کد خبر: ۳۰۹۸۹
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۰

حرکت جدید کاخ‌سفید برای احیای برجام

رحمن قهرمانپور
بعد از برگزاری دور اول گفت‌وگوهای وین و بازگشت هیات‌ها به کشورهای خودشان، قرار شد که دوباره این هفته هیات‌ها به وین بازگردند و مذاکرات را ادامه دهند. این مساله بیانگر حصول یک پیشرفت اولیه در مذاکرات است. به قول دیپلمات‌ها یک توافقی در کلیات حاصل شده است.

اما قاعده دیگری نیز در دیپلماسی وجود دارد مبنی بر اینکه «شیطان در جزئیات است» به‌صورت طبیعی مذاکرات وقتی وارد جزئیات می‌شود سختی‌های کار خود را نشان می‌دهد و معمولا زمان بیشتری صرف حل‌وفصل این اختلافات جزئی می‌شود. از این زاویه طبیعی است که هر چه جلوتر برویم مذاکرات سخت‌تر شود.

اما سوال اصلی که هنوز جوابی برای آن نداریم این است که آیا این توافق اصولی و کلی که به‌نظر می‌رسد در وین صورت گرفته، در واشنگتن و تهران مورد تایید مقامات عالی خواهد بود؟

از مذاکرات روز جمعه بیش از ۷۲ ساعت زمان گذشته و در آمریکا نیز دو روز تعطیل بود. بنابراین قاعدتا  احتمال می‌رود که بعد از تعطیلات  مقامات آمریکایی بیشتر راجع به مساله برجام و ایران اظهارنظر کنند.

در این بین اولین واکنشی که بعد از مذاکرات روز جمعه در وین از سوی واشنگتن شاهد بودیم، مقاله شورای سردبیری نیویورک‌تایمز از جمله روزنامه‌های نزدیک به جو بایدن است؛ در این نوشتار دقیق گفته شده که کاخ‌سفید درحال حرکت به سمت احیای برجام است و سپس به سمت برجام پلاس و برجام جامع‌تر خواهند رفت.

پیش‌تر در کاخ‌سفید گروهی از افراد مانند جیک سالیوان که معتقد بودند باید در ابتدای امر بیشترین امتیاز را از ایران گرفت، دست برتر را داشتند. اما اگر گزارش اخیر نیویورک‌تایمز را مبنا قرار دهیم به نظر می‌رسد اکنون گروه دوم که بر این باور بودند گرفتن امتیاز بیشتر از ایران منوط به این است که برجام موجود احیا شود دست برتر را دارند.

البته پیش از انتشار این مقاله نیویورک‌تایمز، یکی از مقامات وزارت خارجه آمریکا نیز گفته بود که ما همه تحریم‌ها را لغو نخواهیم کرد بلکه تنها بخشی که مرتبط با برجام است در صورت رسیدن به توافق لغو می‌شود.

ارزیابی این دو واکنش از سوی ایالات‌متحده آمریکا بیانگر آن است که احتمالا در کاخ‌سفید حرکت یا جنب و جوش جدیدی با هدف احیای برجام درحال شکل گرفتن است. اما مساله این است که آیا این حرکت یا جنب‌وجوش تبدیل به یک تصمیم عملی خواهد شد یا خیر که این امر نیز بستگی به آن دارد که آمریکایی‌ها حاضر شوند چه میزان از تحریم‌ها علیه ایران را لغو کنند.

در طرف ایرانی  نیز بعد از مذاکرات وین، عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه  با یک روزنامه ژاپنی مصاحبه کرده و گفته است: ما می‌پذیریم که همه تحریم‌های آمریکا بعد از خروج این کشور از برجام مربوط به هسته‌ای نیست ولی از رئیس‌جمهور آمریکا انتظار می‌رود که این تحریم‌ها را تعلیق کند.

آقای عراقچی همچنین اشاره می‌کند: ما نیز در مذاکرات برجام پذیرفتیم که رئیس‌جمهور آمریکا نمی‌تواند همه تحریم‌ها را لغو کند و کنگره نیز در این مسیر نقش دارد.

