قلمنیوز:روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم الیاس حضرتی، دبیرکل حزب اعتماد ملی نوشت: تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تنها ۴۰ روز باقی مانده است اما در کمال تعجب فضای عمومی کشور هیچ آگاهی و اطلاع دقیقی از آخرین وضعیت جناح های سیاسی و آرایش انتخاباتی آنها ندارد و به همین دلیل شاهد نوعی سردرگمی در بدنه اجتماعی هستیم. این سردرگمی البته بی دلیل نیست چرا که احزاب و جریان های سیاسی هم تا این لحظه تکلیف نامزدهای انتخاباتی خود را مشخص نکردند و بر همین اساس مشخص نیست اصولگرایان با چه کسانی و چه ترکیبی وارد مهم ترین بزنگاه رقابت سیاسی کشور می شوند.
از سوی دیگر اصلاح طلبان پس از خروج آیت الله سیدحسن خمینی از فرآیند کاندیداتوری و ایجاد ابهامات بسیار پس از انتشار فایل صوتی آقای دکتر محمدجواد ظریف مبنی بر کاندیداتوری ایشان، اصلاح طلبان با هدایت جمعی در قالب «جبهه اصلاحات ایران» اقدام به بررسی کارنامه و برنامه های راهبردی دیگر کاندیداهای انتخاباتی کرده است که البته این فرآیند برای به نتیجه رسیدن و اعلام نهایی نامزدهای انتخاباتی جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری به چند روزی دیگر زمان نیاز دارد.
این اتفاقات در حالی است که در ادوار گذشته انتخابات شاهد آن بودیم که تقریبا دو ماه مانده به روز برگزاری انتخابات، آرایش انتخاباتی جناح ها و ترکیب نهایی کاندیداهای ریاست جمهوری مشخص شده بود. جدی ترین دلیل شفاف نشدن آرایش انتخاباتی اصولگرایان را باید در عدم اظهارنظر و اعلام آمادگی سیدابراهیم رییسی جست وجو کرد. اصولگرایان علی رغم آنکه از مواهب قدرت و نظارت استصوابی برخوردارند اما سال هاست دچار انشقاق و اختلافات عمیق راهبردی و تاکتیکی هستند و توانایی انسجام و اتحاد تشکیلاتی را از دست داده اند.
این مساله در انتخابات پیش روی هم کاملا واضح و مبرهن است تا جایی که جناح نظامی، جناح سنتی، جناح انقلابی و جناح مقاومتی اصولگرایان کاندیداهای مورد نظر خود را معرفی کردند. اما تقریبا اکثر آنها در انتظار ورود رییس قوه قضاییه به انتخابات هستند تا گام های بعدی خود در فضای انتخاباتی و سیاسی کشور را با آن تنظیم کنند. به همین جهت است که علی رغم اعلام کاندیداتوری برخی چهره های اصولگرا، رهبران و مدیران احزاب سیاسی این جریان متفق القول اعلام کرده اند در صورت کاندیداتوری سیدابراهیم رییسی در انتخابات، کاندیدای مورد نظر آنها به نفع رییس قوه قضاییه کنار خواهند کشید.
البته آقای رییسی بر اساس اخبار رسمی به عنوان رییس قوه قضاییه به
استان همدان سفر کردند و گویا بر اساس نقشه اعلامی خود درصدد حل موضوعات و
مسائل قضایی این استان هستند. بر همین اساس همه نگاه های اصولگرایان به اذن
رهبری و صدور مجوز برای ورود ایشان به انتخابات ریاست جمهوری است و همین
مساله آنها را در بلاتکلیفی تاریخی قرار داده است. ماجرای انتخابات اما
برای اصلاح طلبان متفاوت است.
کاندیدای اصلی اصلاح طلبان مثل آیت الله سید حسن خمینی پیش از شروع فرآیند ثبت نام در انتخابات از بازی انتخابات خارج شده و همچنین کاندیداتوری آقای دکتر محمدجواد ظریف با ابهامات و موانعی مواجه شده است تا جریان اصلاحات نتواند از بهترین ظرفیت خود در انتخابات بهره ببرد و با خیال آسودگی به مهم ترین عرصه رقابت سیاسی در کشور بیندیشد. بر همین اساس هیات مدیره جبهه اصلاحات با تکیه بر وضعیت موجود و نگرانی های عمیق نسبت به آینده ایران و ایرانیان در تلاش است تا در حد بضاعت خود در برگزاری «انتخابات حداکثری» که نیاز اصلی کشور در عرصه داخلی و بین المللی است نقش ایفا کند.
البته بدعت جدید شورای نگهبان در قانون گذاری به بهانه شرایط ضروری برای علاقه مندان به ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری این شائبه را برای وجدان های بیدار و آزادی خواه و افکار عمومی ایجاد کرده است که این تصمیمات چقدر در راستای فرهنگ سیاسی پساانقلابی و به ویژه خط مشی اعلامی حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری است که همواره بر حضور پرشور در انتخابات تاکید داشتند. با توجه به رخدادهای در حال تکوین به نظر می رسد جریانی به ظاهر دلواپس و انقلابی و با ژست دایه مهربان تر از مادر، شرط لازم برای پیروزی خود را در دلسرد و بی تفاوت شدن اکثریت شهروندان و منفعل کردن آنان در مهم ترین عرصه تصمیم گیری ملی می داند.
