به گزارش
قلم نیوز و به نقل از صنایع پتروشیمی, اخطاری که از حدود یک دهه پیش بارها و بارها گفته شده بود حالا به مرحله وضعیت حساس کنونی رسیده است. روزگاری حدود دو سال پیش تنها به خاطر بارشهای موسمی و فصلی مناسب بسیاری تصور بحران آبی را خطای گویندگان و کارشناسانش میدانستند اما به نظر میرسد پس از بحرانهای پیاپی در تابستان سال گذشته در چندین استان کشور از جمله خوزستان و اصفهان، حالا دیگر کمتر مسولی اخطار بحران آبی را جدی نخواهد گرفت.
بحران آب و فاجعه منطقهای و جهانی
از سوی دیگر نگاهی به اخبار و گزارشهای منتشر شده طی شش ماهه اخیر نشان میدهد که بحران آب به مساله امنیتی برای کشورهایی نظیر مصر، سودان، اتیوپی، ایران و عراق تبدیل شده است. فلسطین اشغالی و اردن نیز با بحران آب دست به گریبان هستند. کمبود منابع آبی مدتها است که به کاتالیزوری بالقوه برای درگیریها و بیثباتیها در خاورمیانه تبدیل شده اما در یک سال اخیر وضعیت به گونهای بوده که هیچ وقت شاهدش نبودهایم. از این رو خطر تبدیل شدن بحران آب به یک بحران منطقهای نمود بیشتری یافته است.
البته که آب در دیگر نقاط خاورمیانه نیز تنشهایی ایجاد کرده است. در ایران اما استان خوزستان بیش از دیگر از تنشهای آبی رنج میبرد و مردم این استان در شهرهای مختلف در اعتراض به مدیریت ناصحیح منابع آب در تابستان سال 1400 دست به اعتراضات خیابانی زدهاند.
برخی از کارشناسان معتقدند یکی از دلایل اصلی کمآبی در استانهای جنوبی ایران پایین آمدن غیرمعمول سطح منابع آبی به دلیل خشکسالی است. مدیریت ناصحیح منابع آبی نیز نقش عمدهای در ایجاد این بحران داشته است. البته باید به خاطر داشت که بحران آب ایران تنها به استان خوزستان محدود نمیشود اما به نظر این استان نقطهای است که به این بحران بیشتر و زودتر احساس شده است.
سایه بحران آبی ایران بر سر منطقه
تحریمهای شدید، نگهداری نکردن از زیرساختها و مدیریت غیراصولی منابع آب موجب شده که بخشهای آب و انرژی در ایران عملکرد نامتناسب داشته باشند و این مسئله به شدت اعتراضات افزوده است. البته از سوی دیگر این مشکل را حالا باید یک بحران منطقهای دانست و حتی بحران در ایران به عراق نیز سرایت کرده است. چرا که این کشور بخش اصلی انرژی برق خود را از ایران تأمین میکند و کمبود منابع آبی در ایران به معنای کمبود انرژی برق در عراق خواهدبود. عراق هچنین همانند ایران از کاهش شدید منابع آبی رنج میبرد. اخیراً نیز دولت خودمختار کردستان عراق از شهروندان خود خواسته است به جهت پایین آمدن سطح آبهای زیرزمینی به واسطه کاهش بارش باران، در مصرف آب صرفهجویی کنند. مهدی رشید الحمدانی، وزیر منابع آبی عراق نیز به تازگی دیگر کشورها را برای مدیریت آب سرزنش کرده و گفته است که کمبود آب در عراق به دلیل اقدامات ایران در منحرف کردن مسیر رودخانه کارون است. ایران با این اقدام اجازه نمیدهد که آب کارون به شطالعرب بریزد بنابراین منابع آبی عراق نیز کاهش یافته است. او همچنین با اشاره به ترکیه گفته است که این کشور نیز به توافقنامههای آبی خود به عراق پایبند نبوده است. منبع اصلی تأمین آب مورد نیاز عراق رودخانههای دجله و فرات هستند که سرچشمه آنها در ترکیه واقع شدهاند.
پروژه آبی ترکیه و نبرد پنهان آبی در منطقه
نکته عجیب این است که در حالی که ترکیه با پروژه آبی گاپ در حال نابودی مسیرهای آبی عراق است این کشور به جای شکایت از ترکیه دست به شکایت از ایران زده است.
