کد خبر: ۴۴۴۲۵
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۶
ارد عطارپور:

خسرو سینایی یک ثروت بزرگ بود

ارد عطارپور گفت: خسرو سینایی یک ثروت بزرگ بود و پنجاه سال تجربیات تازه و متفاوتی را عرضه کرده و همچنین نسل‌هایی را تربیت کرد.فیلم مستند «مرثیه گمشده» ساخته زنده یاد خسرو سینایی در سالن فردوس موزه سینما به نمایش درآمد.
به گزارش قلم نیوز و به نقل از روابط عمومی موزه سینما، علی لقمانی فیلمبردار پیشکسوت سینمای ایران در بخش ابتدایی صحبت‌های خود گفت: از موزه سینما و انجمن تهیه کنندگان سینمای مستند که باعث دیده شدن دوباره فیلم «مرثیه گمشده» شدند تشکر می‌کنم. سینایی از سال ۱۳۴۹ درگیر موضوع این اثر شده بودند. نقطه شکل گیری این ایده، در برخورد او با تعدادی قبر در قبرستانی شکل گرفت. در چند فیلم دیگر سینایی مانند «یار در خانه» و «قطار زمستانی» هم این تم تکرار می‌شود.

وی ادامه داد: لهستانی‌ها برای او بهانه‌ای برای پرداختن به گروهی انسان آواره بود که به دلیل فجایع پیش آمده، سرنوشت تلخی پیدا کرده بودند. خط اصلی مستند «مرثیه گمشده» مهاجرین لهستانی هستند اما این فیلم همچون درام داستانی، دارای خطوط فرعی است و به افراد دیگری هم در آن پرداخته می‌شود. فرمی که او انتخاب کرده، تلاقی مواد آرشیوی با زمان حال است. او نشان می‌دهد که این فجایع در نسل‌های آتی فراموش می‌شود و همین فراموشی، باعث تکرار دوباره آن می‌شود. این تم در چند فیلم دیگر سینایی هم وجود دارد.

لقمانی با بیان اینکه سینایی عاشق فیلمسازی بود و آن را ابزاری برای بیان مفاهیم می‌دانست، گفت: او فیلم‌های مستند، تجربی و داستانی مختلفی کار کرده است. فیلم داستانی نیاز به پروداکشن سنگین‌ و همچنین سرمایه‌گذار داشت و این موضوع برای او در دسترس نبود. به همین دلیل فیلم «قطار زمستانی» به سرانجام نرسید.

لقمانی درباره پروژه «قطار زمستانی» بیان داشت:«مرثیه گمشده» در سال ۲۰۰۸ فیلم توسط رئیس جمهور وقت لهستان دیده شد و آن‌ها تصمیم گرفتند برای پاسداشت و یادمان چنین فاجعه‌ای، نشان شوالیه را به او اهدا کنند. خسرو سینایی در این سفر با آندره وایدا ملاقات داشت و فیلمی به نام «مرثیه پیدا شده» ساخته شد. او به مراکز مختلفی رفت و با افراد مختلفی آشنا شد. از جمله خانمی که نزد سینایی آمد و گفت من یکی از بچه‌هایی هستم که آن زمان به ایران آمده و در اصفهان سکونت داشتم. ایده‌ فیلم «قطار زمستانی» از آنجا شکل گرفت. داستان این پروژه، روایت‌گر قطاری است که در زمستان اروپا را طی می‌کند و در آن پیرمرد و پیرزنی یکدیگر را ملاقات می‌کنند. آن دو روزگاری در اصفهان زندگی می‌کردند و یکدیگر را از پیش می‌شناختند و هم زمان رابطه عاطفی میان آن‌ها شکل گرفته بود اما تقدیر آن‌ها را از یکدیگر جدا می‌کند و بعد از پنجاه سال، مجددا در موقعیتی قرار می‌گیرند که خاطرات خود را مرور می‌کنند.

