تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
خرازی با بیان اینکه برای بیشتر دولتها این اتفاق رخ میدهد که سرمایه
اجتماعی خود را در پایان دوره مسئولیت خود از دست میدهند و این مسأله فقط
مختص ایران نیست، گفت: آنگلا مرکل از معدود سیاستمدارانی است که مردم در
پایان دوره مسئولیت او، به احترامش ایستادند. اصولا آلمان چنین
سیاستمدارانی کارآمدی دارد. فروپاشی دیوار برلین نه تنها ضربهای به اقتصاد
آلمان نزد، بلکه موجب پیشرفت آلمان شرقی سابق هم شد.
شما تصور کنید
افغانستان به ایران متصل شود. در این شرایط هر رئیس جمهوری بیاید میگوید
افغانستان به ایران پیوست و ما مجبور شدیم برای این مناطق هزینه کنیم، اما
در آلمان چنین حرفی زده نشد و از فردای فروپاشی دیوار برلین، دو آلمان یکی
شدند و خود خانم مرکل از قسمت آلمان شرقی به آلمان غربی آمد. این کارآمدی
بخاطر پاسخگویی است.
وی در ادامه افزود: من پیش از این در مقالهای
نوشتم که مصدق نفت را ملی نکرد، بلکه دولتی کرد و البته نه این که نیت بدی
داشته باشد به هر حال تفکر آن مقطع اینگونه بوده است. با دولتی شدن نفت و
آمدن پول نفت به جیب دولت، دولت از پاسخگویی مستثنا شد. دولت پول نفت را
داشت و با آن کشور را اداره میکرد و بنابراین پاسخگو نبود، اما سایر
کشورها که درآمد نفتی نداشتند، مجبور بودند از مردم خود برای اداره کشور
پول بگیرند و بنابراین به مردم پاسخگو بودند. این نسبت ساده معادله
پاسخگویی دولت به ملت و نیاز دولت به ملت است. اگر این نیاز به ناز تبدیل
شود، استبداد به وجود میآید.
خرازی در ادامه خاطرنشان کرد: استبداد تاریخی ما چه قبل انقلاب، چه در
ضمیر دولتمردان بعد انقلاب در دولتها ریشه در همین پاسخگو نبودن است و این
به یک فرهنگ تبدیل شده است. به طور مثال سال گذشته دولت طرح افزایش قیمت
بنزین را اجرا کرد و همه میدانستند این کار خلاف است، اما بعد از ایجاد
اعتراضات رئیس جمهور اعلام کرد که من بی خبر بودم.
اگر من جای رئیس
جمهور بودم اعلام میکردم این جراحی برای اقتصاد کشور لازم است و اگر لازم
باشد من جانم را در این راه میدهم. در حالیکه رئیس جمهور اینگونه رفتار
نکرد و بدتر از آن یکی از نزدیکان رئیس جمهور گفت باید از روحانی ممنون
باشیم که خود را در معرض اتهام قرار داد و ایثار کرد. این نوع ادبیات،
ناکارآمدی را امری واقعی میکند.
این فعال سیاسی همچنین گفت: مسئولی سدی میسازد و انتظار دارد به او مدال دهند در حالیکه او به وظیفه اش عمل کرده است. رفتار یک شهردار، فرماندار، استاندار، وزیر و رئیس جمهور قبل و بعد حکم مسئولیت تفاوت پیدا میکند و افراد تغییر میکنند. این مسائل یعنی نخبگان ما برای حکمرانی خوب تربیت نشده اند. قبل از اینکه بحث کارآمدی، تربیت نخبگان مهم است. کسی که از دانشگاه هاروارد یا فلچر فارغ التحصیل میشود برای کار مدیریتی تربیت شده است، ولی نخبگان سیاسی ما برای مدیریت تربیت نشده اند.
اکثر دولتمردان فاقد چشم انداز هستنددبیرکل حزب ندای ایرانیان با اشاره به اینکه ریشه ناکارآمدی دولتها به
عوامل فرهنگی، شخصیتی و ساختاری مربوط میشود، افزود: ما مشکل معرفت شناسی
هم داریم. ما فاقد vision (بینش) در تصمیم گیری هستیم. ما در مدیریت به
knowledge (دانش) بیشتر از vision اهمیت میدهیم.
در علم مدیریت و
روان شناسی مدیریتی اولین سوالی که از شما میکنند این است که vision و
mission شما چیست؟ یعنی افق دید، چشم انداز، بینش و ماموریت شما در یک
سازمان چیست؟ vision امر ذاتی و knowledge اکتسابی است. دکتر ماهاتیر پزشک
بود، اما دارای vision بود.
تحول با vision بوجود میآید. دانش بدون
بینش موجب ایجاد تحول نمیشود. وقتی بینش با ماموریت همراه میشود، به
حکمرانی دقیق منجر میشود. اکثر دولتمردان ما فاقد vision و mission هستند و
در بین روسای جمهور دورههای اخیر تنها کسی که بینش و افق داشت، مرحوم
هاشمی بود. چرا اردوغان مهمترین صدراعظم تاریخ ترکیه بعد عثمانی میشود؟
اردوغان سواد زیادی ندارد، اما افق و بینش دارد که شهرهای ترکیه را آباد
کرده است. حاکم دبی سواد زیادی ندارد، اما افق و بینش دارد که دبی در
مقایسه با ابوظبی پیشرفت کرده است.
