او در جریان دادرسی به قضات دادگاه گفت: «بهخاطر کمک به پدرم که کارگر است و درآمد ناچیزی دارد حاضر شدم برای جابهجا کردن چند بسته هروئین ۷۰ هزار تومان دریافت کنم. اما خیلی زود توسط پلیس پاکدشت دستگیر شدم. میخواستم عصای دست پدرم باشم که خودم را گرفتار کردم و پدرم را به مصیبت انداختم.»
در ادامه قاضی عبداللهی - رئیس شعبه چهارم دادگاه کیفری - از متهم نوجوان به پرسوجو پرداخت و گفت:
- محمد، چند کلاس درس خواندهای؟
- تا اول دبیرستان اما بهخاطر مشکلات مالی خانوادهام نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. عاشق درس بودم!
- برادر یا خواهری هم داری؟
- فقط یک برادر دارم که کوچکتر از من است.
- مواد مخدر را چه کسی به تو داد که بفروشی؟
- یک جوان آشنا که ۲۵ ساله است.
- چه چیز باعث شد که به حرف این جوان آشنا گوش بدهی؟
- نمیدانم او به من وعده داد با این کار پول زیادی میگیرم ولی اشتباه کردم.
- به خاطر حمل ۴۰ گرم هروئین چقدر میخواست به تو بدهد؟
- ۷۰ هزار تومان.
- آیا ۷۰ هزار تومان ارزش این را داشت که گرفتار بشوی؟
- نه، حال که فکر میکنم میفهمم اشتباه کردم و پشیمان هستم.
- شغل پدرت چیست؟
- کارگر ساختمان است. به زحمت پول اجارهخانه و مخارج زندگیمان را درمیآوریم.
- اهل کجا هستید؟
- اهل کرمانشاه هستیم اما در پاکدشت در یک خانه اجارهای زندگی میکنیم.
- اگر آزاد بشوی چه برنامهای برای زندگیات داری؟
- میخواهم ادامه تحصیل بدهم و نوکری پدرم را بکنم. در این مدت پدرم و خانوادهام به سختی افتادند.
در پایان جلسه محاکمه، قضات دادگاه وارد شور شدند تا رأی خود را درباره این نوجوان صادر کنند.