تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
تیرماه سال ۹۵ بود که مرد جوانی خودش را به اداره پلیس رساند و با اقرار به قتل دختر موردعلاقهاش گفت: ژاله دختر همسایهمان بود که به او علاقهمند شده بودم. قرار بود با هم ازدواج کنیم، اما متوجه شدم او به پسری دیگر علاقهمند است. این فکر من را آزار میداد تا اینکه برای دادن هدیه تولد با او قرار ملاقات گذاشتم که در این ملاقات ناخواسته با چاقو به گردن و پهلویش ضربه زدم و او کشته شد.
بعد از اعترافات این جوان به نام آرمان، مأموران بلافاصله به محل حادثه رفتند و با جسد غرق در خون دختر ۲۳ساله روبهرو شدند که در پارکینگ خانه پدری متهم روی زمین افتاده بود.
پدر متهم در تحقیقات به مأموران گفت: از سالها پیش با پدر و مادر ژاله همسایه بودیم و با هم رفتوآمد داشتیم. ژاله را مثل دختر خودم دوست داشتم و پسرم آرمان به او علاقهمند بود. آرمان با من در مورد ازدواجش با ژاله صحبت کرده بود و ما منتظر اتفاقات خوب بودیم که متأسفانه این حادثه تلخ رقم خورد.
بعد از اقرارهای متهم و بازسازی صحنه جرم، آرمان به اتهام قتل عمد روانه زندانی و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم پای میز محاکمه رفت. ابتدای جلسه بعد از قرائت کیفرخواست اولیای دم درحالیکه عکس دخترشان را در دست داشتند، در جایگاه حاضر شدند و مادر مقتول گفت: سه پسر داشتم و ژاله تنها دخترم بود که کشته شد. برای مقتول درخواست قصاص دارم.
در ادامه پدر مقتول نیز درخواست قصاص کرد. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: چهار سال قبل از حادثه ارتباط من و ژاله صمیمیتر شد و به ژاله علاقهمند شدم. روزی از او خواستم تا با خانوادهاش صحبت کند، اما او از من خواست فرصت دهم درسش تمام شود.
مدتی گذشت تا اینکه احساس کردم به من علاقه ندارد و از ازدواج با من طفره میرود. به همین خاطر از او خواستم اگر شخص دیگری را دوست دارد، صادقانه بگوید. بالاخره ژاله اعتراف کرد و گفت به پسر دیگری علاقهمند است، ولی هیچ ارتباطی بین آنها نیست و نگران نباشم.
متهم در ادامه گفت: دو ماه قبل از حادثه تولد ژاله بود و من کادوی تولد او را نداده بودم. به این بهانه روز قتل با او قرار ملاقات گذاشتم. وقتی وارد پارکینگ خانهمان شد، به او گفتم کادوی تولدش در ماشین است. وقتی ژاله را دیدم همه هوش و حواسم را از دست دادم و دیوانهوار چاقو را به گردن و پهلویش زدم. بعد از صدور حکم قصاص پرونده برای اجرای حکم به دادسرا رفته بود که متهم موفق به جلب رضایت اولیای دم شد. او چندیپیش به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت.
متهم یک بار دیگر ابراز پشیمانی کرد و گفت: من ژاله را دوست داشتم و به خاطر اتفاقی که افتاد خیلی پشیمان هستم. میدانم دیگر زندگی عادی نخواهم داشت. اما به خاطر خانوادهام سعی میکنم زندگی کنم. درخواست دارم دادگاه نیز کمکم کند. با پایان گفتههای متهم هیئت قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند و متهم را به حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند.
منبع: شرق