کد خبر: ۵۲۳۲
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۱
گفت‌وگو با دکتر ابراهیم شفیعی درباره مسأله جنسی در جامعه ایرانی

نیاز جنسی را به رسمیت بشناسیم

دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی، دانش‌آموخته حوزه و دانشگاه، استادیار دانشگاه قرآن و حدیث و پژوهشگر حوزه فقه جزایی اسلام، رسانه و ارتباطات، مباحث زنان و موضوع مهدویت است. ایشان تاکنون بیش از ۲۰ عنوان کتاب و ده‌ها مقاله علمی در حوزه‌های یادشده تألیف کرده که ۱۱ مورد از آنها در جشنواره‌های گوناگون علمی و پژوهشی کشور به‌عنوان اثر برگزیده انتخاب شده است.

به نظر شما چرا موضوع جنسی، تبدیل به مسأله جدی جامعه و خانواده ایرانی شده است؟ این مسأله در گذشته چه وضعیتی داشته است؟
من دقیقاً منظور شما را از اینکه موضوع جنسی تبدیل به مسأله جدی شده است، متوجه نمی‌شوم. به‌هرحال موضوع نیاز جنسی انسان مثل سایر نیازهای فیزیولوژیک انسان موضوعی کاملاً طبیعی است. همان‌طور که انسان احتیاج به غذا و آب دارد، به ارضای غریزه جنسی نیاز دارد و باید پاسخی مناسب، عاجل و به‌موقع به این نیاز داده شود. البته در دیدگاه اسلامی موضوع غریزه جنسی فراتر از یک نیاز فیزیولوژیک است. بلکه موضوعی متعالی است که جنبه‌های عاطفی و روحی دارد. در هر جامعه‌ای که پاسخ به نیاز جنسی دچار مشکل شود و در زمان خودش پاسخ مناسب دریافت نکند، آن جامعه دچار مشکل می‌شود. همچنان که اگر دچار فقر مواد غذایی شود، دچار مشکل می‌شود.

منظور ما هم این بود که این اختلال در پاسخ به مسأله جنسی در جامعه ما چرا به وجود آمده؟
مشکل جامعه ما این است که به نیاز جنسی به‌عنوان موضوعی بدیهی، طبیعی و ضروری نگاه نمی‌کند. درحالی‌که اسلام غریزه جنسی را به‌عنوان نیازی طبیعی پذیرفته و تأکید کرده که باید این نیاز به‌موقع تأمین شود. رفع این نیاز یا از طریق ازدواج دائم است یا موقت. اتفاقی که در جامعه ما افتاده این است که در سال‌های اخیر به دلیل تغییرات ساختاری فراوان اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی موضوع تشکیل خانواده دچار اختلال شده است. در ساختار سنتی جامعه ما بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی تقریباً همزمان بوده و به این خاطر اختلالی ایجاد نمی‌شده است؛ اما جامعه که مدرن می‌شود با ورود موضوع تحصیلات عالیه، سربازی و اشتغال تشکیل خانواده به تأخیر می‌افتد. درباره دختران نیز با متداول شدن تحصیلات تکمیلی دختران، سن ازدواج در آنها هم بالا رفته است. یعنی در اوج سال‌های نیاز جنسی هم در پسران و هم در دختران امکان پاسخگویی به آن وجود ندارد. وقتی امکان پاسخگویی به شکل مشروع نباشد، احتمال زیادی دارد که این نیاز به اشکال دیگری برطرف شود. نمی‌توان توقع داشت که این نیاز مدام سرکوب شود و هیچ اتفاقی نیفتد. این نیاز از بین رفتنی نیست و به‌صورت خود ارضایی، پورنو گرافی، روابط پیش از ازدواج و حتی خشونت‌های اجتماعی خود را نشان می‌دهد.