وی با بیان اینکه برخی معتقد هستند که ناکارآمدی دولتها به دلیل دخالت
نهادهای زیر نظر رهبری است، تصریح کرد: اینطور نیست. چرا وقتی نهادهای
زیرمجموعه رهبری در بخش دفاعی دخالت میکند، موفق بوده و از سایر بخشها
جلوتر است به گونهای که ایران در دو هزار سال گذشته چنین قدرت دفاعی در
خاورمیانه نداشته است؟ اگر آنقدر که شهید سردار سلیمانی در مقاومت و بخش
دفاع ما موفق بودند، در آداب حکومتداری هم موفقیت داشتیم، ایران مشکلی
نداشت.
من تحریم را مشکل ناکارآمدی نمیدانم، البته تحریم را ذاتا
امر خوبی نمیدانم و معتقدم تحریم نعمت نیست، بلکه نقمت است، اما ناکارآمدی
بیشتر از آنکه به تحریم یا بحثهای ایدئولوژیک و انتزاعی مرتبط بدانم، به
عوامل ساختاری و تشخیص هویت فکری دولتمردان ایران مرتبط میدانم.
خرازی همچنین با بیان اینکه ما در کشور حزب و انتخابات نداریم و فکر میکنیم برگزاری انتخابات نهایت دموکراسی است، گفت: کشورهایی مثل ایران و روسیه الکترال دموکراسی هستند یعنی دموکراسی منحصر به فرد دارند. از این دموکراسی مکرون ۳۹ ساله یا اوباما و ترامپ به عنوان پدیده درنمی آید.
دموکراسی ما معیوب است و فکر میکنیم با برگزاری انتخابات به دموکراسی رسیده ایم، در حالیکه قبل از انتخابات به مولفههای دموکراسی نیازمندیم. آیا انتخاب کاندید بین اصلاح طلبان و اصولگرایان در یک فرایند دموکراتیک انجام میشود؟ آیا احزاب و مطبوعات در انتخاب این کاندیدها نقش دارند؟ روسای جمهور در ایران فکر میکنند که بر مردم ولایت و حق دارند و صاحب اختیار هستند برای همین وقتی وزیری انتخاب میکند، میگوید این انتخاب حق من است در حالیکه این حق رئیس جمهور نیست.
حق رئیس جمهور مدیریت
است. او به قید چهار سال پاسخگویی و اجرای قانون رئیس جمهور شده است و نه
ولایت دارد بر مردم و نه حقی بر مردم دارد. راه پایدارشدن دموکراسی در کشور
این است که خود را از این چرخه معیوب دموکراسی رها کینم، اما بخشهای مدنی
جامعه به رسالت خود عمل نکرده اند.
این فعال سیاسی ادامه داد: در نظامهایی که دموکراسی نهادینه شده است،
احزاب براساس مولفههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی و
هنری افراد را بررسی کرده و از آنها سوال میکنند و کسی که بیشترین نمره
را در این حوزهها بدست آورد، به عنوان کاندیدا در انتخابات معرفی میکنند،
اما در ایران هرکسی از خانه قهر میکند، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری
میشود و اتفاقا رئیس جمهور هم میشود. این اتفاق بارها در انتخابات کشور
رخ داده و تبعات زیادی برای ما داشته است. اگر در سال ۸۴ لاریجانی از خود
اصولگرایان انتخاب میشد، شرایط کشور با حال حاضر خیلی متفاوت بود، زیرا او
هم فکر بلند و بینش دارد.
اگر آیت الله هاشمی انتخاب میشد، با
ادامه مسیری که دولت خاتمی آغاز کرده بود، به یک موقعیت بزرگ تاریخی
میرسیدیم و بزرگترین قدرت اقتصادی غرب آسیا میشدیم و در تمام نهادهای
بین المللی نقش اول داشتیم و طرف مشورت در وقایع بین المللی بودیم. در
مجموع من معتقدم که در بحث ناکارآمدی باید حلقههای مفقوده را پیدا کرده و
نه اینکه فقط به بخش حاکمیت توجه کنیم.
وی با اشاره به اینکه مطرح کردن دولت پنهان فقط برای فرار رو به جلو و
عدم پاسخگویی است، خاطرنشان کرد: احمدی نژاد شش سال ثابت کرد که رئیس جمهور
میتواند نفر اول اجرایی در کشور باشد. شهید رجایی فرد مقتدری بود. اگر
ناهماهنگی بوده است خودمان ایجاد کرده ایم.
وقتی سیاست مبتی بر
محدودسازی است و اقتصاد، انحصار سازی و خصوصی سازی، خاص سازی است، طبیعی
است دولت پنهان، قاچاق و افراد سوگلی شکل بگیرد. اگر خود دولت و رئیس جمهور
دنبال شفاف سازی بوده و اجازه ندهند افراد خانواده و نزدیکانش از رانت
بهره ببرند و مردم این را حس کنند، دیگر راه و دولت پنهان بوجود نمیآید.
در واقع دولت پنهان نتیجه عملکرد دولت رسمی است که نمیتواند پاسخگو باشد.
وی
در پایان درباره ادعای دولتها مبنی بر نداشتن اختیار برای معرفی وزیر و
حتی تحت فشار قرار گرفتن در این زمینه گفت: این ریشه در خودخواهی دولتها
دارد. این همه افراد در کشور داریم یعنی نمیتوانیم آنها را وزیر کنیم؟
دولت ها، چون با برخی افراد مشکل دارند، آنها را انتخاب نمیکنند. فردی در
حد رئیس اداره است، ولی به عنوان وزیر انتخاب میشود، اما کسی که شایستگی
دارد را انتخاب نمیکنیم. مهره چینیها غلط بوده است. کشور با تدبیر اداره
میشود، ولی ما میخواهیم کشور را با تقدیر اداره کنیم. اگر قرار باشد کشور
براساس تدبیر اداره شود، افراد شایسته و توانمند انتخاب میشوند.