تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
پیام طبرسی، رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری به همشهری میگوید تا زمانی که حداقل ۷۰ درصد مردم واکسینه نشوند، باید تمام پروتکلهای بهداشتی رعایت شود. بهگفته او هیچ راهمیانبری برای کنترل شیوع کرونا، وجود ندارد، نباید هم دنبال راههای فرازمینی بود. راهکارها کاملا مشخص است و هیچ راهی جز استفاده از ماسک، رعایت فاصله اجتماعی، شستن دستها و دور بودن از جمع نیست؛ «تا زمانی که این موارد رعایت نشود، نمیتوان انتظاری جز ماندن در این شرایط داشت.» او تعطیلی و قرنطینه کردن شهرها را یکی از راههای مؤثر در قطع زنجیره شیوع میداند، اما این را هم میگوید که برای برخورداری از قرنطینه، تنها مردم نیستند که باید رعایت کنند، دولت هم باید نظارت دقیق داشته باشد و مردم را مجبور به رعایت پروتکلها کند؛ «کشورهایی مانند استرالیا در زمینه مقابله با کرونا موفق بودهاند، چرا که با مشاهده تنها چند مورد ابتلای جدید، فورا رفتوآمدها و ورود و خروج از شهرها را ممنوع کردند و جریمه سنگین برای متخلفان درنظر گرفتند.»
او از شرایط فعلی در مدیریت کرونا انتقاد میکند؛ «در ایران بیش از یک
سال و نیم است که تنها حرف از قرنطینه و رعایت موارد پیشگیری زده میشود
اما هیچ اقدام عملیای صورت نمیگیرد. این کار شبیه شوخی است، تا یک کار
جدی یعنی همان مقابله با بیماری و نجات جان مردم.» براساس اعلام وزارت
بهداشت، میانگین روزانه تزریق واکسن، ۵۰۰ هزار دوز است، اما طبرسی تأکید
میکند برای خروج از این وضعیت، باید روزانه یکمیلیون دوز واکسن تزریق شود
و قرنطینه بهصورت واقعی اجرا شود؛ «نظارت بر رعایت موارد پیشگیری از
ابتلا توسط مردم، سرعت بالای واکسیناسیون و قرنطینه، تنها اقداماتی است که
باید بهطور موازی انجام شوند. در کنار همه اینها باید برای ترددهای
غیرمجاز هم جریمههای سنگین درنظر گرفته شود. اگر قرار باشد تعطیلی اعلام
شود اما همه جا ازجمله تالارها، رستورانها و مراکز خرید و... باز باشند،
مشکلی حل نمیشود.»
شروین شکوهی، رئیس بخش عفونی بیمارستان لقمان هم انتقادات زیادی به نحوه مدیریت کرونا در کشور وارد میکند و به همشهری میگوید که در یک سال و نیم گذشته، راههای زیادی برای مدیریت کرونا پیشنهاد داده شد، اما چون اجرا نشد، حالا به بدترین شرایط شیوع رسیدهایم؛ «تعداد مرگها و ابتلا بالاتر از آن اعدادی است که اعلام میشود؛ چرا که آمارها بر مبنای تست مثبت است و خیلیها بدون تست جان میدهند.» به اعتقاد این پزشک، آنچه در حال رخ دادن است، بیتفاوتی به وضع موجود و خستگی مردم است؛ «ایرانیان در انجام کار جمعی موفق نبودهاند و با مسئولیت اجتماعیشان آشنا نیستند. ضعف حس همکاری و همدلی، مشکلی است که منجر به ایجاد چنین شرایطی شده است. از آن طرف دولت هم باید به فشارهای ناشی از مسائل اقتصادی رسیدگی کند که تاکنون توجهی به این موضوع نشده است.