با توجه به همه این ساختارها و مشکلاتی که هست، شما چه راهکاری برای حل یا حداقل تخفیف آن پیشنهاد می‌دهید؟
نخستین مسأله که در جامعه ما به‌عنوان پیشگام هر راهکاری باید به آن توجه شود، به رسمیت شناختن نیاز جنسی است. جامعه هنوز آن‌گونه که درباره گرسنگی و تشنگی باور دارد که نمی‌شود فردی ۲، سه روز گرسنه و تشنه بماند، باور ندارد که ارضانشدن به‌موقع نیاز جنسی هم آثار و تبعات فراوانی دارد. تا این به رسمیت شناختن اتفاق نیفتد و مسوولان چون کبک سر در برف کنند هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اگر آنان به این باور برسند تمام امکانات خود را بسیج می‌کنند تا مشکل حل شود. همان‌طور که اگر منطقه‌ای دچار فقر مواد غذایی شود فوراً آن را نجات می‌دهند. مسوولان و جامعه ما باور نکرده‌اند که موضوع ارضا نشدن به‌موقع نیازجنسی می‌تواند بحران‌های عظیم اخلاقی، اجتماعی و حتی سیاسی به دنبال داشته باشد.

فرض بفرمایید که به این باور رسیدیم؛ مرحله بعدی چیست؟
باید در درجه نخست راهکارهای تسهیل شرایط ازدواج به‌موقع فراهم شود. باید بعضی ساختارهای کلان اصلاح شود. سیاست‌های ما در موضوع تحصیلات تکمیلی خصوصاً برای دختران اشتباه بوده و باید بازنگری شود. برای پسران باید فکری به حال سربازی شود. این ذهنیت که حتماً بعد از دیپلم باید به دانشگاه رفت و بعد تحصیلات تکمیلی را ادامه داد، باید تغییر کند. امکان اشتغال خصوصاً برای پسران تسهیل شود. اینکه در موضوع اشتغال به پسران و دختران یکسان نگاه شود اشتباه است. اولویت در اشتغال باید با آقایان باشد که می‌خواهند تشکیل خانواده بدهند. گسترش اشتغال زنان در مشاغل گوناگون اداری و حتی خدماتی فرایند بسیار بدی است. اشتغال دارد در جامعه ما زنانه می‌شود. چون آنان با حقوق کمتر و توقعات کمتر کار می‌کنند، کارفرمایان ترجیح می‌دهند زنان را به کار بگیرند. هر دختری که به کار گرفته شود یک پسر کنار گذاشته می‌شود و هر پسری که از شغلی کنار گذاشته شود امکان تشکیل خانواده از بین می‌رود. فرهنگ تجمل گرایانه امروز هم معضلی بسیار مهم است که باید حل شود. الآن با وام‌های پنج، شش میلیونی ازدواج هیچ اتفاقی نمی‌افتد. کسی با این وام‌ها ترغیب به ازدواج نمی‌شود. اعطای تسهیلات مناسب، در اختیار قرار دادن خانه‌های ارزان‌قیمت و کوچک، کمک‌های بلاعوض و... می‌تواند موضوع ازدواج را تسهیل کند. این‌ها اتفاق نمی‌افتند چون هنوز در جامعه ما باور به ضروری و فوری بودن حل نیازجنسی به وجود نیامده است. علاوه بر رفع نیاز جنسی، برای ازدیاد نسل که رهبر انقلاب بر آن تأکید دارند نیز باید شرایط ازدواج تسهیل شود.

راهکار ازدواج موقت را تا چه حد شدنی و مطلوب می‌دانید؟
در آموزه‌های دینی ما برای پاسخگویی به نیازهای جنسی سه راهکار ازدواج دائم، ازدواج موقت و چندهمسری ارائه شده است. سیاست اصلی و اولی جمهوری اسلامی باید تسهیل شرایط ازدواج دائم باشد.

