار عمومی برای مسئولان و مردم، عدم توجیه مردم در زمینه نظرسنجی، استفاده از شیوه نمونهگیری و روشهای آماری غلط ممکن است، نتایج غلطی را به بار آورد.
چراکه نتایج نظرسنجی رسانه ملی، زمانی قابل اعتبار است که محدودیتی در مقابل بیان افکار توسط پرسش شونده وجود نداشته باشد. در جامعهای که استفاده از برنامههای ماهواره و نگه داشتن ابزار و امکانات آن طبق قانون جرم است، اغلب مخاطبان با ترس نظراتی را به پرسشگر بیان میکنند که با مکنونات قلبی آنها فاصله دارد. در بخشی از گزارش معاونت سیما آمده است:
«از هر هفت نفر نمونه آماری که مورد نظرسنجی قرار گرفتند، شش نفر بیننده شبکههای داخلی رسانه ملی و تنها یک نفر بیننده شبکههای خارج از کشور و ماهوارهای بودهاند که این امر مقبولیت و محبوبیت رسانه ملی را نزد مخاطبان خاطرنشان میکند.»
باز خوب است پرسشگر به این واقعیت اذعان داشته که از یک جامعه آماری ۷ نفره، یک نفر برنامههای ماهوارهای را تماشا میکرد، در حالی که گزارش نظرسنجی سازمانهای ذیربط در سالهای اخیر نشان میدهد، این آمارها اعتبار چندانی ندارد وگرنه چه لزومی داشت که با وجود ممنوعیت بکارگیری ابزار ماهوارهای در جامعه و برخورد ضابطان قانونی، همچنان این پدیده فراگیر شود.
لذا انتشار این نوع نظرسنجی رسانهای نشان میدهد یا پرسششونده واقعیت را نگفته یا در جمعبندی نظر کارشناسی خطایی وجود دارد. چون وقتی علی جنتی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم روز پژوهش سال ۹۲، سخن از ضریب استفاده از ماهواره ۷۱ درصدی در تهران را یادآور میشود، نتایج نظرسنجی رسانه ملی از بهرهگیری برنامه ماهوارهای مورد تردید قرار میگیرد.
کافی است پرسشگران رسانه، از جامعه آماری کارکنان صداوسیما در فضایی واقعی پرسش کنند، چند نفر از آنها برنامههای ماهواره و نه رسانه ملی را نگاه میکنند؟ لذا در این گونه مواقع، نتایج نظرسنجیها با واقعیات جامعه فاصله دارند و به عبارتی ما را فریب میدهند. علاوه بر آن اگر پرسشهای نظر سنجی به گونهای تدوین شود که پاسخها را به سمت حمایت از گروه و یا موضوع خاصی سوق بدهند، قطعاً سنجش افکار را با خطا مواجه میکند. در چنین مواردی نظرسنجی، مفهوم نظرسازی را پیدا میکند.
موفقیت یا ناموفقیت برنامهها
در گزارش اخیر معاونت سیما، درباره موفقیت برنامههای نوروزی تلویزیون آمده است: «نظرسنجیها درخصوص برنامههای شبکههای سیما در هفته اول نوروز ۹۶، نشاندهنده افزایش میزان بینندگان و رضایت آنان از برنامههای مختلف پخششده نسبت به سال گذشته است و میزان مخاطبان شبکههای تلویزیونی مختلف امسال هم رقمی رو به رشد داشته و این نشان از نفوذ و حضور رسانه ملی در میان مخاطبان دارد. در مجموع میزان بینندگان مجموعههای تلویزیونی شبکههای یک، دو و سه نسبت به سال گذشته افزایشی حدودا ۲۵ درصدی را نشان میدهد. بر اساس این نظرسنجی، دو برنامه سرگرمیساز شبکه نسیم یعنی «خندوانه» و «دورهمی» هم نسبت به سال گذشته با افزایش میزان بینندگان مواجه شدهاند.»