پروژهی آناتولی جنوب شرقی یا پروژه گاپ، یک پروژهی توسعهی چند بخشی است که شامل سدسازی گسترده در جنوب شرق آناتولی ترکیه میباشد که بر اساس مفهوم توسعهی پایدار برای ارتقای زندگی ۹ میلیون نفر (۲۰۰۵) ساکن این منطقه آغاز شدهاست.
ترکیه با آگاهی نسبت به تحولات آتی منابع آب و درگیریهای سیاسی احتمالی بر سر آن، از سال 1970 اقدام به اجرای پروژه عظیم سدسازی کرده است که بر اساس برآوردها، پنجمین طرح بزرگ سدسازی جهان به شمار میآید. اجرای این پروژه تأثیرات سوئی بر اکوسیستم کشورهای همسایه ترکیه از جمله جمهوری اسلامی ایران، عراق و سوریه دارد و بدون در نظر گرفتن حقوق آبی دیگر کشورها و کنوانسیونهای بینالمللی انجام شده است.
ترکیه بهرهبرداری از دو سد «آتاتورک» و «ایلیسو» را در سالهای 1992 و 2018 آغاز کرد و توانست بهوسیله سد آتاتورک 50 میلیارد مترمکعب آب ذخیره کند و پیشبینی میشد با بهرهبرداری از سد ایلیسو که 1.810 متر طول و 135 متر ارتفاع دارد 10.4 میلیارد مترمکعب آب دجله را ذخیره کند که نتیجه مستقیم آن کاهش ورود آب به کشورهای همسایه ایران بوده است.
در حال حاضر، ورود آب از ترکیه به عراق بهشدت کاهش یافته و از 51 میلیارد به 11 میلیارد مترمربع رسیده است. در نتیجه دشتها و تالابهای سوریه و عراق بهویژه تالاب هورالعظیم عراق خشک شده است. با خشک شدن مراتع و دشتهای مرکزی این دو کشور بهویژه عراق، سرچشمههای ریزگردهایی که مقصدشان استانهای غربی ایران است، چندین برابر شده و معضلات زیستمحیطی زیادی برای شهروندان و دولت ایران ایجاد کرده است که به موضعگیری مقامات سیاسی کشور منجر شده است.
بسیاری از کارشناسان نیز نقش «پروژه گاپ ترکیه» در آینده محیط زیست ایران و بهرهبرداری ترکیه از آب به عنوان سلاح جدید، بحران ریزگردهای داخلی و خارجی، نابودی مراتع و کشاورزی، خشک شدن هورها، عدم توجه به دیپلماسی آب، را بسیار محتمل میدانند.
بحرانی که حتی میتواند در نهایت به بحران ورشکستگی آبی در چند کشور همجوار ترکیه نیز منجر شود.
ورشکستگی آب چه معنایی دارد؟
ورشکستگی آب زمانی رخ میدهد که میزان مصرف آب بیش از منابع قابل بهره برداری آب باشد. اکنون که بحران آب یکی از اساسیترین چالشهای قرن حاضر است پس منشأ بسیاری از مسائل و مشکلات نیز به شمار میرود.
هرچقدر که فاصله بین توان تأمین آب و شدت تقاضا بیشتر شود عمق بحران نیز بیشتر میشود. در صورتی که این عدم تعادل با راهکارهای مدیریتی منطقی و مطلوب مهار نشود تبدیل به چالش خواهد شد.
در ایران به دلیل کمآبی، موقعیت جغرافیایی، خشکسالی انسان محور، نحوه مدیریت منابع آبی کشور و استفاده از روشهای غیراصولی برداشت به بحران آب دامن زده شده است. هم چنین بحران مدیریت، بسیار فراتر از ضعف در مدیریت بحران است.
بحران مدیریت نیز یعنی اینکه ما نتوانستهایم مسائل کلیدی مردم را حل کرده و به زندگی آنها سروسامانی دهیم. در صورت ادامه روند فعلی، جمعیتی که در جهان تنش آبی را تجربه خواهد کرد به 3.9 میلیارد نفر میرسد. یعنی جمعیتی در حدود دو برابر کسانی که تاکنون تنش آبی را تجربه کردهاند. ایران نیز از جمله کشورهایی است که در حال حاضر در وضعیت بحران شدید آب قرار دارد.
کاهش منابع آب، استفادههای مهارگسیخته و نابجای ما از منابع زیرزمینی آب و رفتار نامسئولانه ما با کره زمین، جمعیت بزرگی از ساکنان این سرزمین را در همین روزها با نه پدیده کمآبی که با بیآبی روبهرو کرده است و به تبع آن با بیبرقی، نشست زمین و مهاجرت میلیونی ایرانیان از جنوب و شرق کشور به بخشهایی از سرزمین که هنوز در آنها کم و بیش آب در دسترس است.