راهکار ازدواج موقت به‌درستی در دین ما پیش‌بینی‌شده چون همه افراد در همه شرایط امکان ازدواج دائم ندارند؛ اما ازدواج موقت در جامعه ما دچار موانع فراوان فرهنگی و اجتماعی است. باید این موانع برداشته و ذهنیت‌ها درباره ازدواج موقت اصلاح شوند. نباید راهکار ازدواج موقت حذف شود.

جوامع اهل سنت که درباره متعه قرن‌ها با شیعه مخالفت می‌کردند و شرعاً با ازدواج موقت مخالف‌اند، به دلیل معضلات اجتماعی و فرهنگی خودشان به سمت راهکارهایی شبیه ازدواج موقت مثل «ازدواج مسیار» و «ازدواج عرفی» رفتند.

آن چیزی که درباره ازدواج موقت مدنظر شماست، دقیقاً به چه شکلی است؟ مثلاً باید حکومت مراکزی برای این کار تشکیل دهد؟
همان شکل طبیعی خودش باید انجام شود. لازم نیست در همه زمینه‌ها دولت دخالت کند. بعضی گفته‌اند مراکزی تشکیل شود برای تجمع روسپی‌ها و متمرکز شدن فعالیت‌های جنسی در آن. مانند آنچه در محله بدنام قبل از انقلاب اتفاق می‌افتاد. ما با این راهکار موافق نیستیم. این به بحث فحشا دامن می‌زند. اینکه مراکزی برای ازدواج موقت شکل بگیرند، شبیه همان روسپی‌گری است که اسمش عوض شده است. باید روند طبیعی ازدواج یعنی توافق ۲ طرف شکل بگیرد و بعد ازدواج موقت انجام شود. ازدواج موقت راهکاری فرعی است. به جای تمرکز بر راهکارهای فرعی باید تمام هم‌وغم خود را مصروف راهکار اصلی یعنی تسهیل شرایط ازدواج دائم کنیم؛ اما اگر همه تلاش‌ها انجام شد و باز درصدی از جامعه امکان ازدواج دائم پیدا نکرد، آن موقع باید راهکار ازدواج موقت در دستور کار قرار گیرد. کارکرد ازدواج در اسلام فقط ارضای نیاز جنسی نیست. بسیاری از کارکردهای ازدواج دائم در ازدواج موقت وجود ندارد. آرامش بخشی، رفع نیازهای عاطفی، تکثیر نسل، انتقال ارزش‌ها و... همه در چارچوب خانواده اتفاق می‌افتد. اگر دنبال راهکار ازدواج دائم نرویم، کارکرد ازدواج صرفاً رفع نیاز جنسی می‌شود. کما اینکه در غرب این اتفاق افتاده. ازدواج موقت نباید بدیلی برای ازدواج دائم باشد.

کسانی که ایده‌هایی مثل محله بدنام قبل از انقلاب را پیشنهاد می‌کنند، استدلالشان این است که این‌ها همه در یک جایی جمع می‌شوند و قابلیت کنترل پیدا می‌کنند؛ اما وقتی این کار ممنوع می‌شود در سطح جامعه منتشر خواهد شد و شکل پنهانی پیدا می‌کند و غیرقابل کنترل می‌شود. نظر شما در این باره چیست؟
در ۲ مقطع زمزمه‌هایی درباره به رسمیت شناخته شدن روسپی‌گری شنیده شده است. در سال‌های ۸۳ -۸۴ و نیز در سال ۹۴. گفته شد مراکزی برای روسپی‌ها شکل بگیرد و کارت روسپی‌گری به آنها داده شود. یا اینکه به این‌ها باید گفته شود کارگر جنسی نه روسپی. درواقع آنها را به‌عنوان شغل به رسمیت بشناسند با این هدف که معضلات بهداشتی و اجتماعی این قضیه را حل کنند. به رسمیت شناختن روسپی‌گری تعارض‌های متعدد با آموزه‌های اسلامی دارد. در این آموزه‌ها زنا به‌شدت منع شده و پیامدهای گوناگون فردی و اجتماعی برای آن مطرح شده است. ازاین‌رو، هیچ‌کس حق ندارد در جامعه اسلامی زنا را رسمی کند. از طرف دیگر به رسمیت شناختن روسپی‌گری برخلاف شأن و کرامت انسانی زن است. ما حق نداریم زن را به‌عنوان کارگر جنسی مطرح کنیم.