فارغ از درستی یا نادرستی نظرسنجی باید گفت که جامعه آماری مورد استفاده پرسشگران باید از نظر سطح سواد، میزان سواد رسانهای، پایگاه اجتماعی و اقتصادی، شهر محل سکونت، گروه سنی، مخاطبان زن و مرد و غیره که در ساز و کار نظرسنجیها وجود دارد، مشابهت یا تفاوتهایی وجود داشته باشد که بتوان اعتبار نظرسنجی را به سایر اقشار یا گروههای اجتماعی تعمیم داد. در یک نگاه کلی در نظرسنجی از واژههایی چون افزایش میزان بینندگان، رضایتمندی، مخاطبان رو به رشد، نفوذ و حضور رسانه ملی سخن به میان آمده؛ در حالی که هیچ اطلاعاتی درباره تعداد جامعه آماری پرسششونده، نتیجه آماری نظرسنجی، نمونه پرسشها و غیره وجود ندارد. حتی معلوم نیست تعداد بینندگان برنامههای نوروزی در سطح کشور یا استانهای کم حجم چه تعداد بوده و چگونه میتوان استناد کرد بینندگان برنامههای شبکههای یک، دو و سه افزایش ۲۵ درصدی داشتهاند؟ وقتی ما آماری از مخاطبان برنامههای نوروزی هفته اول سال ۹۵ و ۹۶ را در دست نداریم، چگونه میتوان ادعا کرد میزان مخاطبان رسانه ملی افزایش یا کاهش داشته است؟
جامعه آماری تهران یا استانها
به طور مثال برای اعتبار نظرسنجی برنامههای نوروزی به سایت مرکز پژوهش و سنجش افکار صداوسیما مراجعه کرده و شناسنامه نظرسنجی فروردین ۹۵ را مورد بررسی قرار دادیم. در نظرسنجی از مردم تهران درباره برنامههای نوروزی سیما در سال ۱۳۹۵ در مرحله اول ۵ هزار نفر، در بازه زمانی ۸ فروردین و در مرحله دوم ۵ هزار نفر، در بازه زمانی ۱۵ فروردین مورد پرسش قرار گرفتهاند که نتایج نظرسنجی برنامههای نوروزی سال ۹۵ از میان آن استخراج شده؛ هرچند در این نظرسنجی سخنی از مخاطبان ۳۱ استان یا گستره مخاطبان غیر تهرانی به میان نیامده است.
هر چند انتظار میرفت مرکز سنجش افکار رسانه ملی، با توجه به توان کارشناسی از یک درصد خانوارهای ایرانی درباره دیدن یا ندیدن برنامههای نوروزی سال ۹۵ پرسش میکرد و آن را به جامعه آماری ایران اطلاق میکرد. به بخشی از نظرسنجی انتشاریافته درباره برنامههای نوروزی سال ۹۵ نگاه کنید: «این نظرسنجی در تاریخ یکشنبه هشتم فروردین با نمونه آماری ۴۶۲۶ نفر از افراد ۱۲ سال و بالاتر ساکن شهر تهران و ۳۲ شهر دارای مرکز صداوسیما اجرا شده است. از میان ۵۹ برنامه بررسی شده در هفته اول نوروز، میزان بیننده برنامه «خندوانه»، با حدود ۶۲ درصد بیننده بیشتر از سایر برنامهها بوده است و برنامههای «شب کوک» و «دورهمی» نیز با حدود ۴۰ درصد در رتبههای دوم و سوم قرار گرفتهاند.»
لازم به یادآوری است در بررسی نظرسنجی تلفنی از مردم تهران درباره برنامههای شبکه اول، برنامه «دورهمی»، شبکه سوم سیما، اخبار ۳۰/ ۲۰، صرفا از جامعه آماری ۴۰۰ نفره برای سنجش افکار بهره گرفتهاند، حال چگونه میتوان نتایج این آمار را به جامعه آماری مخاطبان ایرانی استناد کرد؟