مردم با دولت لجبازی ندارند. مشکل آنها خستگی از شرایط فعلی و نداشتن حس
مسئولیتپذیری و بیتوجهی به خستگی کادر درمان است. درحالیکه کادر درمان
کاملا فرسوده شده، با کمبود دارو و تخت مواجهیم و توانایی ارائه خدمت در
مراکز درمانی کم شده است. مردم با اطلاع از تمام اینها، باز هم رعایت
نمیکنند و در دورهمیهایشان شرکت میکنند.» بهگفته او، هیچ راهی جز اعمال
قرنطنیه واقعی، کنترل و نظارت ارتش و نیروهای انتظامی وجود ندارد؛
«هماکنون با این تعداد بالای مبتلایان، تزریق واکسن، در کوتاهمدت بیهوده
است. تعداد قابل توجهی از افراد، پس از تزریق واکسن، مبتلا میشوند و به
این صورت تزریق واکسن دیگر بیفایده است. واکسیناسیون زمانی سودمند است که
پس از کاهش ابتلا، با سرعت بالا تزریق شود.» او میگوید، زمانیکه دولت و
مردم، کارشان را بهدرستی انجام نمیدهند، نباید انتظار داشت که کادر درمان
سرپا بماند؛ «حتی یک روز هم برای برقراری قرنطینه واقعی دیر است، چرا که
سیستم بهداشتی کشور نیاز به بازسازی و ترمیم دارد، در غیر این صورت
بهزودی از هم پاشیده میشود. اگر حالا هزینه کافی صرف نشود، در آینده باید
چندین برابر هزینه شود تا مشکلات ناشی از بیتوجهی به وضع موجود، برطرف
شود.»
اردشیر گراوند، جامعهشناس است و از رفتار مردم در رعایتنکردن پروتکلها و تصمیماتی که از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا گرفته میشود، انتقاد میکند. او به همشهری میگوید: «روزانه نزدیک به ۵۰۰ نفر در کشور بر اثر ابتلا به کرونا جانشان را از دست میدهند، مردم تصور میکنند احتمال مرگشان دراثر کرونا بسیار پایین است، از آنطرف هم اعتماد چندانی به صحبتهای مسئولان و تصمیمگیریهایشان ندارند، به همین دلیل، مشارکتی در رعایت پروتکلها ندارند، حدود ۱۷ ماه گذشته و مسئولان نتوانستهاند حتی برای یکماه مردم را قرنطینه و معیشت اقتصادیشان را تامین کنند. در این شرایط دیگر نمیتوان انتظار مشارکت از مردم داشت.»
بهگفته او، مردم دچار سهلانگاری شدهاند، قرنطینه باید با اجبار و جریمه همراه باشد، نه اینکه رعایتش به خود مردم واگذار شود. باید اجبار در رعایت پروتکلها در کنار حمایت از آنها باشد، تا بتوان به نتیجه رسید؛ «زمانیکه مردم نمیتوانند زندگی خود را تامین کنند و از طرف حاکمیت هم کمک چندانی به آنها نمیشود، نظارتی بر رعایت پروتکلها نیست و حتی افراد تمایلی به ماسک زدن هم ندارند، چطور میتوان به این نقطه رسید که زنجیره شیوع کرونا، قطع شود و مردم در خانه بمانند؟» این جامعهشناس پیشنهاد میدهد پویشهایی برای رعایت پروتکلهای بهداشتی ایجاد شود تا مردم برای ماسک زدن و رعایت پروتکلها، ترغیب شوند؛ «به هرحال بسیاری از بیرون رفتنها غیرضروری است و مشاغل زیادی هستند که میتوانند دور کار شوند.»
او به ابتلای بالای افراد به کرونا اشاره میکند؛ «تعداد مبتلایان بهشدت بالا رفته است اما تا یک زمان محدود میتوان مردم را در خانه نگه داشت، بعد از آن، آنها از هر راهی استفاده میکنند تا در جمع قرار بگیرند چرا که رفتارانسان محصول «فشار اجتماعی» است، بعد از مدتی فشارهای اجتماعی، او را «منفعل» میکند؛ از چنین مردمی نمیتوان انتظار همدلی داشت. همدلی تنها با حمایت دولت و پشتیبانی آن و همچنین همراه با واکسیناسیون فراگیر و همچنین نظارت بر رعایت پروتکلها توسط مردم عملی خواهد بود. مردم نمیخواهند با مسئولان لجبازی کنند یا بیاعتنایی داشته باشند، بلکه توانی برای آنها باقی نمانده است و انتظار تابآوری بیشتر از آنها بیهوده است.» بهگفته او، در این شرایط، دولت باید برای مردم تامین معیشت کند، تا آنها هم تمایل به رعایت پروتکلها داشته باشند.