کد خبر: ۳۳۱۲۶
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۹

غیبت مردم در مدیریت آینده سیاسی و شهری؛ هشدار تلخ، اما مبارک

در روز ۲۸ خرداد به‌دلیل این که همزمانی انتخابات ریاست‌جمهوری و شورای شهر و انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس و خبرگان را داشتیم، پیوند معناداری به‌ویژه در کلانشهرها در رفتار مردم در همه این ۴ انتخابات و در آنچه رخ داد، قابل مشاهده است.
قلم‌نیوزنتایج انتخابات ریاست‌جمهوری و شورای شهر در تهران نشان از اقبال مشابه مردم به هر دو کارزار دارد؛ از این‌رو مسئله را باید کلان‌تر از بحث مدیریت شهری دید و نسبت به آن احساس نگرانی کرد.

جامعه ایران از زمان مشروطه تاکنون با همه فراز و نشیب‌هایی که تجربه کرده و هزینه‌هایی که پرداخته، در انتخابات حضور می‌یافت. حالا اما می‌بینیم که در پایتخت که بسیار نقش مهم‌تری را در رخدادهای متعدد اجتماعی و سیاسی در همه دنیا ایفا می‌کند، شاهد نوعی بی‌توجهی هم در ساحت سیاسی و هم در ساحت مدیریت شهری هستیم.

برای این موضوع باید چاره‌یابی کرد که چه اتفاقی رخ داده، مردم که همواره برای مردم‌سالاری جان‌فشانی می‌کردند، چرا در این دوره از انتخابات آن‌طور که باید نقش خود را ایفا نکردند و مشارکت حداکثری نداشتند؟ و هر دو انتخابات ریاست‌جمهوری و مدیریت شهری با بی‌اعتنایی روبه‌رو  شد.

این را همه مسئولان باید به‌عنوان یک مسئله ملی بنگرند؛ چه کسانی که در این ۲ انتخابات پیروز شده‌اند و چه کسانی که شکست خورده‌اند. دلسوزان نظام باید این موضوع را جدی بگیرند و علل آن را واکاوی و بررسی کنند که این آسیب بنیادی بی‌اعتمادی اجتماعی ناشی از چه بوده و این سرمایه از دست رفته را چگونه می‌توان برگرداند.

یکی از دلایل می‌تواند این باشد که وقتی جامعه‌ای درباره اثربخشی یک مسئله تردید بکند حتی ممکن است اشتباه هم بکند، اما به هرحال به آن بی‌اعتنا می‌شود.

چنان‌که انسان اگر در اثربخشی یک دارو در مورد شفای خودش تردید بکند هم قطعا دیگر مثل قبل به آن توجه نمی‌کند. حال ما چه کرده‌ایم که مردم اینگونه به انتخابات بی‌توجه شده‌اند و بخش قابل توجهی از مردمی که می‌توانستند در سرنوشت خود مشارکت داشته باشند اینگونه احساس کم‌اثری یا بی‌اثری پیدا کرده‌اند؟  برای تحلیل باید برگردیم به وعده‌ها و قول‌ها و میزان موفقیت‌های آنها.

جامعه وقتی مثلا ۴ سال قبل در صحنه حضور داشته و به‌شدت به انتخابات دلخوش بوده، ولی بعد از آن همه اقبال، کاری که می‌خواستند انجام نشده، حاصلش این می‌شود.

وقتی کاندیداهایی که از کریدور تنگ احراز صلاحیت‌ها عبور کرده‌اند در مناظره‌ها همگی به مشکلات معیشتی، برابری، مشکل رانت و... اذعان می‌کنند، نتیجه این می‌شود که جامعه احساس می‌کند حضورش در تعیین سرنوشت در هر دو عرصه شهری و سیاسی بی‌اثر یا کم‌اثر است.

به‌طور طبیعی با نوعی سلب انگیزه روبه‌رو می‌شویم و شاهد این هستیم که فقط ۲۶ درصد جامعه کلانشهر تهران در این امر بسیار مهم شرکت می‌کنند. متأسفانه در برخی کلانشهرها  فرد با ۱.۵ درصد آرای مردم وارد شورای شهر می‌شود یا در برخی کلانشهرها شاهدیم که آرای باطله از آرای نفر اول راه یافته به شورا بالاتر است.

اینها یک آلارم و هشدار نرم و جدی است که جامعه به برنامه‌ریزان و سیاستمداران و اصحاب اندیشه و دلسوزان جامعه می‌دهد.  غیبت مردم در این انتخابات و در مدیریت آینده سیاسی و شهری؛ هشداری است که به‌رغم تلخی، مبارک است. این صداها و هشدارها را باید جدی گرفت. حتی کسانی که موفقیت هم کسب کرده‌اند نباید این هشدارها را مورد غفلت قرار دهند، چون تجربه تاریخی ما نشان می‌دهد که اگر به این هشدار  نرم توجه نکنیم خیلی زود دیر می‌شود؛ باید برای آنچه رخ داده نگاه ملی داشت و نه نگاه جناحی و در مورد دلایل آن و برون‌رفت از این وضعیت غیبت مردم، فکر اساسی کرد.

نظرات بینندگان