تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
براي نمونه بد نيست كه به برخي آمارهاي سردستي اين فضا نگاهي بيندازيم.
براساس آخرين آمار واتسآپ حدود 50 ميليون كاربر ايراني دارد. تلگرام 49 و
اينستاگرام 47 ميليون، سروش 12 ميليون، لايكي 11 ميليون، بله 8 و توييتر 12
ميليون. شايد اين آمار نشان دهد كه اميدي به حضور در شبكههاي داخلي تحت
كنترل و همسو با فضاي واقعي وجود دارد، ولي مطلقا چنين نيست، زيرا اين آمار
تنها فقط نشاندهنده اعداد كاربر است، در حالي كه بايد آمار توليد و
مشاهده و بحث و گفتوگو و نيز بازتاب آنها را ديد كه در اين صورت شبكههاي
داخلي به كلي از صحنه جامعه مجازي حذف ميشوند.
اين شبكهها كه بيش از
90درصد شهرنشينان بالاي مثلا 15 سال كشور را پوشش ميدهند، محلي هستند براي
تعداد زيادي از مردم به ويژه جوانان جهت كار، ارتباطات، كسب خبر و آگاهي،
ارتكاب جرم، پيدا كردن دوست، آموزش ديدن و حتي حل مسائل زندگي خودشان.
اين فضا محدود به اين شبكهها نيست. يوتيوب، آپارات، فيليمو و دهها امكان
ديگر چنان زندگي درهم تنيدهاي را در فضاي مجازي ايجاد كرده كه آنان را از
فضاي واقعي بينياز كرده است. در حالي كه فضاي واقعي بر اثر بياطلاعي و
نوعي خشكمغزي در حال ادامه برنامههاي خود است، فضاي مجازي و جامعه مجازي
با شتاب به سوي گسترش كارهاي خود پيش ميرود.
اين فضا حتي كسب و كار خود را
با كارفرمايان جامعه مجازي كه لزوما در داخل مرزهاي كشور نيستند، تعريف
ميكند و گويي فقط به لحاظ جغرافيايي در ايران هستند. يكي از امكانات جديد
اين فضا، پادكستها هستند.
بنابر برخي آمارها حدود سه هزار پادكست فارسي وجود دارد كه حداقل يكسوم آنها فعال هستند و بسياري
از جوانان و فعالان از اين راه زندگي ميكنند. تيراژ آنها در برخي كتابها
به بيش از صد هزار نفر شنونده ميرسد. جالبتر اينكه اين جامعه مجازي تا
حدود زيادي مستغني از جامعه واقعي است. چه در مقام توليدكننده و چه در مقام
مصرفكننده، آنان دارند زندگي خود را ميكنند.
رفتار حكومت به عنوان بخش رسمي جامعه واقعي، نشان ميدهد كه به كلي از اين
جامعه مجازي بيخبر است. فقط كافي است كه يك لايو اينستاگرامي را ببيند تا
عدهاي تحريك شوند و فرياد وااخلاقا سر دهند و خواهان فيلتر اينستاگرام
شوند. كاري جز فيلترينگ بلد نيستند و هيچ درسآموزي از گذشته ندارند. منجمد
منجمد هستند در حد المپيك!
رفتار آنان انسان را به ياد آن سربازان ژاپني در جزاير اشغالي فيليپين مياندازد كه از شكست كشورش اطلاع نداشتند و همچنان سنگر خود را حفظ ميكردند، در حالي كه 30 سال از پايان جنگ گذشته بود.
متوليان جامه واقعي
ايران نيز در همين فضا هستند. هنوز بودجههاي كلاني را صرف صدور مجوز و
مميزي براي كالاهاي فرهنگي يا حتي شروع كسب و كار كرده و هزينههاي بيشتري
را صرف نظارت بر آنها ميكنند، در حالي كه خيلي وقت است كه بازي تمام شده و
فقط در حال وقت تلف كردن هستند.
به راحتي آب خوردن سرمايه انساني و اعتبار خود را به علت لغو يك برنامه از دست ميدهند و بعد جاي ديگري آن را مفت و مجاني و با اقدام بسيار كوچكي از آنِ خود ميكنند، هنوز هم متوجه ابعاد اين خطاي فاجعهبار نميشوند.
نكته مهم اينكه به دليل محدوديتها در جامعه واقعي، بسياري از افراد به
جامعه مجازي اسبابكشي ميكنند و خود را از قيد و بندهاي رسمي جامعه واقعي
رها مينمايند.
اين نتيجه معكوس و مغاير با اهداف و كوششها و سياستهاي رسمي است كه با
محدود كردن جامعه و رسانه ميخواهند مانع از مهاجرت مردم به جامعه مجازي
شوند. بدون شكستن قيد و بندهاي زيانبار رسانههاي واقعي، نميتوان مشكلات
اين جامعه را حل كرد. اين اولين شرط لازم و مقدماتي براي اصلاح امور است.
منبع: اعتماد