کد خبر: ۲۴۴۹۱
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۸

انتقال پایتخت؛ ایده‌‌ای برای فرار از تهدید تهران!

بحث انتقال پایتخت که پس از انقلاب اسلامی تقریبا در همه دولت‌ها مطرح شده و به حاشیه رفته است؛ این اواخر با خبری شدن نامه قرارگاه خاتم الانبیا بار دیگر در صدر اخبار قرار گرفت و مورد مخالفت مدیران شهری قرار گرفت. چنانچه محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران آن را شعاری و غیرقابل اجرا خواند.
 سال ۱۳۶۴ همزمان با دویستمین سالگرد پایتختی تهران بود که موضوع انتقال پایتخت برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی مطرح شد. بار دیگر در سال ۱۳۶۸ این موضوع به میان آمد و حتی گزینه‌های جایگزین تهران بررسی شد، اما در نهایت این بررسی‌ها به اینجا ختم شد که ساماندهی تهران بر انتقال پایتخت ارجحیت دارد.
 
در سال ۱۳۷۹ نیز مطالعاتی جامع با عنوان «امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی از تهران» صورت گرفت، ولی در همان مراحل اولیه متوقف ماند. اواخر سال ۱۳۹۱ در مجلس نهم طرح انتقال پایتخت با امضای ۱۵۱ نماینده ارائه شد که آن هم سرانجامی نیافت. تا این‌که این دوره مجلس قانون امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران را به تصویب رساند و در آخرین روز‌های اردیبهشت ۹۴ این قانون جهت اجرا ابلاغ شد. این قانون جنبه اجرایی نداشت و با هدف امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری و جانمایی مکان مناسب تصویب شده بود.

در همین راستا و بر مبنای این قانون شورای ساماندهی مرکز سیاسی و اداری کشور و تمرکززدایی از تهران تشکیل شد که در آن، شورای ۱۵نفره‌ای برای جمع‌بندی مطالعات انجام شده تعیین شده است که شهردار و رئیس شورای شهر هم عضو آن هستند. براساس این قانون، بررسی هر طرحی درباره انتقال پایتخت باید در شورای مورد نظر انجام شود.

طبق ماده ۴ قانون مذکور هم مقرر شد دبیرخانه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران و سازمان برنامه و بودجه مطالعات مرتبط با مصوبه مذکور را جمع‌بندی و امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری را بررسی کند.

در تمام دوران پس از انقلاب اسلامی، انتقال پایتخت در حد طرح یک ایده باقی مانده است تنها مرحله‌ای از این کار فقط یک‌بار آن هم در دولت دهم و بدون توجه به مسیر قانونی و به شکل تصمیم ناگهانی از راس دولت، اجرا شد. در نتیجه این تصمیم ناگهانی، تعدادی از کارکنان معاونت صنایع‌دستی و حفظ، احیا و ثبت آثار تاریخی سازمان میراث فرهنگی به اصفهان و شیراز اعزام موقتی شدند. ولی طرح حین اجرا با شکست مواجه شد و در این میان برخی از اسناد و اموال این سازمان هم خسارت دید تا این طرح برای مدتی مسکوت بماند.

اما به تازگی بار دیگر این ایده از سوی یکی از نمایندگان مجلس یازدهم تکرار شده است. اواخر شهریور ماه بود که ابوالفضل ابوترابی نماینده مجلس یازدهم در گفتگویی از نامه‌نگاری‌هایی در خصوص انتقال پایتخت بین قرارگاه خاتم‌الانبیاء و رئیس‌جمهور خبر داد و گفت: «جانمایی و همه موارد در زمینه انتقال پایتخت مشخص شده است، قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) نیز نامه‌ای را رسماً به رئیس جمهور ارسال کرده و بدون اینکه پولی از دولت بخواهد عنوان کرده که ساماندهی تهران را انجام می‌دهد و انتقال پایتخت سیاسی و اداری را نیز به سرانجام می‌رساند.»