لقمانی افزود: لهستانی‌ها علاقه‌مند به تولید این کار بودند. فیلم درباره دوران قحطی در ایران است که ما پذیرای لهستانی‌ها شدیم و این اثر، بزرگی و مهمان نوازی ملت ایران را به دنیا نشان می‌داد. نکته‌ای در این فیلم و آثار دیگر سینایی وجود دارد این است که او همواره به انسان‌های درون فیلم‌های خود با عزت نگاه کرده و در نشان دادن فلاکت درشت نمایی نمی‌کند. هیچ‌گاه ندیدم او با تخریب شخصیت و تضعیف فرهنگ ایرانی به نتیجه‌ای دست پیدا کند.

فیلمبردار «شهر زیبا» افزود: سینایی درباره طراحی تدوین «مرثیه گمشده» نظر جالبی داشت. این فیلم یک مستند بلند بود و به همین دلیل امکان داشت تدوین آن طولانی شود. او بسیار با سیستم آموزش آلمانی عجین شده بود و کاملا طبق برنامه ریزی پیش می‌رفت. او به قدری در ذهن خود به این مستند فکر کرده بود که تدوین اولیه آن را در یک نصف روز به سرانجام رساند.

وی ادامه داد: اثر دیگر او مستند «در کوچه‌های عشق» بود که ویژگی‌های زیادی داشت. هنگام فیلمبرداری فیلمنامه‌ای وجود نداشت. فیلم در جنوب کشور ساخته شد و شب قبل از فیلمبرداری هر بخش، فیلمنامه آن نوشته می‌شد. ما در آبادان مستقر بودیم و آن زمان سکنه‌ای در شهر وجود نداشت. برخی از نماهای این فیلم را او خود فیلمبرداری کرد، چرا که سینایی فیلمبردار بسیار خوبی بود.

لقمانی خاطر نشان کرد: سینایی تعداد کمی فیلم داستانی ساخت. برای او مهم نبود که در اثر خود رویکرد مستند و یا داستانی داشته باشد. فیلم «یار در خانه» درباره جوانی است که فکر می‌کند از بازماندگان لهستانی‌ها است اما دارای سویه‌هایی از فیلم مستند است. او تنها ۴ فیلم داستانی با عناوین «زنده باد…»، «یار در خانه»، «عروس آتش» و «هیولای درون» ساخته است.

لقمانی پیرامون سرنوشت پروژه «قطار زمستانی» گفت: لهستانی‌ها به دنبال دریافت امتیاز این فیلم هستند تا آن را بسازند.اما در صورت ساخته شدن توسط آن‌ها، ممکن است بخش مربوط به فرهنگ ایرانی در آن نادیده گرفته شود.

فیلمبردار «عروس آتش» ادامه داد: فیلم «مرثیه گمشده» در سال ۱۳۶۲ ساخته شد. بخشی از موسیقی این فیلم را اکبر عالمی با اجازه سینایی در فیلم «آن روی سکه» استفاده کرد. سینایی زمانی که فیلم را تدوین کرد، باید آن را تحویل لابراتوار می‌داد. پس از ۱۲ سال که ساخت این اثر طول کشید، آن را تحویل دادند اما به او گفته شد که چنین نگاتیوی در تلویزیون وجود ندارد.

وی ادامه داد: خوشبختانه اکبرعالمی رئیس وقت لابراتوار تلویزیون بود و از دوستان سینایی به شمار می‌رفت. او امکانی برای سینایی فراهم کرد که بتواند خود در آرشیو به دنبال نگاتیو بگردد. در فیلم درباره مهمان نوازی و بزرگی ایرانی‌ها صحبت می‌شود اما متاسفانه این اثر در تلویزیون امکان نمایش پیدا نکرد. آن هم در زمانی که هجمه منفی علیه ایران وجود داشت. اولین بار «مرثیه گمشده» در سفارت واتیکان نمایش داده شد. هنگام اکران اندیشمندانی از جمله باستانی پاریزی در سالن حضور داشتند و فیلم مورد استقبال آن‌ها قرار گرفت. از نظر زمانی باید به منابعی که در دسترس او بود توجه کنیم. در آن زمان هیچ سند و مدرکی به جز ردیفی از سنگ‌های قبر وجود نداشت. به همین دلیل سینایی تلاش می‌کند تا با مهاجرین بازمانده در ایران ارتباط برقرار کند و به اسناد دیگری نیز دست پیدا کند.

