روزنامه فرهیختگان امروز در گزارشی به قلم فرناز استادنوبری نوشت: در خانه را باز کرد و دختربچه را با خود به داخل خانه برد. ستایش شش ساله جیغ میکشید و گریه میکرد. در حمام را باز کرد و ستایش را به داخل حمام هل داد. شش سال داشت ولی حالا دیگر تا حدودی متوجه میشد که چه عاقبتی در انتظارش است. عاقبتی که احتمالا در تحلیل آن، دادههای ذهن کودکانهاش کم آورده بود. حدس اتفاقاتی که فکر میکرد ممکن است برایش بیفتد نفسش را حبس کرده بود و حالا دیگر دخترک حتی توان جیغ زدن هم نداشت. آزار و اذیتهای پسر 17 ساله چند دقیقه بعد تمام شده بود. تمام شدنی که بهعنوان بدترین خاطره در ذهن کودک نماند چون چند ثانیه بعد با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید. پسر 17 ساله ایرانی تا همین اندازه به جنایت راضی نشد و برای از بین بردنش، دخترک را در وان اسید انداخت.
مردم به خیلی فاجعهها عادت کردهاند
«پسر 17ساله پس از تجاوز به دختر شش ساله افغان او را به قتل رساند» این عبارت تمام آنچه است که از چند روز پیش در برخی شبکههای اجتماعی منتشر شده است. نه کسی به سراغ این خبر رفته که از جزئیاتش سر در بیاورد و نه کسی برای تحلیل چنین ماجرایی به سراغ کارشناسان رفته، نه در فضای مجازی دست به دست شده و نه کمپینها به راه افتاده و نه کسی دنبال احقاق حق این کودک و خانوادهاش است. این در حالی است که اگر ستایش 6 ساله به جای افغان، ایرانی بود و عامل جنایت مردی افغان، الان کمتر شبکه مجازی را میتوانستیم نگاه کنیم و نام و تصویر ستایش را نبینیم و تاکید بر افغان بودن عامل جنایت. شاید کمپینها بود که برای چنین فاجعهای به راه میافتاد. حالا اما نهتنها در فضای مجازی، بلکه در رسانهها هم این فاجعه مسکوت مانده است. امروز حدود یک هفته از قتل این دختربچه میگذرد و حتی کوچکترین واکنشی از سوی مسئولان ایرانی دیده و شنیده نشده است.
غلامرضا طیرانیان جامعهشناس و حقوقدان درباره اینکه چطور در چنین شرایطی افراد جامعه سکوت میکنند به «فرهیختگان» گفت: «برخی به دلیل حفظ حرمت و ارزشهای ملی خود لب به سخن نمیگشایند و عده دیگر نیز بهطور کلی نسبت به این فجایع بیتفاوت هستند.» او افزود: «این افراد همانهایی هستند که در جریان حادثه قتل در میدان کاج دوربین خود را درمیآورند و فیلمبرداری میکنند. اصولا این افراد همیشه فکر میکنند این اتفاقات و فجایع برای دیگران است و به محض اینکه نزدیکان خودشان درگیر این حوادث شوند انتظار همدردی خواهند داشت.» این قاضی سابق دادگستری همچنین معتقد است: «اصولا با اینکه پروندههای کیفری پیش از صدور حکم رسانهای شوند مخالف هستم، حالا چه مقتول یک کودک افغان باشد، چه ایرانی، چه ملیتی دیگر داشته باشد.»
پسر 17 ساله هم
قربانی است
این خبر اگرچه آنطور که انتظار میرفت به آن پرداخته نشده، اما آنقدر ابعاد نگرانکنندهای دارد که ذهن هر شنوندهای را حداقل تا دقایقی مشغول کند، حتی اگر به هر دلیلی نخواهد چنین خبری را انتشار بدهد.
طاهره پژوهش، نایبرئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان درباره این خبر به «فرهیختگان» گفت: «ما برای اینکه از مردم جامعه یا خبرنگاران انتظار داشته باشیم به چنین خبری واکنش نشان بدهند، اول باید از مسئولان دولت انتظار واکنش داشته باشیم.»
او همچنین با اشاره به پیماننامه حقوق کودک ادامه داد: «دومین اصل این پیماننامه که ایران نیز آن را امضا کرده است تبعیض قرار ندادن کودکان است.» او همچنین گفت: «در این اصل اشاره شده که کودک خواه افغان، خواه ایرانی، خواه ارمنی، خواه سنی یا شیعه و... باشد در حمایت قرار دارد و نباید هیچ تفاوتی برای ایشان قائل شد.» پژوهش همچنین گفت: «به عبارتی مهرههای این طرح جوری چیده شد که کودکان افغان نتوانستند به مدرسه بروند.» نایبرئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان همچنین گفت: «در دستور کار هیچ نهادی حمایت از حقوق کودک قرار ندارد و بنابراین مردم نیز آموزشی نمیبینند. پرسش اینجاست کسانی که آموزش ندیدهاند چطور میتوانند حامی یک کودک باشند؟»
او افزود: «از نظر من پسر 17 ساله نیز قربانی است، او قربانی آموزش ندیدن بهخصوص در زمینه جنسی است، اگر این نوجوان آموزش صحیحی در اینباره دیده بود حتما دست به چنین جنایتی برای ارضای نیازهای خود نمیزد.»
واکنش افغانها به سکوت خبری رسانهها در ایران
مسئولان و روزنامهنگاران افغان از موضوع مسکوت ماندن این فاجعه در تهران ابراز نارضایتی و در شکلهای مختلف اعتراض کردهاند.
احمد بهزاد، نماینده هرات در پارلمان افغانستان در یادداشتی برای ستایش نوشت: «خبر جنایت تکاندهنده در ورامین ایران قلب هر انسانی را به درد میآورد. کودکی آواره طعمه گرگصفتی آدمخوار شده است. جنایت جنایت است؛ فرقی نمیکند که مرتکب آن دارای چه ملیتی باشد؛ اما آنچه در این میان آزاردهنده است رویه متفاوت و آپارتاید گونه رسانههای جامعه میزبان است. اگر قضیه به گونه معکوس رخ میداد؛ یعنی جانی هویت قربانی را میداشت، آیا پیامدهای چنین جنایتی همین سکوت و بیپروایی بود؟»
سیدجمالالدین سجادی، روزنامهنگار افغان نیز در اینباره در یادداشتی نوشت: «تصور کنید که اتفاق برعکس بود، یعنی مینوشتند که «یک مرد افغان پس از تجاوز به دختر 6 ساله ایرانی، او را کشت و در وان اسید انداخت.» اگر این اتفاق میافتاد، حتما تا الان تمام رسانههای دیداری و شنیداری و مکتوب و دیجیتال، این خبر را با شدت و تاکید منتشر میکردند.»