شاید منظور آنها به رسمیت شناختن روسپی‌گری نباشد. می‌گویند واقعیتی اجتماعی است مانند اعتیاد. همان‌طور که حکومت برای معتادان مکان‌هایی را تعبیه می‌کند و خودش مثلاً به آنها سرنگ می‌دهد، می‌شود این‌ها را در مراکزی جمع کرد و آن را به سمت ازدواج موقت هدایت کرد؛ با این هدف که قابل‌کنترل شوند. اگر این قضیه رها شود مشکلی حل نخواهد شد کما اینکه ظاهراً الآن در تهران خانه‌های تیمی فحشا وجود دارند.

این اقدامات ممکن است آغازش از طرف ما باشد و فکر کنیم که می‌توانیم آن را کنترل کنیم، ولی ادامه‌اش دست ما نخواهد بود. تمام تجارب جوامع غربی که به سمت رسمی کردن روسپی‌گری رفتند نشان می‌دهد که روسپی‌گری کنترل نشده، بلکه افزایش پیدا کرده است. در کتاب «نظام اسلامی و مسأله روسپی‌گری» تجارب کشورهای غربی بررسی شده است. با شکل‌گیری این مراکز عده‌ای از مردان متأهل هم تمایل پیدا می‌کنند که به این مراکز مراجعه کنند. همچنان که در جوامع غربی بخش عمده مراجعان این مراکز نه مردان مجرد و جوانان، بلکه مردان متأهل پا به سن گذاشته‌اند. پس روسپی‌گری می‌شود بدیل خانواده و تهدیدی علیه آن.

در پایان اگر نکته‌ای هست، بفرمایید.
ما در کتاب «سلامت جنسی در جامعه اسلامی» تلاش کردیم که ابعاد گوناگون مسأله جنسی در جامعه ایران را بررسی کنیم. الآن موضوع جنسی برای جامعه ما یک مسأله است که باید برای آن اقدامی عاجل کرد. هرروز تأخیر ما را با مسائل فراوانی روبه‌رو می‌کند. الآن در جامعه ما آسیب‌ها و ناهنجاری‌های جنسی با اشکال گوناگون رو به افزایش است. پورنوگرافی، خود ارضایی، روابط پیش از ازدواج، خیانت زناشویی و ... روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند. اگر اقدام جدی نشود بحران‌های بزرگی گریبان ما را خواهد گرفت. توجه به تربیت و آموزش جنسی ضروری است. منظور از آموزش جنسی، صحبت درباره مسائل جنسی با کودکان نیست. آموزش جنسی به معنای آموزش مرحله آخر نیست، بلکه به معنای توانمند کردن کودک، نوجوان و جوان برای مواجهه با مسائل و مشکلاتی است که در این زمینه با آن مواجه می‌شود. او باید جنسیت خود و مسائلی که پیش روی او هست را بشناسد و راه‌های کنترل خود را بداند. متأسفانه آموزش جنسی در جامعه ما تعطیل است. اگر مسوولان ما توجه جدی به مسأله جنسی بکنند، می‌توان امیدوار بود که در سال‌های آینده با یک انقلاب جنسی مواجه نشویم. اما اگر همچنان سیاست کبکی را پیش بگیرند و به جای حل مسأله صورت‌مسأله را پاک کنند، خطر انقلاب جنسی و از بین رفتن همه هنجارهای جنسی جامعه وجود دارد.
نظرات بینندگان