لقمانی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: سینایی از آن دست فیلم‌سازانی بود که همه از کار با او لذت می‌بردند، چراکه او شناخت و اشراف خوبی نسبت به حوزه‌های مختلف سینما داشت. سینایی در پروژه «خانه‌ها و یادها» بیست الگوی خانه ایرانی در اقلیم‌های مختلف را به عنوان نمونه انتخاب کرد و تحقیق جامعی صورت داد. قرار بود از این بیست خانه، نیمی از آن‌ها به صورت مستند تولید شود که متاسفانه اتفاق نیفتاد و امروز نیمی از آن خانه‌ها تخریب شده است.

لقمانی در پایان گفت: «مرثیه گمشده» فیلمی است که چندین بار به عنوان سند و مرجع نشان داده شده است و هنوز هم درباره آن گفت‌وگوهایی صورت می‌گیرد.

ارد عطارپور نیز گفت: من این افتخار را داشتم تا در عمارت باغ فردوس شاگرد خسرو سینایی باشم. مستند «مرثیه گمشده» را اولین بار در سال ۱۳۶۳ دیدم. این فیلم اثری بسیار مهم است، چراکه باعث شد موضوع مهاجرت و انتقال لهستانی ‌ها به ایران از طریق اتحاد جماهیر شوروی و اتفاقات متعاقب آن، بسیار جدی‌تر دنبال شود. البته اسنادی هم بعدها در دسترس قرار گرفتند، مانند کتاب «از ورشو تا تهران» و مستندهای دیگری که ساخته شدند.

وی ادامه داد: این موضوع دغدغه همیشگی سینایی بود و فیلم آخر او «قطار زمستانی» با موضوع و محور مهاجرت لهستانی‌ها به ایران بود که متاسفانه او هیچ‌گاه فرصت ساخت آن را پیدا نکردند.

عطار پور با بیان اینکه خسرو سینایی ۱۲۰ فیلم مستند در کارنامه خود دارد اما تعداد آثار داستانی او بسیار محدود است، افزود: سینایی به سینمای داستانی هم علاقه‌مند بودند اما نتوانستند فعالیت چندانی در این زمینه داشته باشند. او قصد داشت تا درباره «رضا عباسی» نقاش معروف ایرانی هم فیلمی بسازد. او یکی از اولین افرادی بود که در ایران فیلم پرتره ساخت و به همین دلیل، شایسته‌ترین گزینه برای ساخت این اثر بودند. محل جولان سینایی، حیطه هنر بود و او نوازنده چیره دستی هم به شمار می‌رفت.

عطار پور درباره پروژه نافرجام درباره «رضا عباسی» افزود: «صورتگران عصر خون» عنوان فیلم‌نامه‌ای بود که او نوشت. خسرو سینایی یک ثروت بزرگ بود و پنجاه سال تجربیات تازه و متفاوتی را عرضه کرده و همچنین نسل‌هایی را تربیت کرد. «آب‌هایی که عتیقه می‌شود» نخستین فیلم او پس از ورود به ایران بود و اثری درخشان است.

این مستند ساز با بیان اینکه سینایی همواره به طریقی تلاش می‌کرد خود را زنده نگه دارد و شاعرانگی خود را حفظ کند، بیان داشت: او تا لحظه آخر انرژی و پتانسیل کار کردن را داشت و همواره در پی یافتن شور و شوق در زندگی‌اش بود.

برنامه «شب‌های مستند موزه سینمای ایران» با همکاری انجمن تهیه کنندگان سینمای مستند در سالن فردوس موزه سینما برگزار می‌شود.


نظرات بینندگان