داستان این سه زن، خلاف فعالیت اصلی و حرفهایشان، تفاوتهای عمدهای با یکدیگر دارد، تفاوتهایی چون سبک زندگیشان و اهمیتدادن به جوانماندن و جوانبهنظررسیدن.
تغییر چهره از بازیگر به نیکوکار
یکی با ثبت موسسهای خیریه، کمکم اسم و رسمی در نیکوکاری به دست آورده و با کشاندن اهالی هنر و آنان که علاقهمند به او هستند به آن موسسه، توانسته در کنار کمک به بخشی از جامعه، خصوصاً کودکانی که مشکل شنوایی دارند، موسسه خود را نیز در این نوع بهخصوص، یعنی توجه به افراد کمشنوا، معرفی کند. یکی دیگر اما در کمک و همراهی با موسسات خیریه و فرهنگسازی در برخی موارد مثل خیریه اسفندگان کتاب که ویژه زنان سرپرست خانوار بود تا مهر یلدا برای کمک به نیازمندان شهر و پیوستن به کمپین دورنریختن سر بطریها برای حمایت از زنان سرپرست خانوار، زیر هر پرچمی ایستاده و تنها نگاهش همراهانه و دلسوزانه بوده است. این شاید تفاوت کتایون ریاحی و فاطمه معتمدآریاست. اما دیگری چون افسانه بایگان تفاوتش در بیتوجهی به شبکههای اجتماعی و دوری از رسانههاست. افسانه بایگان هر کار که کند در سینه پنهان میکند. همانطور که در برنامه «خندوانه» میگوید: اهل تلفن همراه نیست و اگر بخواهد کسی را شاد کند، چنانکه سنت این برنامه است، با هندوانههای خنک از آنهایی که زیر آفتاب کار میکنند، پذیرایی میکند». حالا او در 55سالگی، کمی جوانتر از آنچه هست، به نظر میرسد.
از یوسف به دالاییلاما
هنوز بینندگان از حال و هوای سریال یوسف پیامبر و زلیخا بیرون نیامده بودند که ریاحی کمکار شد. آنقدر که دیگر به جای هر جای دیگری نام او را به جای تیتراژ فیلمها و سریالها در کمپینها و نیروهای کمکی و خیریهها میبینیم. او سال 1392 با سفر به هند به دیدار و ملاقات با پناهجویان و راندهشدگان مسلمان میانماری رفت و از تعدادی از کمپها و اماکن زندگی آنان بازدید کرد و به دعوت دفتر فرهنگی دالاییلاما با او دیدار کرد. همین رفت و آمدها بود که او را در فعالیتهای خیریه بیشتر سر زبانها انداخت و در پیشبرد کارهایش در موسسه خیریه «کمک» یاری کرد. بدون شک، ریاحی هنوز با 55سالگی فاصله بسیار دارد هر چند اگر شناسنامهاش همین عدد را ثبت کرده باشد.
معتمدآریا همچنان حرفهای به بازیگری و سینما میپردازد. او همواره به خاطر منش خاصی که دارد، مورد تمجید و طرفداری مردم قرار گرفته است. تصویرش روی برخی دیوارها نقش بسته و برایش کمپین تشکیل شده است. در همین بین که ریاحی و معتمدآریا، هر یک در بخشی بسیار فعالند، بایگان به کنارهها پناه برده و گاه عکسهایی از او منتشر میشود در بازدید از مقبره شیخی یا سفرهای کویری و خاص که نشان از مسلک عرفانی او دارد.
سیمای زنی در میان جمع
لباس ایرانی با طرحهای شاهنامه و معماری ایرانی و سوزندوزیهای سیستان. این دست لباسهای معتمدآریا مربوط به همین چند سال مدشدن ذائقه ایرانی نیست. او چندین و چند سال است که در انتخاب لباسهایش سعی میکند این سلیقه و طراحی و ذوق ایرانی را داشته باشد. خصوصاً اینکه با حضور او در جشنوارههای ایرانی و خارجی میتوان او را نمایندهای از ایران به حساب آورد. معتمدآریا متنوع میپوشد و لباسها برایش اهمیت خاصی دارند. خلاف خیلیها که در چهره دخل و تصرف کرده و از طبیعت جلدی خود خارج میشوند، او از آن دسته زنانی است که اجازه داده مخاطبانش او را چنانچه هست، بی هیچ دخل و تصرفی ببینند و با او زندگی بگذرانند، میانسال شوند و خود را برای پیری آماده کنند. معتمدآریا از آن دسته هنرمندانی است که متکی بر چهره خود بوده و اجازه میدهد تماشاگران او را آنگونه که هست ببینند.
البته این ذائقه که همیشه دوست داریم جوانتر و زیباتر به نظر برسیم، میل طبیعی بسیاری از انسانهاست. یکی برای این میل خود را به تیغ میسپارد و یکی رژیم غذایی خاصی رعایت میکند. افسانه بایگان که بهتازگی استایل خاصی برای خود در نظر گرفته است و بسیار ساده میپوشد در برنامهای از رژیم غذایی خود برای جوانماندن و شاداببهنظر رسیدن گفته؛ رژیم غذایی که با زندگی عارفانه و سبک جدید زندگی او هماهنگ به نظر میرسد.اما این زندگی در هر کس به شیوهای دنبال میشود. مثلاً کتایون ریاحی از آن دسته بازیگرانی است که با توجه به فاصلهگرفتن از دنیای بازیگری همچنان علاقه دارد سوپراستار به نظر برسد. پوشیدن لباسهای خاص و گاه عجیب و توجه به زیبا و جوانبه نظررسیدن توانسته همچنان او را در مرکز توجه رسانه قرار دهد. شاید 50 سالگی برای هر کس به گونهای طی شود، حتی برای سه بازیگری که سالهاست در مرکز توجه تمشاگران خود بوده و متفاوت از یکدیگر دنبال میشوند.