قلمنیوز:مشکل حاشیهنشینی در شهرهایی مانند تهران، مشهد، اهواز، زاهدان و مانند
آن بهنظر غیرقابل حل میآید. در هر دهه شهرداریها بخشی از مناطق
حاشیهنشین را با کمک برخی قوانین به شهر متصل میکنند و با خیابانکشی و
ایجاد انشعابهای رسمی برق و آب آنها را در گروه محلات شهری قرار میدهند؛
اما در مجاورت همین مناطق به سرعت حاشیه دیگری شکل میگیرد و مهاجران ساکن
آن یک دهه بعد متقاضی پیوستن به شهر هستند.
اگر این منطقه نیز ظاهر شهری پیدا کند و به محله قبلی افزوده شود باز هم
باید شاهد هجوم مهاجران و ساخته شدن حلبیآباد دیگری در نزدیکی آن بود و
این روند یکسره ادامه پیدا میکند. از طرف دیگر این حاشیهها با وجود
دریافت خدمات شهری، هزینههای زندگی در شهر را پرداخت نمیکنند زیرا
نمیتوان از خانههایی که بدون پروانه رسمی و روی زمینهایی با اسناد
کماعتبار ساختهشده است انتظار پرداخت عوارض داشت.
مهاجرت ریشه در مشکلات اقتصادی دارد و در سالهای اخیر به همین دلیل شدت
گرفته است. کمبود آب، تعطیلی کارخانهها و مشکلات مالی باعث شده است که
مهاجرت به شهرهای بزرگ شدت بگیرد اما حاشیهها محدوده خدماترسانی شهرداری،
نیروی انتظامی، وزارت بهداشت، آموزش و پرورش و ارگانهای دیگر را دائما
بزرگتر میکنند و دائما بر بار اداره شهر میافزایند.
جمعیت شهری که سال ۱۳۳۵ حدود ۳۱ درصد بوده، در واپسین روزهای سال ۱۳۹۰ به
۷۱ درصد رسیده و بهدنبال آن جمعیت روستانشین کشور از ۶۸ درصد به ۲۸ درصد
سقوط کرده است. سال ۱۳۴۵ یک دهم جمعیت مشهد حاشیهنشین بوده که این عدد
درسال ۱۳۹۵ به یک سوم یعنی نزدیک به یک میلیون نفر افزایش پیدا کرده است.
نیم میلیون نفر هم در حاشیه شهرهای استان اصفهان ساکنند. در کلانشهر 8/1
میلیون نفری تبریز، حدود ۴۰۰ هزار نفر در سکونتگاههای غیررسمی سکونت دارند
و دیگر مراکز استانها نیز به اشکال مختلف با این معضل درگیر هستند.
براسـاس آخـرین آمار وزارت راه و شهرسازی، هماکنون 3هزار منطقه حاشیهنشین با جمعیت 19میلیونی وجود دارد.
به این معنا که ۱۹ میلیون نفر از میان جمعیت ۶۰ میلیونی شهرنشینان کشور در
حاشیههای درندشت سکونت دارند و دائما بر تعداد آنها افزوده میشود.
شهردار تهران نیز سال گذشته از افزایش 18درصدی حاشیه نشینی خبر داده بود.
در واقع محدوده شرق ، جنوب و غرب شهر تهران که شامل بخشها و شهرکهای
گوناگون میشود در پهنه وسیعی با مشکل حاشیهنشینی روبهروست و در کرج مشکل
سکونتگاههای غیررسمی و شهرهای حاشیهای یکی از مشکلات اصلی بهحساب
میآید.
در سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ حدود ۶۱۵ هزار نفر جمعیت خالص مهاجرتی به تهران
بودهاند. در سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ حدود ۲۳۰ هزار نفر به تهران و کرج دوباره
مهاجرت کردهاند. در سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ نزدیک به ۳۳۰ هزار نفر دیگر به جمعیت
مهاجران تهران اضافه شده است.
گذرنامه شهری
اکنون حدود ۷۵ درصد از ساکنین تمام شهرستانهای اطراف تهران، خارج از این
شهرستانها متولد شدهاند. از طرف دیگر بسیاری از نامزدهای انتخاباتی نیز
بهترین مکان برای تبلیغ خود را مناطق حاشیه شهری یافتهاند تا با دادن
قولهایی از آسفالت کردن خیابان گرفته تا ایجاد درمانگاه و مدرسه، بتوانند
آرای ساکنان آنها را از آن خود کنند.