ابوترابی بحث انتقال پایتخت را منتفی ندانست و اظهار کرد: ما برای آن قانون داریم؛ قانون شورای ساماندهی تهران و انتقال پایتخت سیاسی - اداری. در مجلس دهم طرحی ارائه شد که به قانون تبدیل شد. براساس این قانون، باید یک شورای عالی برای ساماندهی تهران و انتقال پایتخت سیاسی - اداری با محوریت رئیس‌جمهور یا معاون اول او تشکیل شود و در آن دستگاه‌ها و نهاد‌ها و افرادی مثل وزرای مختلف دولت، محیط زیست، مجلس و ... حضور داشته باشند.

او در پاسخ به این سوال که قرارگاه خاتم الانبیا دقیقا می‌خواهد چه کاری انجام دهد؛ گفت: این شرکت گفته بود که ما حاضریم بدون دریافت پول این پایتخت سیاسی – اداری جدید را از صفر تا صد طراحی کنیم، بسازیم و به دولت تحویل دهیم. امروزه پایتخت‌ها ظرفیت و کارکردشان از یک شهر معمولی بالاتر است، الان تهران مساوی است با کل ایران. اگر خدای نکرده به پایتختمان آسیب برسد، یعنی به کل ایران آسیب رسیده است. حالا این آسیب می‌تواند جنبه محیط زیستی داشته باشد، زلزله باشد، خشکسالی باشد و یا مسائل دیگری همانند حمله نظامی.

او همچنین بیان کرد: رئیس جمهور نیز نامه‌ای به دبیر شورایعالی انتقال پایتخت؛ یعنی وزیر راه و شهرسازی داده و منتظریم تا مشخص شود بعد از کرونا این نامه‌نگاری‌ها به کجا می‌رسد.

از این منظر تهران هر ساله با مهاجرت ۲۵۰ هزار نفر رو به روست، ولی دیگر ظرفیت چنین چیزی را ندارد و این مساله خطری بالقوه برای جمهوری اسلامی و یکی از معضل‌های اصلی نظام است. ابوترابی در این باره می‌گوید: تمرکز بیش از حد مردم، ثروت، دانش و صنعت در تهران یک تهدید واقعی است؛ چه از لحاظ طبیعی و چه حمله‌های نظامی و چه نافرمانی‌های اجتماعی؛ لذا ما باید فکری بکنیم؛ کاری که همه کشور‌های دنیا دارند انجام می‌دهند. آن‌ها پایتخت‌های سیاسی، فرهنگی، علمی و اقتصادی‌شان را از هم جدا می‌کنند. این کاملا در راستای پدافند غیرعامل است. خداوند هم در بدن نقاط حساس را از هم جدا کرده است، قلب را گذاشته در سینه‌ای که محکم است و مغز را در سری که محکم است و از هم جدا هستند. عقل حکم می‌کند که همه تخم‌مرغ‌هایمان را در یک سبد نگذاریم و آن‌ها را از هم جدا کنیم.

مخالفت با انتقال پایتخت
اما طرح این ایده با واکنش منفی شهردار تهران و رئیس و اعضای شورای شهر تهران مواجه شد. سعید حناچی شهردار تهران در این باره به همشهری می‌گوید: این بحث خیلی مبنای کارشناسی شهرسازی و برنامه‌ریزی شهری ندارد. بحث انتقال پایتخت در دنیا قبلا موضوعیت داشت، ولی از سال‌های ۱۹۶۰به این طرف دیگر به شکل ارادی کمتر اتفاق افتاده است. در دوره‌ای که اوج مدرنیسم محسوب می‌شد این اتفاق زیاد می‌افتاد و مثلا برازیلیا و دهلی نو در این مدت ساخته شدند. در سال‌های بعد، شهری مانند پوتراجایا در مالزی هم ساخته شد که از جنس ساخت پایتخت نیست و فقط انتقال مرکز سیاسی را برآورده کرده است. دوستانی هم که در ایران این را مطرح می‌کنند دنبال چیزی از جنس انتقال مرکز سیاسی هستند، نه انتقال پایتخت. پوتراجایا در سال ۱۹۹۵ در مالزی ساخته شد و بخشی از دستگاه‌های اداری و سیاسی به آن منتقل شدند، اما پایتخت رسمی کشور همچنان کوالالامپور است.

