تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
قلمنیوز:فائزه هاشمی گفت: به محسن گفتیم که در انتخابات ثبت نام کن و دعا کن که رد صلاحیت شوی.
برادرتان از شما نپرسید کاندیدا بشوم یا خیر؟
نپرسید، اما خودم به او گفتم که حتما ثبت نام کن. به خاطر جریاناتی که اتفاق افتاد، همه معتقد بودیم که رد صلاحیت میشود، اما گفتیم ثبت نام کن و دعا کن که رد صلاحیت شوی. زیرا مردم در این دوره رای نمیدهند و ضایع نشوی. (خنده)
پس از آن مناقشه و نامه نگاری که باهم درباره مواضع شما درباره ترامپ و آمریکا داشتید، قبل از رسانهای شدن نامهها با شما تماس گرفت؟
(خنده)، خیر تماس نگرفت. خانومش سر به سر ما میگذاشت و میگفت نامه هایتان را از این به بعد من رد و بدل میکنم، چرا در رسانهها به هم حرف میزنید. خودش تماس نگرفت. ما هر شب خانه بابا و مادرمان هم دیگر را میبینیم، زیرا همه به مادر سر میزنیم، ولی چیزی نگفت. من نامه را در رسانهها دیدیم که منتشر شده است. من هم که پاسخ دادم به او چیزی نگفتم و در رسانهها منتشر کردم. همدیگر را هم که دیدیم، دعوا نکردیم. او خندید و من هم خندیدم. من، چون نامه نوشتم، آرامش داشتم و اگر نامه را نمینوشتم، به خاطر حرفهایی که گفته بود، پوست از کلهاش میکندم.
موقعی که بابا فوت کرد، محسن بدش نمیآمد که ما را کنترل کند و اختیار خانواده را حتی از لحاظ مسائل سیاسی و حرفها و فعالیتهای ما بدست بگیرد. یکی دوبار نیز به من گیر داد که چرا همچنین حرفی زدی و میخواهی سر همه ما را به باد بدهی که دعوا کردیم. به او گفتم که بابا کاری به کار من نداشت. تو چرا به خودت اجازه میدهی به من بگویی چی بگویم و چی نگویم. همین یکی دوبار بود و ادامه پیدا نکرد.