در یادداشت مجتبی بهاروند آمده است: باید تأکید کرد که متأسفانه برای سالها و دهههای متمادی است که دچار یک نوع توهم توطئه شدهایم. به عبارت دیگر، برخی با دیده نامناسبی به هر آنچه که در مملکت ما پیش میآید، مینگرند.
شوربختانه هر گاه چند نفر با قصد طرح انتقادات سازنده یا چالشهایی به میدان میآیند و به دنبال ایجاد تغییر برای بهبود وضعیت هستند، بلافاصله عدهای پیدا میشوند و برچسب نابود کردن ساختار و از بین بردن کلیت اتاق بازرگانی را به آنها میزنند.
اعتبار از درون
در حقیقت، همه ما میدانیم هر ساختار، تشکل یا حاکمیتی متکی به اعضای خود هست و اگر آن اعضا به صورت واقعی و براساس شایستگی و کارآمدی به شکل آزاد انتخاب شوند، آن مجموعه هیچ گاه دچار آسیب نخواهد شد. اتاق بازرگانی از این قاعده مستثنی نیست و به عنوان مهمترین تشکل بخش خصوصی هر زمان که تشکیل شده است عصارهای از بزرگان و تجار هر شهر بوده و خودشان به واسطه فعالیت اقتصادی که داشتند دغدغه بهبود و ارتقاء داشتند.
به عبارت دیگر، با هدف ایجاد فضای مطلوب و مساعد در تجارت و بازرگانی محلی در اندیشه خدمت به کشور بودند. به هر جهت مجموعهای که با چنین قوام و انسجام ایجاد شده باشد و همواره اعتبار و مشروعیت خود را از درون و تمامی اعضای خود گرفته باشد، از بین رفتنی نیست. اگرچه متأسفانه سالهاست آن جایگاه و اعتباری که اشاره شد در اتاق بازرگانی کمتر مشاهده میشود و پارلمان بخش خصوصی به آن معنا توان لازم را در خود نمیبیند.
به واسطه سالیان فعالیت در حوزه حمل و نقل تجربیاتی در ارتباط با فعالان اقتصادی دیگر کشورها دارم اما قصد مقایسه با کشورهای همسایه و وضعیت حاکم بر آن را ندارم. با این حال، اتاق تجارت افغانستان با وجود تجربه همکاری ۲۵ ساله با آنها نقش، جایگاه و تأثیرگذاری بسیار بالاتری از اتاق بازرگانی ایران دارد. ترکیه و دیگر کشورهای همسایه با آمار تجارت بهتر را هم کنار میگذاریم و از توضیح اینکه وزرای تجارت، راه، اقتصاد و... در آن کشورها باید با نظر مستقیم روسای اتاق بازرگانی یا سندیکای مربوط به آن حوزه انتخاب شوند هم صرفنظر میکنیم. ما آنطور نیستیم!
در نقد برنامه نابودی تا واقعیت بخش خصوصی
اما، موضوعی که برخی آن را مطرح کرده و برای آن تلاش میکنند، هدفش نابودی اتاق بازرگانی یا دولتی کردن آن است. در نقد این برنامه و هدف باید گفت اتاق بازرگانی به عنوان یک نهاد بخش خصوصی سالهاست که نقش و جایگاه خود را از دست داده است و کسانی جایگاههای اصلی را تصاحب کردهاند که نقش و تأثیری در بنگاههای اقتصادی عضو اتاق بازرگانی و به طور کلی بخش خصوصی ندارند. به عبارت دیگر، فعالیت اقتصادی مستقلی که ایجاد درآمد و منافعی داشته باشد، ندارند و پستهای مدیریتی در اتاق بازرگانی محل امرار معاش آنها است.
این مسئله از این نظر عنوان میشود که از ابتدای تشکیل مجموعه اتاق بازرگانی در ایران بنا بر این بوده است که افرادی دارای فعالیت اقتصادی از بدنه بخش خصوصی وارد شوند و در یک فرآیند سالم و آزادانه به عنوان هیئت رئیسه یا نماینده فعالان اقتصادی بخش خصوصی در جایگاه مدیریت اتاق بازرگانی قرار گیرند تا تمامیت این مجموعه آسیب نبیند.
