تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
صادرکنندگان و فعالان اقتصادی، اما در میانه هیاهوهای سیاسی و اثرپذیری
بازار ارز از آن، نگران از دست دادن بازارهای صادراتی و کاهش مزیت رقابتی
خود هستند. اگر بازار ارز مطابق پیشبینیها به روند نزولی خود ادامه دهد
باید منتظر آشکار شدن نشانههای بارز خروج سرمایه، توجیه واردات و کاهش
رونق صادرات باشیم.
کاهش قیمت ارز بحث داغ این روزهای اقتصاد ایران
است. اگر نگاهی به مقاطع حساس اقتصاد ایران در دورههای گذشته بیندازیم
مشخص میشود که هربار پای تحولات سیاسی در میان بوده بازار ارز ایران نیز
رنگ عوض کرده و خود را با روند تغییرات در حوزههای سیاسی همسو کرده است.
در حال حاضر نیز ایران در مقطع حساسی از نظر سیاسی قرار گرفته است. از
یک سو نشستهای دیپلماتیک در وین با هدف احیای برجام در جریان است و از سوی
دیگر ایران انتخابات ریاستجمهوری را نیز در پیش دارد.
آنگونه که از حال و هوای بازار ارز نیز به نظر میآید نشانههای این تحولات بر قیمت ارزهای خارجی آشکار شده است.
گمانهزنی در خصوص کاهش نرخ دلار به زیر ۲۰ هزار و حتی ۱۵ هزار، اما موضوع جدیدی نیست و تنها به مذاکرات وین محدود نمیشود.
دولت در ماههای منتهی به پایان سال گذشته نیز بارها در اظهارنظرات خود در خصوص قیمت ارز اعلام میکرد که نرخ دلار به زیر ۲۰ هزار تومان میرسد. مسالهای که در پیشبینی کاهش قیمت ارز از سوی دولتیها دخیل بوده احتمال بازگشت دلارهای بلوکه شده و به جریان انداختن آن در بازارهای داخلی کشور است.
در حال حاضر نیز خبرهایی مبنی بر صدور مجوز بازگشت این ارزها به کشور شنیده میشود و بازار ارز نیز این مساله را به فال نیک گرفته و روند کاهشی در پیش گرفته است. این مهم بسیاری را نیز نسبت به تداوم کاهش قیمتها نگران کرده و آنها را روانه بازار ارز کرده تا دلارهای خانگیشان را پیش از سقوط دلار به زیر ۲۰ هزار تومان به فروش برسانند؛ بنابراین جریان بازار ارز در حال حاضر به نفع عرضه در جریان است و خبری از تقاضا برای دلار نیست و این موضوع نیز سرعت کاهش قیمت را بیشتر کرده است؛ بنابراین در حال حاضر تمام پیشبینیها به نفع کاهش قیمت ارز در ماههای پیشرو میچرخد، این موضوع، اما اسباب نگرانی واحدهای تولیدی و فعالان اقتصادی شده است.
کاهش نرخ ارز با اهداف سیاسییکی از پیامدهای آشکار کاهش قیمت ارز بعد از یک دوره متوالی افزایش قیمت، ضربه به تولید داخلی است. فعالانی که مواد اولیه تولیدی خود را با دلار ۲۵ هزار تومان وارد و کالاهای تولیدی خود را بر اساس این نرخ قیمتگذاری کردهاند اکنون در برابر کاهش قیمت ارز کالای ارزانی برای عرضه به بازار ندارند، بنابراین نمیتوان انتظار داشت که کاهش قیمت ارز به کاهش قیمت کالاهای تولیدی این فعالان اقتصادی منجر شود. در صورتی که دولت نیز بنا به اهداف سیاسی و پوپولیستی این واحدها را مجبور به ارزشگذاری کالا بر اساس نرخ جدید ارز کند، این واحدها متحمل زیانهای کلانی خواهند شد. بسیاری معتقدند که دولت در دورههایی که میل به کاهش قیمت در بازار ارز بالا میرود شرایط را بر وفق مراد میبیند و پشت اهداف سیاستی خود پنهان میشود و به سرکوب بیشتر نرخ ارز دست میزند. در صورتی که چنین باشد و قیمت ارز حاصل برآیند عرضه و تقاضای بازار نباشد فعالان اقتصادی زیادی زیان ده خواهند شد. به دلیل وابستگی بالای اقتصاد ایران به کالاهای وارداتی نیز، کاهش قیمت ارز فرصت مناسبی برای واردکنندگان فراهم میکند که به جای واردات مواد اولیه و خام، واردات کالاهای نهایی و مشابه تولید خام را از سر بگیرند، در نتیجه تولیدکننده داخلی دیگر فرصتی برای تولید و عرضه آن در بازارهای مقصد صادراتی نخواهد داشت.