حناچی می‌افزاید: «اگر اینطور که تهران را اداره می‌کنیم جای دیگری را هم اداره کنیم مشکلات مشابه هم به‌وجود می‌آید. برخی تصور می‌کنند که با انتقال پایتخت مشکلات تهران حل می‌شود، درحالی‌که مشکلات تهران به جای خود باقی می‌ماند.»

او همچنین تأکید می‌کند: البته شهر به زور به‌وجود نمی‌آید. باید توانمندی به‌وجود آمدن داشته باشد. الان اینکه ورامین را توسعه بدهیم منطقی‌تر است تا اینکه شهر جدیدی در همان منطقه بسازیم.

محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای شهر تهران نیز درباره مطرح شدن بحث انتقال پایتخت می‌گوید: «همانطور که قبلا هم در این باره گفته‌ام، با انتقال پایتخت مخالف هستیم. هر دولتی که در گذشته اداره امور را در دست گرفته، درخصوص انتقال پایتخت مطالعاتی را انجام داده و هزینه‌ای پیش‌بینی کرده است، اما نظر ما این است که هزینه پیش‌بینی شده به‌خود تهران اختصاص پیدا کند تا بتوانیم مشکلات آن را حل و فصل کنیم.»

محسن هاشمی می‌افزاید: «هزینه انتقال صد‌ها هزار میلیارد تومان است. ما در برخی جلسات گفتیم بهتر است عدد بسیار کمتری در خود تهران هزینه کنیم تا تهران شرایط بهتری پیدا کند.»

در آخرین اظهارنظرات نیز هاشمی بار دیگر با طرح این سوال که اگر با نگاهی منفی گرایانه به تهران بنگریم، با چه پیامد‌های مواجه خواهیم شد؟ گفته است: پاسخی که داده می‌شود، انتقال پایتخت از تهران است، صرف نظر از شعاری بودن و غیرقابل اجرا بودن این ایده به لحاظ تامین منابع و مشکلات زیرساختی، این روش پاک کردن صورت مساله به کجا خواهد انجامید؟ آیا با این نگاه سرنوشت همه کلانشهر‌های ما، نابودی نخواهد بود؟، چگونه دیگر کشور‌ها با اصلاح و ساماندهی معضلات خود می‌توانند به بازآفرینی و نوسازی شهر‌ها خود اقدام کنند، اما باید با ایجاد مشکل در یک شهر، آن را به حال خود رها کنیم و سراغ منطقه‌ای دیگر و شهری دیگر برویم؟

محمد سالاری رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران نیز با تصریح بر این موضوع که جابجایی پایتخت نه ممکن است و نه لازم، اظهار کرده است: این کار اساسا مشکلات شهر تهران را حل نمی‌کند و متاسفانه این ایده آقای ابوترابی نماینده مجلس برخلاف تمام نظرات کارشناسی است و بدتر آنکه این مسئله را به قرارگاه خاتم الانبیاء منتسب کنیم.

جز مدیران شهری برخی از نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی نیز به مخالفت با این ایده پرداختند. اقبال شاکری، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون عمران مجلس که از اعضای شورای شهر قبلی تهران نیز بود، در رابطه با اظهارات ابوترابی درباره انتقال پایتخت گفته است: این موضوع منتفی شده است، در مقطعی که شورای شهر حضور داشتم انتقال پایتخت با چندین فرضیه مطرح شد که مهم‌ترین آن تمرکززدایی بود، در آن زمان بحث بر این بود تهران به عنوان پایتخت سیاسی کشور باشد. پایتخت بودن ویژگی‌های اجتماعی، زیرساختی و سیاسی دارد به آسانی نمی‌توان یک شهر را پایتخت کرد، باید قابلیت و ظرفیت‌های لازم را داشته باشد.