کشاورزی نیز یک فعالیت پرمصرف آبی است که در اثر فقدان آب محدود خواهد شد. بنابراین کمبود آب در ادامه کمبود مواد غذایی را نیز به دنبال خواهد داشت که مستقیماً حیات انسان و تمام موجودات زنده را تهدید میکند. از اینرو تنشهای آینده به جنگ آب تعبیر میشود.
بلایی که بر سر منابع آب و مردم ساکن در این سرزمین نیز آمده است نتیجه درست مدیریت نکردن منابع آب، برنامهریزی نادرست، انتخاب طرحهای توسعه در مسیری نادرست در سرزمین کمآب، صادرات محصولات غذایی، برداشتهای بیرویه و غیرمجاز، نابودی مراتع و محیط زیست، اجرا نکردن طرحهای جبرانی و فقدان برنامهریزی جامع و دورنگر (دراز مدت) و توجه ناکافی به مرحله ارزیابی، از جمله مهمترین دلایل نارساییهای گسترده در چرخه مدیریت به شمار میروند.
بحران آب از طریق اعمال برنامهریزیهای خرد و کلان و واقعبینانه، همگام و با استفاده از تمامی امکانات و ظرفیتها قابل کنترل خواهد بود. در این زمینه توجه به شرایط جغرافیایی و اقلیمی ایران، عوامل فرهنگی، جمعیت کشور، میزان برداشت از منابع آب زیرزمینی، پوشش گیاهی و روشهای نوین آبیاری منطبق با نوع الگوی کشاورزی و وضعیت طبیعی منطقه به شدت تأثیرگذار خواهد بود. در شرایط کنونی جایی برای سهل انگاری در رابطه با مدیریت منابع آب باقی نمانده است.
ایران در مرز تنش آبی
این شرایط اکنون در حالی رخ میدهد که ایران هم اکنون نیز در حال تجربه مشکلات جدی آب است. خشکسالیهای مکرر توأم با برداشت بیش از حد آبهای سطحی و زیرزمینی از طریق شبکههای بزرگی از زیرساختهای هیدرولیکی و چاههای عمیق، وضعیت آب کشور را به سطح بحرانی رسانده است.
در حقیقت به دلیل افزایش تقاضای آب بر عرضه طبیعی آب، کشور دچار ورشکستگی آبی است. از لحاظ نظری این مشکل را میتوان با ایجاد مجدد تعادل بین عرضه و تقاضای آب از طریق توسعه منابع آب عرضه شده و اجرای برنامههای جدی کاهش تقاضای آب حل کرد. با این وجود، ساختار فعلی نظام حکمرانی آب در ایران و عدم وجود درک جامعی از علل ریشهای مشکلات، حداقل امید را برای راهحلهای پایدار جهت رفع مشکل آب ایران از بین میبرد و تا جایی که این وضعیت به مصرف آب مربوط میشود باید گفت ایران توانسته با احداث سدها و تأسیسات تنظیم و ذخیرهسازی آب از ۸۵ درصد منابع آب کشور بهرهبرداری کند. اما حداکثر از ۵۰ درصد منابع تجدید پذیر بهرهبرداری میشود. این در حالی است که متوسط این رقم در جهان حدود ۷۰ درصد گزارش شده است.
هم چنین با توجه به جمعیت 80 میلیونی کشور در سال ۱۳۹۵، سرانه آب قابل دسترس در کشور به ۵/ ۱۴۴۷ متر مکعب میرسد. و این در حالی است که در فلات مرکزی ایران که حدود ۵۰ درصد جمعیت در آن ساکن هستند، سرانه آب به ۵۵۰ مترمکعب رسیده است.
به این ترتیب و براساس اعلام وای فالکن مارک که ۱۷۰۰ متر مکعب آب در دسترس را مرز تنش آبی تعیین کرده بود، میتوان گفت ایران در وضعیت تنش آبی قرار دارد و ممکن است که در آینده با افزایش جمعیت، سرانه آب در دسترس حتی کمتر از این مقدار شود. این در حالی است که سرانه آب تجدیدپذیر کشور در سال ۱۳۵۷ در حدود ۳۴۰۰ متر مکعب بوده است.