ضمن آنکه در شرایط کنونی به دلیل افزایش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی، کالاهای تولید داخل مزیت رقابتی بالا و طرفداران بیشتری در بازارهای مقصد دارد؛ بنابراین با کاهش قیمت ارز تولیدکنندهها ممکن است بازارهای صادراتی را از دست بدهند و درنتیجه صادرات روند کاهشی به خود میگیرد. موضوع کاهش قیمت ارز اگر با باز شدن مسیرهای قانونی صادرات نفت نیز عجین شود امکان شکلگیری بیماری هلندی را تقویت میکند، چه آنکه جهتگیری سیاستگذار در زمینه صادرات به نفع فروش نفت و فرآوردههای نفتی تغییر میکند و بهبود اندکی که در حوزه صادرات غیرنفتی در دوران تحریمها شکل گرفته بود نیز از بین میرود. در این حالت باید نگران از دست دادن فعالیت صنایع کشور در سایه فروش بیشتر نفت باشیم.
قیمت ارز بر اساس محاسبات علمیاگر بر اساس محاسبات علمی و اقتصادی بخواهیم دست به قیمتگذاری دلار بزنیم باید تغییرات نرخ تورم و رشد اقتصادی را نیز در نظر بیاوریم. در حال حاضر نرخ تورم در اقتصاد ایران به ۴۰ درصد رسیده و رونقی در حوزههای اقتصادی ایجاد نشده است، در این شرایط چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که روند کاهش قیمت ارز منطقی است؟ به نظر میرسد در مقطع حساس کنونی باید فرض دست داشتن دولت در کاهش قیمت ارز را به میان بیاوریم چه آنکه کاهش قیمت ارز برای دولتی که کارنامه درخشانی در حوزه سیاستگذاری ندارد میتواند جذابیت بالایی داشته باشد.
ضمن آنکه به دلیل نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری نیز این احتمال
وجود دارد که نرخ ارز به صورت دستوری پایین نگه داشته شود که باعث دور شدن
بازار از رشد طبیعی خود خواهد شد. هرچند دولتها در مقاطع کوتاهی
توانستهاند با این رویکرد فنر نرخ ارز را فشرده کنند، اما آهنگ رشد نرخ
تورم و ورود به دورههای رکود اقتصادی در نهایت منجر به رهاسازی فنر نرخ
ارز و جهش ناگهانی قیمتها میشود. این مساله نیز هیچگاه به نفع تولیدکننده
نبوده و هزینههای تولید را به میزان زیادی بالا میبرد.
انتظار میرود با کاهش نرخ ارز بسیاری از حوزههای تولیدی با آسیب جدی مواجه شوند.
برای مثال بازار لوازم خانگی که افزایش قیمت زیادی را در نتیجه افزایش قیمت ارز تجربه کرده و لوازم تولید داخل با نرخ بالایی ارزشگذاری شدهاند، در صورت کاهش نرخ ارز و واردات کالاهای مشابه داخل با نرخ ارزانتر متحمل زیانهای بزرگی میشوند.
بدیهی است در این شرایط خرید کالای خارجی با قیمت ارزانتر صرفه بیشتری برای تولیدکننده خواهد داشت تا اینکه بخواهد همان کالا را از تولیدکننده داخلی و با قیمت گرانتر خریداری کند؛ بنابراین کاهش قیمت ارز اگرچه به ظاهر مثبت است و میتواند قیمت کالاهای وارداتی را ارزان کند، اما علامت خطر بزرگی برای کاهش توان تولیدی بنگاههای اقتصادی و کاهش توان رقابت آنها با کالاهای مشابه خارجی خواهد بود.
