این پرونده چندی قبل با شکایت خانواده جوانی معتاد تشکیل شد. آنها اعلام کردند پسرشان گم شده و خبری از او ندارند.
تحقیقات مأموران نشان داد او آخرین بار با برادرش بوده. وقتی برادر وی موردپرسش قرار گرفت، بدون هیچ مقاومتی به قتل اعتراف کرد و گفت او خانواده ام را اذیت می کرد، من هم بالاخره از او انتقام گرفتم، کشتمش و جسدش را آتش زدم.
اعترافات متهم منجر به پیداشدن جسد شد و به پزشکی قانونی انتقال یافت. با توجه به اعترافات متهم به دستور درخشان بازپرس دادسرای جنایی برای وی قرار بازداشت موقت صادر شد.
متهم در تمامی مراحل تحقیقات اتهام قتل را قبول کرد و گفت: برادرم از سالیان قبل به مواد مخدر اعتیاد شدید داشت و همین موضوع باعث شده بود وضعیت خانوادگی مان به خاطر درگیری های او به هم بريزد.
هر وقت به خانه می آمدم او با پدر و مادرم درگیر بود. از دستش خسته شده بودم خیلی با خودم کلنجار رفتم تا او را بکشم. چندباری هم برای قتل او نقشه کشیدم اما نشد.
متهم گفت: روز جنایت پس از درگیری با خانواده ام او را سوار خودرو کرده و برای صحبت کردن به بیرون از شهر بردم. او را به قتل رسانده و جسد را آتش زدم. پس از آن از محل متواری شدم.
متهم در تمامی مراحل تحقیقات به قتل اعتراف و صحنه جنایت را بازسازی کرد. بدین ترتیب این پرونده برای صدور حکم نهایی به دادگاه ارسال شد.