ما چه کردیم؟ برای درک بهتر از تجربیات خودم در اتاق بازرگانی مشهد که در آن فعالیت داشتهام، نمونه بیان میکنم. دستکم در ۲۵ سال اخیر که عضو اتاق بازرگانی مشهد بودهام متأسفانه روند امور به سمت و سویی رفته که این مجموعه به صورت مداوم به عقب حرکت کرده است. یعنی حداقل از برخی ادارات فعال در حوزه اقتصادی حداقل ۱۰ تا ۱۵ سال عقب افتاده و روند سالمی در آن مشاهده نمیشود.
یا وقتی روند انتخابات در این نهاد اقتصادی مشهد را بررسی میکنیم، در دوره پیشین به عنوان مثال افرادی را دارای کارت بازرگانی و در روز رأیگیری مشاهده کردم که خانم خانهدار یا دانشجو بودند. وجود این مسئله و بسیاری موضوعات دیگر سبب میشود که اساس، اعتبار و کفایت اتاق بازرگانی زیر اثر مدیریت ناکارآمد تنزل یابد.
با وجود بسیاری از چهرههای دولتی به عنوان افراد تأثیرگذار در مجموعه اتاق بازرگانی ایران طرح این مسئله که موجودیت اتاق بازرگانی در حال از بین رفتن است و اساس آن در حال تهدید هست، خارج از اعتبار به نظر میرسد. به این علت که در مقایسه با کشورهای دیگر نقش و تأثیرگذاری اتاق بازرگانی در ایران در مسائل اقتصادی، تجاری و بازرگانی بسیار ضعیف بوده و سالهاست که از اعتبار بالایی برخوردار نیست. چیزی از اتاق بازرگانی باقی نمانده و گرهای از مشکلات فعالان اقتصادی به واسطه اتاق بازرگانی گشوده نشده است. حتی در برخی مواقع نماینده اتاق بازرگانی نیازی به دفاع از منافع بخش خصوصی ندیدهاند.
به بیان یک نمونه بسنده میکنم. در سال گذشته کمیسیون ماده ۱۰ تعداد ۳۰ تا ۴۰ شرکت خراسان را بخاطر مسائل غیر مرتبط تحت فشار قرار داده و جریمه کرده بود. سپس ما به شورای عالی ترابری شکایت کردیم و ثابت شد که اشتباه بوده است. نماینده اتاق بازرگانی ایران در آن شورا حتی کلمهای صحبت نکرد تا از بخش خصوصی دفاعی کرده باشد. چه اتاقی است که نماینده آن از فعال بخش خصوصی که حق عضویت و... پرداخت کرده دفاعی ندارد؟ آیا منافع ما مهم نیست؟ اتاق بازرگانی که اکنون بحث تهدید موجودیت آن مطرح است، وقتی نمیتواند از منافع و حقوق اعضاء خود دفاع کند چه چیزی برای از دست دادن دارد؟
کلام آخر...
این بحثها و موارد مشابه ثابت میکند که بخشهای اساسی و شامل اهمیت اتاق بازرگانی برای سالها است که از بین رفته و نمیتوان آن را زنده توصیف کرد. حالا که برخی اعضای اتاق بازرگانی فعال شده و به بیان مشکلات و نارساییها میپردازند بحث تهدید کلیت و موجودیت اتاق مطرح شده است.
اگر اتاق بازرگانی ایران مشکل خاصی ندارد، چرا از تحقیق و تفحص و بررسی مستندات مالی هراس دارد؟ چرا امکان آن را برای نهادهای ذیربط در فضایی آرام و قانونی فراهم نمیکند؟ اتفاقا مدیران اتاق بازرگانی ایران برای تنویر افکار عمومی و دفاع از اعتبار فعالان اقتصادی و بخش خصوصی ایران باید از روشن شدن حقیقت استقبال کنند و خودشان پیش قدم این موضوع شوند.
این بحثهایی است که وجود معضل توهم توطئه را تقویت میکند. وجود اعضایی که امروز برای بازگرداندن اعتبار اتاق بازرگانی، دفاع از شفافیت و سلامت مالی فعالیت دارند امتیاز بخش خصوصی محسوب میشود و باید قدر دان آنها بود که با آگاهی از مشکلات موجود در این راه قدم گذاشتهاند و برای فردای بهتر در بخش خصوصی ایران تلاش میکنند.