فرشید اسحاقی در روزنامه قانون نوشت: «همه جا خبر از پلاسکوست. سایتها، خبرگزاریها، شبکههای تلویزیونی و رادیویی و از همه مهمتر شبکههای اجتماعی و فضای مجازی. از ساعت هشت صبح پنجشنبه گذشته تاکنون، پلاسکو در راس اخبار قرار دارد. اخباری که بسیار متنوع، متناقض و البته پر از ابهام است. تایید و تکذیبهای فراوان اخبار، از تعداد شهدا گرفته تا میزان خسارت موضوعی بود که در دو سه روز اخیر به چشم آمد و البته در حوادث مشابه دیگر نیز به چشم خورد. این که چرا در بروز حوادث مترقبه و غیر مترقبه اینچنین حجمي از اخبار ناصحیح و غلط منتشر میشود، بخشی از علت آن به عملکرد خود رسانهها به عنوان منبعی برای انتشار اخبار برميگردد.
بیدقتی در عملکرد رسانه و نبود مدیریت بحران در انتشار اخبار خود به معظلی در مدیریت بحرانهای مترقبه و غیر مترقبه تبدیل شده است. در روزهای اخیر شاهد بودیم که اخبار متناقض در عموم رسانهها، دستیابی به صحت رویدادهای پلاسکو را مختل کرد. این موضوع شاید ریشهاي عمیق در عدم آموزش صحیح خبرنگاری بحران به جامعه رسانهای داشته باشد که در مواقع وقوع بحران، دردسرهای زیادی را میآفریند.
خبرنگاری بحران، دانش و مهارتی است که باید در اطلاعرسانیهای حوادث مترقبه و غیر مترقبه به کار گرفته شده تا از تشدید اخبار متناقض، غیر واقع و بحرانزا جلوگیری شود اما در رسانههای داخلی، خبرنگاری بحران، تقریبا اصلی فراموش شده در فعالیتهای رسانهای بوده و تبعات زیادی نیز به همراه دارد. این مهم، در کنار گستره شبکههای اجتماعی و رشد شهروند خبرنگار، آسیبهای اطلاعرسانی در حوادث را دو چندان کرده است. این در حالی است که رسانهها موظف هستند با آموزش و تجهیز خبرنگاران به دانش و مهارت خبرنگاری بحران، نقش اصلی خود در مدیریت رسانهای بحرانها را ایفا کنند. در حادثه اخیر پلاسکو، بسیاری از خبرنگاران، به هر طریقی به دنبال خبر و اطلاعرسانی بودند و کمتر به وظایف خبرنگاری بحران توجه میشد.
گروهی از نمایندگان رسانهها، از هر فرد حقیقی و حقوقی حاضر در محل بحران درباره تازهترین خبر سوال میکردند و بلافاصله هم روی خروجی سایت، خبرگزاری، کانال تلگرام و... قرار میگرفت. نتیجه این رفتار، تولید صدها خبر با ظاهر یکسان اما محتوای متفاوت بود که آسیب بسیار به مدیریت بحران میرساند. این در حالی است که در آموزههای خبرنگاری بحران تاکید شده است که اخبار تحولات، صرفا باید از سخنگو یا مسئولان تعیین شده دنبال و مخابره شود.
از طرفی، کمتوجهی مسئولان حاضر در بحرانها و علاقه آنها به مصاحبه نیز خود آسیبزا بود؛ چرا که طبق اصول مدیریت رسانهای بحرانها، مسئولان باید اعلام اخبار را صرفا منوط به اظهارات سخنگو یا سایر افراد تعیین شده کنند. موضوع مهم خبرنگاری بحران و آموزش آن به رسانههای فعال در کشور از مباحثی است که باید با بهرهگیری از تجربههای تلخ اطلاعرسانی متناقض در حوادث، در دستور کار رسانهها و البته مسئولان سیاستگذار رسانهای قرار گیرد.
واقعیت آن است که هیچ آتش و زلزلهای به خودی خود، بحران فرهنگی و اجتماعی ایجاد نمیکند اما کارنابلدی، حب و بغضها یا عدم شایستهسالاری باعث ایجاد بحران اجتماعی میشود. یکی از موضوعات مهم در خبرنگاری بحران، تصمیمگیری سریع در شرایط بحرانی است که رسانه را به ابزار مهمی در افزایش بحران یا کنترل آن تبدیل میکند. رسانه میتواند بحران را مدیریت کرده و اقدام به برجسته کردن یا کوچک جلوه دادن آن کند. وارونهنمایی و سیاهنمایی با استفاده از تاکتیکهای نوین رسانهای، نمونههایی از بحرانزایی توسط رسانههاست که در آموزههای خبرنگاری بحران، روشهای مقابله با آن اکتساب میشود.
به طور کلی، کارکردهای رسانه حرفهای در زمان بحران باید در جهت تقویت همبستگی و وفاق ملی، جلب کمکهای مردمی، مشارکت در حل بحران، کارکرد پیشگیرانه و آموزشی، توجیه و پذیرش بحران و شفافسازی وضعیت موجود برای آرامش اجتماع باشد اما فقدان آموزش این موضوع در سازمانهای رسانهای، هزینههای بحرانها را دو چندان و صد چندان میکند.»