مدرس دانشگاه و مشاور بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در اینباره میگوید: «یکی
از راهکارهای مؤثر و بازدارنده در این حوزه صدور گذرنامه شهری بهمنظور
تردد شهروندان و مهاجران است. با ایجاد بستر مناسب و زیرساختهای لازم از
سوی ارگانهای ذیربط میتوان ورود ، خروج ، سکونت و اقامتهای کوتاهمدت و
طولانیمدت را در تهران مدیریت و از مهاجرت بیرویه به کلانشهر تهران
جلوگیری کرد.»
زهره آزادفلاح میافزاید: «حال اینکه چه سازمانی عهدهدار طراحی، اجرا و
پیادهسازی آن شود و نیز سازمانهای معین چه وظایفی را عهدهدار باشند
موضوعی است که باید به آن پرداخته شود». او درباره دلایل اقتصادی مهاجرت
نیز میگوید:«صد البته با ایجاد رونق اقتصادی، بسترسازی مناسب و ایجاد
امکانات زمینهای در روستاها و شهرهای کوچک شهروندان را ترغیب به اسکان در
زادگاه و شهر خود کرد».
علی فروغی، دکتری تخصصی مدیریت نیز با اشاره به روشهایی که میتوان با آن
مهاجرت را کنترل کرد، میگوید:«شاید اصلیترین و میانبرترین راهکارها در
شرایط حال حاضر که بتوان مهاجرتهای گاه و بیگاه و به تبع آن ازدیاد مشکلات
و معضلات شهروندی را کنترل کرد طراحی سازوکار صدور گذرنامه شهری به بهانه
کنترل، علت و مدت زمان ورود و خروج شهروندان باشد».
سیاستهای غلط و مشکلات اقتصادی متهمان اصلی رشد حاشیه نشینی
محمدرضا محبوبفر- عضو انجمن آمایش سرزمین ایران
رشد حاشیهنشینی در سالهای اخیر همزمان با وقوع بحرانهای مالی و اقتصادی
در کشور خبر از وقوع نابرابریهای اجتماعی و تبعیض در داخل سیستم اقتصادی
کشور میدهد و سیاستهای غلط و مشکلات اقتصادی از عوامل اصلی افزایش
معنادار حاشیهنشینی به شمار میآیند. در ایران و همه کشورهای دنیا، جمعیت
حاشیهنشین همیشه در کنار بافت قدیمی، فرسوده، تاریخی و مذهبی سکنی
گزیدهاند.
البته بخش دیگری از این جامعه حاشیهنشین در بیرون از خط و خطوط مرزی شهرها
مثل حلبیآبادها، گورستانها و... مستقر هستند. الگوی استقرار حاشیه نشینی
در کشور تغییراتی یافته است به این صورت که بخشی از حاشیهنشینها که قبلا
در مراکز شهرها دیده میشدند و در بافتهای فرسوده و مستهلک شهری بودند،
با تکمیل ظرفیت بافتهای فرسوده شهری به خط و خطوط مرزی کشیده شدهاند.
علاوه بر این، حاشیهنشینی در داخل شهرهای تهران، مشهد و قم افزایش پیدا
کرده و کار به جایی رسیده که بسیاری از مناطق گردشگری، مکانهای تاریخی،
مذهبی مثل امامزادهها، مقبرهها، تکایا و... جمعیت حاشیهنشین را در خود
جا دهند.
حتی در اطراف و حاشیه بسیاری از آرامستانهای شهری، افرادی از این
حاشیهنشینها حضور دارند که این موضوع از یک پدیده جدی خبر میدهد.
افزایش جمعیت در اطراف و حاشیه آرامستانها باعث نامتعادل شدن رشد و توسعه
شهری، بروز ناهنجاریهای اجتماعی، افزایش آمار جرم و جنایت و... شده است.
درست است که شهرداریها متولی اصلی حاشیهنشینها هستند اما بهدلیل
بودجههای محدود، بحرانهای مالی و پولی نتوانستهاند در زمینه ساماندهی
این جمعیت حاشیهنشین موفق عمل کنند. از این روباید یک اراده سیاسی و عزم
ملی نزد دولت، وزارتخانهها و... ایجاد شود تا به کمک شهرداریها بروند و
معضل حاشیهنشینی حل شود.
برهمین اساس، براین باورم که تجدیدنظر در ساختارهای سیاست داخلی، خصوصی و
اقتصادی کشور بهویژه حذف بوروکراسیها، کاهش تورم و گرانیها در حوزه مسکن
باعث میشود 80درصد از معضل حاشیهنشینی پشت سر گذاشته شود. تا زمانی که
این عزم ملی ایجاد نشود، مشکل حاشیهنشینی تداوم خواهد یافت.
منبع: همشهری