پس از چهار دهه کار عکاسی، نام «استیو مککوری» در چرخهی عکس و عکاسان شناختهشده و قابل احترام است. کتابهای او فروش خوبی دارند و کارهای چاپیاش دهها هزار دلار به مزایده گذاشته میشوند. بنابراین وقتی این عکاس به دستکاری و تغییر عکسهایش با فتوشاپ متهم شد، همه با دقت بیشتری به کارهای او توجه میکردند.
در ماه گذشته، دهها عکاس بهعنوان عکاسانی که عکسهای خود را دستکاری میکنند شناخته شدند. هرچند شاید بعضی از آنها فقط در رنگها تغییراتی ایجاد کرده بودند که این عمل در عکاسی قابل قبول است و برخی دیگر از عناصر شبیهسازی استفاده کرده بودند که عناصری از تصویر حذف یا جایگزین شده بودند.
مککوری بهعنوان عکاس خبری در محیطی شروع به کار کرد که هرگونه دستکاری عکس، کار و اعتبار عکاسان را زیر سوال میبرد یا حتی باعث بیکاری آنها میشد. بهعنوان مثال میتوان به نارسیسو کنتراس اشاره کرد که پس از حذف دیجیتالی اشیایی از یکی از عکسهایش، از آسوشیتدپرس اخراج شد.
زمانی که مککوری با شواهدی روبهرو شد که دستکاری عکسهایش را اثبات میکرد، مجبور شد جایگاه خود را در عکاسی شرح دهد.
مککوری در مصاحبه با «تایم» (Time) گفت: همیشه به عکسهایم اجازه میدهم که صحبت کنند و واقعه را شرح دهند، اما نمیدانم چرا از من خواسته شده که جایگاه خود را در عکاسی مشخص کنم و بگویم که خود را در کدام دسته قرار میدهم. در این صورت خواهم گفت که من راویای هستم که با تصویر، داستان را بیان میکنم.
وی اظهار کرد: پوشش مناطق جنگی، به گذشتهای دور برمیگردد و همچنین بهجز زمانی کوتاه که برای روزنامه محلی «پنسلوانیا» کار کردم، هیچوقت بهعنوان کارمند روزنامه، مجلات خبری یا در کارهای دیگر خبری کار نکردم و همیشه بهصورت آزاد - freelancer - به عکاسی پرداختهام.
مککوری ادامه داد: برخی از کارهایم بهعنوان کارهای هنری انتخاب و در نمایشگاه شخصی و موزهها بهنمایش گذاشته شدهاند. بنابراین فکر میکنم کار آسانی نیست که جایگاه خود را مشخص کنم و به راحتی بگویم که در کدام دسته از عکاسی و هنر قرار دارم، اما قطعا 40 سال کار و همچنین بودن در محیطهایی مانند رسانه که خود رسانه نیز تغییر کرده، بر این موضوع تأثیر گذاشته است.
استیو مککوری با چاپ عکس یک دختر افغان در مجله National Geography به شهرت جهانی رسید؛ تصویری که عنوان «فراموشنشدنیترین عکس» را به خود اختصاص داد و چهرهی دختر را به مشهورترین عکس روی جلد در تمام انتشارات ماه جون 1985 تبدیل کرد.
این عکس همچنین در بروشورها، پوسترها و تقویمهای کمکهای بینالمللی بارها استفاده شد. هویت دختر افغان برای 15 سال پنهان بود تا اینکه مککوری نام او یعنی «شربت گول» را به همه معرفی کرد. این عکس به جنجالیترین تصویر تبدیل شد و در اندازههای بزرگ و تعداد انبوه به چاپ رسید و نیز توانست مدال طلای مسابقه «رابرت کاپا» را بهخاطر بهترین گزارش تصویری از آن خود کند.
سارا لین - مدیر عکس National Geography - در مصاحبه با «تایم» گفت: در طول تاریخ، هیچ عکسی اینگونه محبوب و مورد علاقهی این تعداد از مردم در سراسر جهان واقع نشده است. ما به چنین عکسی و تمام عکسهای معنادار و کنایهدار دیگر استیو که در طول همکاریاش با ما خلق کرد، افتخار میکنیم.
او با تأکید بر تمرینهای سخت برای عکاسی دقیق عکسهای مورد استفاده در مجلات، افزود: نشنال جئوگرافیک از دستکاری عکسهای مورد استفاده در سرمقاله و مجلات چشمپوشی نمیکند و آن را خطا میداند. بعد از هر پروژه، عکسهای خام را دریافت میکنیم و تمام کارهای آمادهسازی و ادیت رنگ را خودمان انجام میدهیم. من فکر نمیکنم چنین روندِ کاری سختی را هیچ نشریهای انجام دهد.
وقتی از مککوری دربارهی دستکاری عکسهایش سوال شد، به موضوع دسامبر سال 1984 (آذر - دی 1363) مربوط به یکی از عکسهایش اشاره کرد و گفت: بهخاطر دارم زمانی را که یکی از عکسهایم که تصویری افقی از خیاطی در بارانهای موسمی هند بود، روی جلد مجله نشنال جئوگرافیک منتشر شد و به تناسب فرمت عمودی، آب در تصویر اضافه شده بود. این نوع کاربرد فتوشاپ تضمین میکند که یک عکس قوی، ارزش خود را از دست ندهد. خیلیها میگویند که این کار درست نبوده، اما از نظر من درست بوده، چون واقعیت و تمامیت تصویر باقی مانده و دستکاری نشده است.
برای لین، چنین تغییراتی، بخشی از گذشتهی مجله بوده است. او در اینباره گفت: 32 سال پیش بود و قطعا دورهای متفاوت بوده است.
مککوری که همچنان به عکسهای خود با تغییرات فتوشاپی ادامه داده است، گفت: من متهم به استفاده از برنامهای شدم که کمترین کاری است که میتوان انجام داد، بخصوص برای کار و سفرهای شخصیام. هرچند فکر میکردم میتوانم هر کاری که میخواهم با عکسهایم انجام دهم، اما حالا متوجه شدم برای کسانی که هنوز به من بهعنوان عکاس خبری نگاه میکنند، این موضوع چندان ساده نخواهد بود.
لین نیز در اینباره گفت: این موضوع باعث میشود متوجه شویم که استانداردها و قوانین هر گروهی اعم از هنری، خبری و ... باید متفاوت باشد و استانداردهای یکسانی نداشته باشند. باید محدودیت و حد هر ژانر برای مخاطبان مشخص باشد. مشخص نبودن این موضوعها میتواند موجب ایجاد پیچیدگی، شک و تردید و آسیب به اعتبار شود و در آخر، صداقت و شفافیت ضروری است.
ترجمهی دریافتی از: امیر نریمانی (عکاس)
انتهای پیام