آسیبهای کاهش نرخ ارز با اهداف سیاسیعباس آرگون(نایبرییس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق بازرگانی تهران) کاهش قیمت ارز در اقتصاد ایران از سه منظر قابل بررسی است؛ در صورتی که افت قیمت ارز بر اساس منطق بازار اتفاق بیفتد و به نرخ تعادلی بازار دست یابد میتوان چنین کاهش قیمتی را مثبت ارزیابی کرد. در عین حال ممکن است که نقش عوامل روانی و تحولات سیاسی در کاهش قیمت ارز پررنگ باشد که به نظر میآید در دوره کنونی به دلیل نگاه مثبتی که در خصوص احیای برجام وجود دارد افت نرخ ارز در سایه تحولات سیاسی اتفاق افتد.
در عین حال باید انتظار کاهش قیمت ارز از مسیر دیگری را نیز داشته باشیم. در سالهای گذشته دولتها در مقاطع حساس دست به سرکوب نرخ ارز زده و بنا به اهداف سیاسی قیمت ارز را پایینتر از نرخ تعادلی و واقعی آن نگه داشتهاند. در فاصله سالهای ۹۲ تا ۹۶ در حالی که شاهد افزایش نرخ تورم و رشد نقدینگی بودیم، نرخ ارز در رنج قیمتی بین سه تا چهار هزار تومان با عرضه بیشتر ارز در بازار از سوی دولت سرکوب میشد که متعاقب آن بعدها شاهد رها شدن فنر ارز و رشد چندبرابری قیمت ارز بودیم.
کاهش نرخ با دستورات دولتی و به دور از واقعیتهای اقتصادی خروج سرمایه را تسهیل میکند، واردات را توجیه میکند، تولید داخلی را از بین میبرد و آسیبهای جدی به بخش صادرات وارد میکند؛ بنابراین در وهله نخست باید جلوی سرکوب نرخ ارز گرفته شود تا قیمت ارز بر اساس عرضه و تقاضای بازار تعدیل شود. در وهله دوم نیز دولت باید در موارد لازم نرخ ارز را مدیریت کند تا قابلیت برنامهریزی بلندمدت برای فعالان اقتصادی وجود داشته باشد.
این مساله به واحدهای تولیدی کمک میکند که ارزیابی بلندمدتی از فرآیند
نرخ ارز و میزان رشد آن داشته باشند و با ابزارهای موجود قادر به هج کردن
فعالیتهایشان باشند. در حال حاضر بسیاری از واردکنندگان کالاهای تولیدی
مورد نیاز خود را وارد میکنند، اما هیچ برآوردی از اینکه در شش ماه آینده
با چه قیمتی باید کالاهای وارداتی خود را تسویه کنند ندارند. بنگاههای
اقتصادی حاشیه سودی در حدود ۹ تا ۱۲ درصد دارند که نرخی ثابت و از قبل مشخص
شده است، اما تغییر ناگهانی قیمت دلار به معنای از دست رفتن کل سود یک
واحد تولیدی است؛ بنابراین مهمترین نکته در خصوص نرخ ارز این است که قیمت
آن نتیجه برآیند عرضه و تقاضای بازار باشد. ضمن آنکه متغیرهای کلان
اقتصادی نیز مولفههای مهم تاثیرگذار بر نرخ ارز هستند به طوری که به دنبال
رشد نقدینگی، رشد تورم و کاهش ارزش پول ملی، افزایش نرخ ارز منطقی و منطبق
بر محاسبات علمی خواهد بود؛ بنابراین با درنظر گرفتن مولفههای کلان
اقتصادی نرخ تعادلی ارز تنها در بازار و در نتیجه عرضه و تقاضا تعیین
میشود. در این شرایط چنانچه نرخ ارز در صورت کاهش تحریمها و به یکباره از
۲۵ هزار تومان به ۱۵ هزار تومان برسد باعث ایجاد فشار بر تولیدکننده و
صادرکننده میشود که راه دور شدن از این شرایط دشوار به سادگی برای آنها
امکانپذیر نخواهد بود.