قلمنیوز:جمعیت ایران به سرعت به سمت پیر شدن میرود و ظاهراً ایران
در این زمینه هم در حال ثبت یک رکورد جهانی است. با این همه، چندی پیش،
علیرضا رئیسی، معاونِ بهداشتِ وزارت بهداشت، در مورد پیش بینیهای جمعیت
شناختی ایران گفت: اگر رشد جمعیت بالایی داشته باشیم، ۳۰ سال دیگر به جمعیت
حدود ۱۱۰ میلیون نفر میرسیم، اگر با رشد بسیار کم حرکت کنیم، جمعیت ایران
در ۳۰ سال آینده به حدود ۸۷ میلیون نفر و اگر با رشد متوسط حرکت کنیم، در
سال ۱۴۳۰ به جمعیتی حدود ۹۹ میلیون نفر میرسیم.
با این همه، در حالی که جمعیت ایران همین امروز حدود ۸۴
میلیون نفر است، در هر سه این سناریوها، درصد سالمندان از مجموع جمعیت
ایران بسیار بالا خواهد رفت و ایران، وضعیتی مشابه وضعیت امروزِ کشورهایی
مانند ژاپن، آلمان یا ایتالیا پیدا خواهد کرد.
۵ بار تغییر سیاست جمعیتی در طول ۶ دهه
این،
اما در حالی است که سیاستهای جمعیتی ایران در طول ۶ دهه گذشته دست کم ۵
تغییر عمده را به خود دیده و از این منظر، ایران احتمالاً یکی از خاصترین
کشورهای جهان است. بر این اساس، تا پیش از سال ۱۳۴۶ خورشیدی، ایران افزایش
جمعیت را تشویق میکرد. پس از آن سال، تلاش بر کاهش جمعیت بود.
با
این همه، با پیروزی انقلاب، افزایش جمعیت دوباره تشویق شد و این جهت گیری،
تا اواخر دهه ۱۳۶۰ خورشیدی هم ادامه پیدا کرد. دولت هاشمی رفسنجانی، اما
تلاش کرد سیاست «فرزند کمتر، زندگی بهتر» را تبلیغ کند و این در حالی است
که از چند سال پیش تاکنون، ایران دوباره سیاست تشویق به فرزندآوری را در
دستور کار قرار داده است.
محمد میرزایی، رییس پیشین انجمن جمعیت شناسی ایران، چند
سال پیش در گفتگو با مجله «تجارت فردا» در این مورد گفته بود: «سیاستهای
مشوق فرزندآوری مانند سیاستهای کوپنی و جو خوشبینی سالهای اولیه انقلاب و
وعدههای مختلف مسوولان در تامین رایگان نیازهای فرزندان و البته شروع
جنگ تحمیلی از مهمترین دلایل افزایش زادوولد در دهه ۱۳۶۰ بود.»
حالا، اما ایران به این نتیجه رسیده که با توجه به شیب
کنونیِ کاهش جمعیت، طی دهههای آینده به یک رکود اقتصادی (از جنسِ رکودهای
مشابه در اقتصاد کشورهایی مانند ژاپن) دچار خواهد شد و به همین دلیل،
سیاست کلان کشور، به سمت تشویق به فرزندآوری تغییر پیدا کرده است.
از اعطای زمین تا اعطای «سهام آیندگان»
اما
طرحهای تشویقی برای فرزندآوری در ایران، تا به امروز شامل چه مواردی بوده
اند؟ چند ماه پیش، امیرحسین بانکی پورفرد، رییس «کمیسیون مشترک طرح جوانی
جمعیت و حمایت از خانواده» در مجلس شورای اسلامی (کمیسیونی که صرفِ ایجاد
آن هم قابل توجه به نظر میرسد)، از رفع ایرادات شورای نگهبان به ماده ۱۰
طرح اختصاص زمین به خانوادهها برای تولد فرزند سوم به بعد در کمیسیون
متبوع خود خبر داد.
در این طرح، اختصاص زمین ۱۵۰ تا ۲۰۰ متری به خانوادهها
برای تولد فرزند سوم پیش بینی شده و به عنوان نمونه، اگر خانوادهای در
تهران صاحب فرزند سوم به بعد شود، زمینی در یکی از شهرهای با جمعیت زیر
۵۰۰ هزار نفر به آنها اختصاص داده میشود و اختصاص این زمین حتی به کسانی
که در گذشته از طرحهای مسکن استفاده کردند یا صاحب زمین هستند هم بلامانع
خواهد بود.
از آن سو، مجلسیها سال گذشته هم مشوقهای دیگری برای
فرزندآوری در نظر گرفتند که بر اساس آن، فرزندان تازه متولد شده سوم به
بعدِ هر خانواده، سهامی تحت عنوان «سهام آیندگان» دریافت میکنند. محل
تامین این دارایی سهامی هم شرکتها و پتروشیمیهای معتبر دولتی خواهند بود
که باید ۵ درصد از سهام خود را به «بنیاد ملی جمعیت» اختصاص دهند تا این
بنیاد بتواند از محل این سهام، طرح «سهام آیندگان» را به پیش ببرد.
این در حالی است که در تازهترین مورد، عبدالله ارجائی،
مدیرعامل بنیاد پازنده خرداد، از پرداخت ۱۶ میلیون تومان به خانوادههایی
که قصد داشتن فرزند چهارم را دارند، خبر داده است. او گفته بود: این طرح،
کمک به خانوادههایی است که قصد فرزند چهارم را دارند و ۱۰ میلیون تومان از
این کمک بلاعوض و ۶ میلیون تومان با کارمزد ۴ درصد است.
او ادامه داده بود: در این طرح، پدران خانوادهای که
ثبتنام کنند، یک بازه زمانی ده ماهه وجود دارد و بعد از این زمان و با
وارد کردن کد ملی فرزند چهارم، یک میلیون تومان هدیه تولد به حساب مادر
خانواده واریز میشود. وی افزود: دو میلیون تومان سپردهگذاری از سوی بنیاد
۱۵ خرداد برای کودکی که کد ملی او ارسال شده است، انجام میشود و این
سرمایهگذاری تداوم مییابد و ارزش افزوده آن، بعد از ۱۸ سالگی به کودکی که
جوان شده، تقدیم میشود.
آیا میتوان مردم را به فرزندآوری تشویق کرد؟
با
این همه، بر خلاف مشوقهای فرزندآوری در کشورهای دیگر، ایران اکنون در یک
خشکسالی مالی شدید قرار گرفته و بعید است تا سال ها، توانایی مالیِ تشویق
مردم به فرزندآوری را در اختیار داشته باشد.
پرسشهایی که میتوان مطرح کرد، علاوه بر توانایی مالیِ
دولتها برای تشویق به فرزندآوری، عمدتاً به وجود زیرساختهای لازم برای
اجرای چنین طرحهایی هم بر میگردد. به عنوان نمونه، اختصاص قطعه زمین در
شهرهای با جمعیت متوسط (کمتر از ۵۰۰ هزار نفر)، به معنی ورود چندباره دولت
به عرصه مسکن است و چنان که تجربه نشان داده، صرف این اقدام، همچون طرح
مسکن مهر، موجب بالا رفتن قیمت مسکن میشود.
به این ترتیب، یک نقض غرض بزرگ رخ میدهد: دولت و مجلس
میخواهند مردم را به فرزندآوری تشویق کنند، اما به قیمت اینکه همان
کودکانی که متولد میشود، تا سالها با تورم ساختاری و شوکهای افزایشی
قیمت مسکن مواجه باشند.