رفتارهای اخیر شورای نگهبان یا انتشار خبری در تلویزیون مبنی بر مشارکت ۳۲ درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری همه از تلاش سازمان دهی شده به منظور ناامید کردن مردم از حضور در انتخابات حکایت دارد. این تلاش یقینا بر خلاف نیاز امروز کشور و سیره رهبران ایران است.
همچنان که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نوروزی امسال خود فرمودند: «آنچه بیش از توان دفاعی و قدرت دیپلماسی زمینه ساز اقتدار کشور است، خود مردم و هوشیاری و پرانگیزه و سرپا بودن آنها است و مظهر این حضور و اقتدار از همه مهم تر در انتخابات است». اما متاسفانه این جریان معلوم الحال پیروزی خود را در غیبت مردم در پای صندوق های رای و غل و زنجیر کردن جناح اصلاحات تصور کرده است. در همین شرایط البته بسیاری از شهروندان در تردیدند که آیا رای دادن بهتر است یا رای ندادن؟
آیا با رای
دادن می توانند نواقص و کاستی ها را اصلاح کنند یا آنکه رای آنها بی اثر
است؟ اگر به این پرسش ها، پاسخ های قانع کننده داده شود، شهروندانی که
تصمیم بگیرند در انتخابات شرکت کنند اکثرا به اصولگرایان و تندورها رای
نخواهند داد.
به همین دلیل جناح اصولگرای تندرو مایل نیست مشارکت مردم در
انتخابات افزایش یابد. این جریان انتخابات و مشارکت حداقلی را انتخاب کرده
اند. از منظر آنان اهمیت یکدست سازی حاکمیت برای پیشبرد اهداف و راهبردهای
مدنظرشان از میزان مشارکت مردم در انتخابات پراهمیت تر است.
راهبران این
جناح گمان می کنند با دلسرد و ناامید کردن مردم و به نوعی پشیمان سازی آنان
در مهم ترین جلوه و نماد جمهوریت نظام می توانند حاکمیت و دولتی ۱۵ درصدی
بسازند و «میزان» را در «رای اقلیت» قرار دهند. به راستی از جریان ها و
نهادهای ملی که باید «مشارکت حداکثری مردم» که همواره از سوی امام خمینی و
مقام معظم رهبری بر آن تاکید شده و نقشه راه اصلی کشور در بزنگاه های
انتخاباتی بوده این پرسش را می بایست پرسید که: مایوس کردن مردم از مشارکت
در انتخابات به استحاله نظام جمهوری اسلامی منتهی نمی شود و این تصمیم به
نفع دشمنان قسم خورده ملک و ملت نیست؟
آیا این شیوه، طمع بیگانگان به ویژه براندازان را برای دخالت و خرابکاری بیشتر در امور داخلی کشور معطوف نمی کند و استقلال و تمامیت ارضی کشور را در «انتخاباتی حداقلی» در معرض تهدید قرار نمی دهد؟ به نظر من سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران مستندی خواهد بود مبنی بر ولایت پذیری مدعیانی که نام و نان دفاع از انقلاب و رهبری را می خورند و اینکه در حیاتی ترین و حساس ترین لحظات بر خلاف تدابیر و راهبرد نظام چگونه تکلیف و مسوولیت خود را در این زمینه ایفا می کنند. تصور نمی کنم مردمی که انقلاب شکوهمندی را پشت سر گذاشته اند و برای موفقیت و سربلندی انقلاب و نظام دار و ندار خودشان را در طول چهار دهه گذشته هزینه کرده اند به راحتی تسلیم صحنه آرایی های خطرناک جریان های سیاسی پرسروصدا اما در اقلیت شوند. می دانم که بسیاری از انتظارات و مطالبات بحق مردم برآورده نشده و آگاهم که این انتظارات بیش از تمام ظرفیت همه نیروهای سیاسی در داخل و خارج از کشور است و تردید قشرهایی از شهروندان برای شرکت در انتخابات نیز به همین موضع برمی گردد، اما این را هم می دانم که تنها راه نجات کشور، صندوق رای است؛ همانجایی که هادیان جریان تندرو علاقه مند نیستند تا شهروندان سراغی از آن بگیرند. شاید اصولگرایان از هم اکنون خود را پیروز انتخابات می دانند و در همین ایام می شود حدس زد چه اتفاقاتی توسط آنان در حال رقم خوردن است، اما ما معتقدیم که سرنوشت کشور به حکم سرانگشت اشاره اکثریت ملت در صندوق آرا مشخص می شود، نه در نقشه کشی های جناحی و باندی و یواشکی. واقعیت این است که پیروزی ملت در انتخابات حداکثری است حتی اگر خرابکاری ها و از کاراندازی های جناح تندرو ادامه داشته باشد. می دانم که کار سختی است، اما جمهوری اسلامی نظامی برای همه مردم ایران است نه یک اقلیت ۱۵درصدی.
منبع: اعتماد