شاکری اظهار کرده است: از جمله پیشنهادات در آن زمان، تعدد پایتخت بود یعنی معرفی پایتخت‌های مختلف بود. مثلا بگوییم پایتخت اقتصادی، پایتخت فرهنگی، پایتخت پزشکی و این موضوعات را از تهران خارج کنیم، زیرا باعث می‌شود، مردم برای همه کار‌های خود به تهران نیایند و این امر باعث توسعه اطراف تهران هم، می‌شود. در آن مقطع این دو سه طرح مطرح شد، حکمی هم داده شد و شورایی هم برایش تشکیل شد، ولی در جلسه‌ای که با استانداری تهران پیگیر شدم، گفتند چنین طرحی مسکوت مانده است و نمی‌توان چنین کاری را انجام داد. باید بر بحث تمرکززدایی اصرار کنیم تا فشاری که بر شهر تهران است، کاهش یابد.

افزون بر او، مهدی جمالی نژاد معاون عمران و توسعه شهری و روستایی وزارت کشور و رئیس سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های ایران نیز با اشاره به اینکه در هر دولتی حداقل یک مطالعه در خصوص انتقال پایتخت انجام شده است، عنوان کرده است: پژوهشگران ارشد کشور نیز همیشه به این حوزه وارد شده‌اند و نتیجه مشترک این تحقیقات در همه دولت‌ها این بوده است که انتقال پایتخت به صلاح نبوده است.

وی اشاره کرده است: از دهه ۶۰ میلادی انتقال پایتختی صورت نگرفته است و مواردی که انجام شده است نیز موفق نبوده است و تنها در دو مورد موفق بوده است که این دو مورد نیز برای کشور‌هایی است که تازه تاسیس شده‌اند و سبقه تاریخی نداشتند یا کشور‌هایی که با یک اقتدار «بالا به پایین» این مسئله را حل کردند.

معاون عمران و توسعه شهری و روستایی وزارت کشور بیان کرده است: کارشناسان معتقد هستند انتقال پایتخت در ایران نه صحیح، نه لازم و نه ممکن است، این کار صحیح نیست، زیرا چسبندگی تاریخی وجود دارد و حتی اگر هم انجام دهیم، چند سال بعد دوباره همین مشکلات را خواهیم داشت. همچنین برآورد می‌شود اقتصاد کلان به هیچ عنوان اجازه چنین جابجایی را نمی‌دهد و انتقال پایتخت یک پروژه ساختمانی نیست که آن را انجام دهیم.

از این منظر بر اساس برآورد‌ها حتی اگر انتقال پایتخت صورت بگیرد درنهایت ۷۰۰ هزار نفر را می‌توان منتقل کرد و این عدد تقریبا کمتر از هفت درصد جمعیت تهران است که تغییری در وضعیت شهر تهران ایجاد نمی¬کند. همچنین به گفته جمالی‌نژاد کارشناسان نیز معتقد هستند در صورت انتقال پایتخت یک دو گانگی ملت – دولت شدید ایجاد می‌شود؛ یعنی دولت خود را نجات می‌دهد و دستگاه‌های دولتی را از تهران خارج می‌کند و مردم را با مشکلات خود تنها می‌گذارد.

هر چقدر از نظر منتقدین این طرح، بازسازی تهران بهترین راهکار وضع موجود است، اما موافقین انتقال پایتخت نظر دیگری دارند آن‌ها به تهران به چشم یک تهدید می‎‌نگرند. ابوالفضل ابوترابی در این باره می‌گوید: بازسازی تهران یعنی هجوم معارضین بیشتر به این شهر. تهران قطعا باید بازسازی شود، چون وضعیت الان آن اصلا مطلوب نیست و ما در قانونی که گفتم، اول ساماندهی تهران را آورده‌ایم. اما اینکه همه ثروت و قدرت کشور در تهران جمع شده، یک خطر بالقوه است. مطابق قانون ساماندهی تهران و انتقال پایتخت سیاسی - اداری، قرار است پایتخت سیاسی - اداری در یک مکان خاص متمرکز شود، ولی پادگان‌ها، دانشگاه‌ها و کارخانه‌های بزرگ باید در نقاط محروم ایران ساخته شوند.

منبع: فرارو
خبرهای مرتبط
نظرات بینندگان