کد خبر: ۲۵۲۳۵
تاریخ انتشار: ۰۶ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۲

نگاهی به مدیران شگفت‌انگیز پرسپولیس و استقلال!

انتصاب افراد مشهور و حتی پیشکسوتان سابق باشگاه به عنوان مدیرعامل، سرپرست یا عضو هیات‌مدیره هم با خودش معجزه نیاورده است. داستان اصلاً بر سر نام‌ها نیست، موضوع تخصص و سواد است.
قلم‌نیوز:«عشرت شایق، حسین محمدی، محمد حاجی‌بیگی، ابوالفضل روغنی گلپایگانی، امیدوار رضایی، فداحسین مالکی، محمود خسروی‌وفا، حسن بیادی، سعید نفریه، مقداد نجف‌نژاد، اسماعیل خلیل‌زاده، عباس ملکی، عبدالرضا مصری، علی تاجرنیا، محمدرضا بهمنی، مسعود زریبافان و ... .

وجه اشتراک این افراد عضویت در هیات مدیره استقلال و پرسپولیس است. افرادی که بسیاری از آنها مثل برق آمدند و مثل باد رفتند. با یک حکم آمدند و گاهی بدون حکم رفتند. آنها ممکن است افراد موفقی در عرصه‌های دیگر بوده باشند اما با کدام استدلال عضو هیات‌مدیره استقلال و پرسپولیس شدند و چه دستاوردی داشتند؟

خانم عشرت شایق، نماینده مجلس، در حالی به عضویت هیات‌مدیره استقلال درآمده بود که حضور زنان در ورزشگاه‌ها ممنوع بود و هنوز هم هست. در واقع او حتی این حق را نداشت که بازی‌های تیمی را که عضو هیات‌مدیره‌اش بود از نزدیک ببیند! تازه اگر می‌دید چه شناختی از فوتبال داشت و بر اساس چه تجربه‌ای وارد این عرصه تمام مردانه شده بود و قرار بود چه گرهی از استقلال را باز کند و سرانجام با چه عملکردی کنار رفت؟ کسی لازم دید از او بیلان و گزارش کار بخواهد؟

در میان لیست بالا از صاحب چاپخانه و رئیس بیمارستان و رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر هست تا سفیر و مدیر بنگاه املاک و مدیر آتش‌نشانی و رئیس سندیکای چوب و رفیق فابریک سرمربی و ... ! تنوع مشاغل، بیشتر آدم را یاد هیات‌منصفه‌های دادگاه در کشور خارج (!) می‌اندازد. برخی از این افراد احتمالاً در حوزه تخصصی خود کارنامه قابل قبول و درخشانی دارند اما در فوتبال چه؟ چه کسانی آنها را به این ورطه هل داده‌اند؟

خودشان مشتاق دیده‌شدن بوده‌اند یا مدیران بالادستی صرفاً به‌واسطه اعتماد و استراتژی «یکی از خودمون اونجا باشه خیالمون راحت‌تره» آنها را منصوب کرده‌اند؟ چرا کار در حوزه‌ای چنین پرهیاهو و البته تخصصی را پذیرفتند؟ فقط به‌واسطه خدمت به مردم؟

در این سال‌ها نمایندگان مجلس، سرمایه‌دارهای مشتاق دیده‌شدن، مدیران میانی ناشناس و ... از تصمیم‌گیران دو تیم پرهوادار پرسپولیس بوده‌اند؛ کسانی که امضایشان باعث عزل و نصب مدیرعامل یا توصیه‌شان در جذب و اخراج بازیکن و مربی موثر بوده است. واقعاً این تخصص و تجربه و شناخت را برای تصمیماتی تا این اندازه کلیدی دست کم برای میلیون‌ها هوادار داشته‌اند؟

انتصاب مدیرعامل‌ها هم بیشتر اوقات غافل‌گیری محض است. فرقی ندارد چه کسی وزیر باشد، در هر حال می‌تواند با یک انتصاب شگفت‌انگیز همه را برای دقایقی وادار کند که در گوگل به جست‌وجوی سوابق فرد مذکور بپردازند و این که اصلاً کیست و از کجا آمده؟ البته انتصاب افراد مشهور و حتی پیشکسوتان سابق باشگاه به عنوان مدیرعامل، سرپرست یا عضو هیات‌مدیره هم با خودش معجزه نیاورده است. داستان اصلاً بر سر نام‌ها نیست، موضوع تخصص و سواد است.

این که آیا مدیرعاملی باشگاهی مثل پرسپولیس و استقلال با مدیر یک کارخانه تولید سوسیس - کالباس یا بنگاه معاملات ملکی فرقی ندارد؟ برخی از افراد فوق حتی مدیران نمونه کشوری شده‌اند اما آیا هر مدیر موفقی می‌تواند در فوتبال هم موفق باشد؟

به باشگاه بایرن‌مونیخ به عنوان یک نمونه موفق نگاه کنید! از فرانتس بکن‌باوئر تا کارل هاینس رومنیگه، از اولی هوینس تا صالح حمیدزیچ و هربرت هاینر و ورتر زدلیوس و تیموتئوس هوتگس و ... . همه آنها فارغ از این که کسب و کارشان چه بوده، دوره‌هایی در حوزه مدیریت فوتبال را گذرانده‌اند و البته حوزه مداخله‌شان تعریف شده است و این‌ طور نیست که در مورد کیفیت بازیکنان تیم خود و مربی رقیب اظهار نظر کنند. بین هیات اجرایی باشگاه و هیات مدیره فرق هست.

نمونه آخر اولیور کان است؛ یک ستاره تمام‌عیار که بعد از بازنشستگی، دوره MBA را در اتریش گذارند و کسب و کارش را در دو حوزه اینترنت و تربیت دروازه‌بانان در سراسر دنیا راه انداخت و مفسر ZDF شد و به‌صورت جدی در دوره‌های مدیریت فوتبال شرکت کرد و حالا در باشگاه یک تصمیم‌گیر است.

احتمالاً کسانی می‌گویند کدام سبک و عزل و نصب مدیران ما شبیه آلمان‌هاست که انتظار دارید فوتبال‌مان مثل آنها باشد؟ که البته حرف حساب است و جواب ندارد!

پس راه دور نرویم! از کشورهای عربی یاد بگیریم که دارند مدیران بین‌المللی در فوتبال تربیت می‌کنند. از منچسترسیتی تا پاری‌سن‌ژرمن و ... .»

خبرهای مرتبط
نظرات بینندگان