خطر بحران آب و کاهش منابع زیرزمینی برای امنیت غذایی کشور
حال باید توجه کردکه این شرایط البته در حالی رخ میدهد که تقریباً تمامی حوضههایِ آبریزِ اصلی در ایران در بازه زمانی ۱۴ ساله بین 2002تا 2015، کاهش حجم داشتهاند، کاهش حجمی که بین ۲۰ درصد تا ۲ هزار و ۶۰۰ درصد از منابع آبی این حوضههای آبریز را در بر میگیرد.
بالاترین افت در ذخایرِ آبی در حوضه آبریزِ «کویر نمک» رخ داده که حدود ۲۶ درصد از جمعیت ایران را هم در خود جای داده است. ذخایرِ آب در این حوضه آبریز، در بازه ۱۴ ساله مورد مطالعه، حدود ۲۰ کیلومتر مکعب کاهش پیدا کردهاند.
این شرایط نیز در حالی است که حوضه آبریزِ «بختگان» در استان فارس که حدود ۳٫۵ درصد از جمعیت ایران را بر میگیرد، با افت حدود ۲ هزار و ۶۰۰ درصدی، بیشترین «درصدِ» افت در ذخایرِ آبی را در این مدت تجربه کرده است. در مقابل، حوضه آبریزِ «هراز-قره سو» در شمال ایران که حدود ۴ درصد از جمعیت ایران را در بر میگیرد، کمترین میزانِ کاهش در ذخایر آبی (معادل حدود ۲۰ درصد) را تجربه کرده است.
هم چنین کاهش منابع آبیِ ایران، امنیت غذایی کشور را نیز تحتالشعاع قرار داده است. بر این اساس، کاهش سطح منابع آب زیرزمینی در ایران، عمدتاً در آن دسته از حوضههایِ آبریزی متمرکز شده که در غرب، جنوبغرب و شمالغرب ایران قرار دارند یعنی دقیقاً همان مناطقی که بیشترین میزان غلاتِ استراتژیک ایران، (گندم و جو) را تولید میکنند.
توجه کنید که برای مثال تنها در حوضه آبریز «کرخه» که به تنهایی ۹ درصد از مناطق تحت کشت ایران و ۱۱ درصد از تولید گندم در کشور را به خود اختصاص داده، سالانه معادل ۰٫۰۸ کیلومتر مکعب از منابع آب زیرزمینی خود را در فاصله سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵ از دست داده که به معنی حدود ۱٫۰۸ کیلومتر مکعب در سراسرِ این ۱۴ سال است.
عاملِ اصلیِ بروز این وضعیت، را می توان بیش از همه نیز فعالیتهای انسانی و نه عوامل طبیعی همچون کاهش نزولات جوی دانست. به طور مشخص در یک بازه زمانی حدود دو دهه از 2002 تا 2020، تعداد حلقه چاههای ثبت شده و مجاز در کشور، از ۴۶۰ هزار مورد به ۷۹۴ هزار مورد افزایش یافته که کمترین میزان افزایش در «ابرقو» و به میزان ۱٫۹ درصد و بیشترین میزان افزایش هم در هامون (هیرمند) و به میزان ۳۵۰ درصد بوده است.
از سوی دیگر ایران حدود ۹۰ درصد از منابع آبی خود را برای کشاورزی مصرف میکند و این در حالی است که مناطقی که به دلیل همین اضافه برداشت از منابع آب زیرزمینی با خطر فرونشست روبهرو شدهاند نیز حدود ۷۱ درصد از جمعیت کشور را در خود جای میدهند و ۷۰ درصد از تقاضای آب در ایران نیز به همین مناطق مربوط میشود. ایران هم چنین به تنهایی حدود ۳۴ درصد از تمامِ مصرفِ آب در منطقه خاورمیانه را به خود اختصاص داده است و ۶۰ درصد از نیاز ایران به آب از سفرههایِ آبِ زیرزمینی تأمین میشود و تکاندهندهتر این که بر اساس دادههای موجود، میزان برداشت از این منابع آب زیرزمینی در ایران، ۳ برابر سریعتر از میزان بازیابی منابع است.
معنای بسیاری از آمارها و پژوهشها در واقع این است که ما به دست خود بدون توجه به برنامه ریزی آبی در کشور در حال نابودی تدریجی این سرزمین و مکیدن جان کشور هستیم. ایران هر روز بیشتر در گیر خشکسالی و تنش آبی میشود و به نظر میرسد بحران آن قدر بزرگ و فراگیر و غیرقابل تصور شده که حتی فاجعهای که در مقابل چشمانمان رخ میدهد را نیز به درستی نمیبینیم.