برداشت من این است که صحبت‌های عراقچی یک مانور دیپلماتیک است تا راه‌های مذاکره بسته نشود.

بحث دیگری که بعضا مطرح می‌شود تاثیر اقدامات پیشین و فعلی ایران در حوزه هسته‌ای بر روند مذاکرات است؛ به‌عنوان مثال این پرسش مطرح است که آیا غنی‌سازی اورانیوم ۲۰ درصدی که چند ماه پیش صورت گرفت یا نمایشگاهی از ۱۳۳ دستاورد هسته‌ای که همزمان با مذاکرات وین برگزار شد، نقش کاتالیزور در مذاکرات را ایفا می‌کنند یا بالعکس ممکن است مذاکرات را با خلل روبه‌رو کنند؟

در این رابطه باید توجه داشت که در سیاست، زمان یک عنصر طلایی است؛ یعنی این مساله که چه اقدامی را چه زمانی انجام دهیم بسیار اهمیت دارد.

در واقع این هنر دیپلمات‌ها و تصمیم‌گیران سیاسی کشور است که یک تصمیمی را زودتر از موعد نگیرند یا تشخیص دهند که چه زمانی باید چه تصمیمی بگیرند.

در گزارش شورای سردبیری نیویورک تایمز نیز ذکر شده که قانون مجلس ایران آنها را وادار کرده سریع‌تر عمل کنند چراکه ممکن است شرایط از کنترل خارج شود. این امر بیانگر آن است که غنی‌سازی ۲۰ درصدی یا کاهش نظارت‌های آژانس پیامی جدی از طرف ایران به غرب بوده که احتمالا باعث به تکاپو افتادن آنها شده است. از سوی دیگر موضوع قرارداد ایران و چین نیز مهم است؛ زیرا وقتی این توافق ۲۵ ساله ایران و چین نهایی شد، پالسی برای آمریکایی‌ها بود.

بنابراین موارد مذکور را می‌توان به‌عنوان ابزار چانه‌زنی در مذاکرات مورد بهره قرار داد اما اگر زمان سپری شود و توافقی حاصل نشود ممکن است شرایط هم برای طرف آمریکایی و هم طرف ایرانی به گونه دیگری رقم بخورد.

به این نکته نیز باید توجه داشت که در اصول و فنون مذاکره، هر کشوری لاجرم باید یک سری ابزار چانه‌زنی داشته باشد و هیچ کشوری نمی‌تواند بدون این ابزارها پشت میز مذاکره حاضر شود. یعنی حتما هر کشوری نقشه راه و تیم مذاکراتی دارد و تقسیم کار نیز صورت گرفته که هر مقام چگونه موضع‌گیری کند.

این تقسیم کار در همه دنیا در مواقع مهم صورت می‌گیرد و به‌عنوان مثال در ایالات متحده آمریکا این مساله به‌صورت بسیار پیچیده‌ای هم انجام می‌شود؛ به گونه‌ای که به‌جای آنکه معاون وزیرخارجه آمریکا در مذاکرات حاضر شود، رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران به مذاکرات وین آمد. بنابراین تاکتیک مذاکراتی به گونه‌ای است که معمولا کشورها آن را لو نمی‌دهند و بسیار دشوار است تشخیص دهیم صحبت یک مسوول تا چه حد بیانگر آن تاکتیک است. گاهی نیز تاکتیک یک کشور این است که طرف مقابل را بترساند تا امتیاز بیشتری بگیرد. از این‌رو در هر مذاکره‌ای، تاکتیک‌های متفاوتی از سوی طرفین دنبال می‌شود که تشخیص آن نیز ساده نیست.

در نهایت اگر دور دوم مذاکرات نیز مانند دور اول آن نتیجه‌بخش باشد احتمال به بن‌بست رسیدن مذاکرات کمتر می‌شود. اما فعلا در این برهه احتمال پیروزی و شکست مذاکرات به یک اندازه است چراکه درخواست‌های طرفین از هم فاصله زیادی دارد.



دکتر رحمن قهرمانپور پژوهشگر ارشد مسائل بین‌الملل

منبع: دنیای اقتصاد
نظرات بینندگان