تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
برخی از ناظران و تحلیلگران غربی و منطقه ای، این مسالهای را نمودی از سیاست واقع گرایانه حاکم بر جهان میدانند با این حال، عده بسیاری نیز این مساله را عمیقا به مثابه استانداردهای دوگانه در نظر میگیرند. معادله هستهای ایران مخصوصا پس از امضا توافق برجام میان تهران و قدرتهای جهانی در سال ۲۰۱۵، وارد فاز جدیدی شد. در شرایطی که ایران قویا به متن و روح برجام متعهد بود و این مساله توسط بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز بارها به تایید رسید، وعده لغو تحریمها علیه این کشور هیچگاه محقق نشد و حتی "دونالد ترامپ" رئس جمهور سابق آمریکا با خارج کردن کشورش از توافق برجام، تحریمهای به مراتب سنگین تری را نیز علیه تهران اجرایی کرد. اقدامات غرب علیه ایران در معادله برجام، عمیقا به اقتصاد و مخصوصا اعتماد ایران (به غرب)، آسیب وارد کرده اند.
اکنون سه سال پس از خروج آمریکا از برجام، "جو بایدن" رئیس جمهور جدید
آمریکا با حضور در قدرت، به کرات مدعی شده که میخواهد بار دیگر آمریکا را
به برجام بازگرداند. دولت جدید آمریکا و همچنین اسرائیل در جدیدترین روایت
خود از برجام بر این باورند که این توافق باید بار دیگر مورد مذاکره قرار
گیرد و مسائل جدیدی نظیر توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران نیز در قالب آن
گنجانده شود. این مساله قویا از سوی ایران رد شده و تهران تاکید کرده که
برجام صرفا در مورد مساله هستهای ایران است و نباید دامنه آن به موضوعات
دیگر کشیده شود.
ایران و مواجهه با گزاره فشارحداکثریِ غرب
جالب است بدانید آنهایی که مدام در آمریکا و اسرائیل، تهدید موشکی ایران را برجسته میکنند، همان حامیان اصلی سیاست دولت ترامپ علیه ایران موسوم به "فشار حداکثری" هستند. حامیان اصلی این مساله، هیچگاه توضیح نمیدهند که چرا ایران باید با سرعت قابل توجهی به سمت مدرنیزه کردن موشکهای خود برود و تا این حد به یک قدرت موشک در منطقه و حتی جهان تبدیل شود. آنها نمیخواهند اعتراف کنند که طرح تهدیدات مختلف از سوی آنها علیه ایران، عملا تهران را به این مسیر سوق داده تا امنیت ملی خود را در اولویت قرار دهد. البته که سکوت آمریکا و اروپا در برابر یکچنین منطق متناقضی، کاملا قابل درک است. آنها فقط و فقط سعی دارند به هر طریق ممکن تهران را به سمت ضعف بکشانند.
در مورد اتهام کشورهای غربی علیه ایران مبنی بر اینکه تهران رفتارهای بی ثبات کنندهای در خاورمیانه دارد نیز باید گفت، مادرِ بخش زیادی از ناآرامیهای منطقه خاورمیانه، دولت آمریکا و اقدامات مخرب آن در این منطقه نظیر حمله به عراق و افغانستان است. از سویی، متحدان منطقهای آمریکا نیز در منطقه خاورمیانه، به نحو گستردهای اقدام به ترویج ناامنی و بی ثباتی میکنند. درست بر همین اساس است که اساسا تهران ادعاها در این زمینه علیه خود را به مثابهِ دسیسه و توطئههای منطقهای و فرامنطقهای ارزیابی میکند و حاضر به تسلیم کردن توانمندیهای خود نیست. این مساله نیز از چشم ایران و بسیاری از طرفهای بین المللی، به مثابه جلوههای از رفتارهای دوگانه غرب در مواجهه با ایران ارزیابی میشود.
کافی است از منظری کلی به آنچه بر ایران در معادله برجام گذشته است بنگریم. در شرایطی که ایران قویا به تعهدات برجامی خود وفادار بود، غرب به تعهدات خود عمل نکرد و حتی آمریکا تحریمهای گستردهای را علیه آن وضع کرد. ایران باز هم در مواجهه با این شرایط، خویشتن داری کرد و تا یک سال پس از بدعهدیهای آمریکا، بر تعهدات خود باقی ماند و اقدامی ورای آنها انجام نداد. جالب اینکه اکنون، ایرانیها میبینند که طرفهای غربی، آنها (ایرانی ها) و نه خودشان را عامل اصلی نقض توافق هستهای برجام معرفی میکنند. این در حالی است که آمریکا به عنوان کشوری که از برجام به صورت یک طرفه خارج شده، با کوچکترین اتهامی در این رابطه رو به رو نیست و اینطور به نظر میرسد که از یک مصونیتِ نامشروع در این رابطه برخوردار است.
ایران عمیقا در معادله هستهای برجام، از سورفتارِ طرفهای غربی آسیب دیده است. از این رو، به هیچ عنوان شگفت انگیز نیست که شاهدیم این کشور برای انجامِ مجدد تعهدات خود در قالب توافق مذکور، شروطی را تعیین میکند که در راس همه آن ها، گزاره لغو تحریمها قرار دارد. ایرانیها دیگر در معادله برجام فریب نخواهند خورد و در این زمینه، به تجربیات تاریخی خود رجوع میکنند. ایرانیها در برهه کنونی به خوبی میدانند که ادعاهای مکرر بایدن مبنی بر بازگرداندن آمریکا به برجام نیز با چالشهای فراوانی رو به رو هستند و عملا شخصِ وی (بایدن) سعی خواهد کرد از این چالشها برای خود امتیازات قابل توجهی بسازد. به طور خاص در این زمینه میتوان به مخالفتهای سیاستمداران و قانونگذاران آمریکایی با هرگونه بازگشت دولت آمریکا به توافق برجام اشاره کرد. چطور میشود که آمریکاییها مدام ایران را به عنوان تهدید منطقهای به جهان معرفی کرده اند، اما اکنون دولت بایدن، مساله فروش تسلیحات به دولت عربستان را به دلیل نقش آفرینی مخرب آن در جنگ یمن، متوقف کرده است؟ آیا این بدان معنا نیست که بازیگرانِ بی ثبات کننده دیگری نیز در منطقه خاورمیانه وجود دارند که آمریکا و اروپا، سالها چشمان خود را به روی اقدامات آنها بسته اند و عملا به آنها اجازه داده اند که هرآنچه میخواهند، با مصونیت انجام دهند؟
بی اعتمادی عمیقِ ایرانیها به آمریکا و اروپا که ریشه در رویهها و رفتارهای تاریخی آنها (کشورهای غربی) دارد، عملا ایران را در موضعِ به شدت احتیاطی در هرگونه تعامل با غرب قرار داده است. امری که چالشی اساسی در معادله برجام و فرآیند احیا و حراست از آن به حساب میآید».