کد خبر: ۲۲۸۸۰
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۹
حمید میرمعینی کارشناس بورس:

پول از بورس خارج نمی‌شود تبخیر می‌شود

این که تصور کنیم پول از بورس به دیگر بازارهای موازی نظیر ارز، سکه، اتومبیل و یا حتی مسکن سرازیر می‌شود تصور غلطی است؛ پول‌های مردم در حال تبخیر شدن است!
قلم‌نیوز:بعد از آن که بورس از شاخص 2 میلیونی عبور کرد، ناگهان ورق برگشت و طی یک بازه زمانی
10 روزه و پس از برخی اظهار نظرات متناقض در ارائه و عدم ارائه ی «دارا دوم» و نیز به بن رسیدن طرح فروش سلف نفتی و همچنین بلاتکلیف ماندن طرح گشایش اقتصادی؛ بورس در سراشیبی سقوط قرار گرفت تا جایی که حتی با شاخص 1.7 میلیونی نیز خداحافظی کرد و به عدد1.662 رسید موضوعی که ترس و وحشت در دل سهامداران ـ بیشتر ـ تازه وارد انداخته و خیلی‌ها در تلاش برای خروج از بازار هستند.

در این میان، برخی معتقدند مردم با خروج از بورس، سرمایه‌های خود را به دیگر بازارها منتقل می‌کنند؛ دکترمیرمعینی اما معتقد است سهام فروخته شده خریدار دارد و این یعنی پولی از بورس خارج نمی‌شود بلکه این سود و سرمایه ی مردم است که در حال تبخیر شدن است.

تقریبا از بیستم مرداد ریزش بورس شروع شد، اوایل فضای ذهنی بورس ملتهب نبود و همه معتقد بودند که این نوسانات زودگذر است و حل خواهد شد. دامنه این ریزش کم کم اوج پیدا کرد و الان صحبت‌هایی مطرح می‌شود مبنی بر خروج سرمایه از بورس. به نظر شما مقصد بعدی پول‌های خارج شده از بورس کجاست؟ و چقدر نوسانات بورس را طبیعی می‌دانید و چقدر را حاصل بی‌تدبیری و دخالت‌هایی می‌دانید که در بورس انجام می‌شود؟ از همه ی این‌ها مهم تر، موضوع اول این است که گویا از یک نقطه‌ای تعریف بورس دچار انحراف شد نظر شما چیست؟

رسالت اصلی بازار سرمایه تامین مالی است. و محلی برای جذب سرمایه‌های خرد و پراکنده اعضای جامعه و سرمایه‌گذاری آن در فضایی امن، جهت تامین مالی بنگاه‌های اقتصادی و فعالیت‌های مولد.

جنبه‌های توسعه نیافتگی هم در زمینه تامین مالی و هم در زمینه امنیت سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه از زمان حتی شروع بازار سرمایه یعنی 52 سال پیش تا الان با آن مواجه هستیم. و هنوز هم به طور ساختاری نتوانستیم نواقص و موارد توسعه نیافتگی را حل کنیم. و این نواقص در زیرساخت‌های بازار، در عمق بازار، در زیرساخت‌ها و قوانین و مقررات معاملاتی بازار، در گستردگی بازار و در کارایی بازار کاملا مشهود و نمایان است.

اگر مقایسه‌ای داشته باشیم بین عملکرد عواملی که بیان شد و محورهای توسعه یافتگی با استانداردهای بین‌المللی همه دارای مشکلات فراوانی است که عمدتاً این اتفاقات در «کشف قیمت» خود را نشان می‌دهد و در رفتارهای هیجانی و وحشت زده فعالان بازار نیزخود را نشان می‌دهد.

وقتی«کشف قیمت»‌های غیر منصفانه و ناعادلانه و غیرقابل توجیهی را به جا می‌گذارد آن گاه شاهد برخی به هم ریختگی‌ها نیز خواهیم بود.

در ایران شاهد بازار ناقص، پر از اشکال و بدون برنامه هستیم. اگر بپذیریم که این مشکلات وجود داشته بنابراین هر گونه رفتار منطقی از فعالان بازار و با توجه به نقدینگی که وجود داشته غیرحرفه‌ای و دور از ذهن است. در دوره‌های مختلف شاهد رفتارهای هیجانی و وحشت زده بودیم که این خود باعث افزایش بی‌محابای قیمت‌ها بدون توجیه شده است. در دوره پنج ماهه گذشته با بورس غیر واقعی، هیجان زده و سردرگم روبه رو بودیم و با جنبه‌های توسعه نیافتگی که وجود داشت کشف قیمت به درستی انجام نشد که یا شاهد رشد قیمت‌ها و افزایش حبابی قیمت‌ها بودیم و یا حتی به قدری پایین‌تر از ارزش ذاتی آن می‌آمد که هیچ خریداری وجود نداشت و سبب می‌شد سال‌ها در رکود باقی بماند.

و علی رغم اینکه هیچ کدام از واقعیات اقتصادی رشد‌های غیر معمولی نداشت و علی رغم هشدارهایی که تمام دلسوزان بازار سرمایه می‌دادند ولی مسئولین اقتصادی یا مسئولین دولت سرمستانه و با توهم‌هایی که ایجاد می‌کردند و با حمایت‌های حرفی و نه بعضاً عملیاتی بازار سرمایه به نقطه‌ای رسید که هیچ کدام از واقعیات اقتصادی و هیچ کدام از اصول ارزش‌گذاری قیمت‌هایی که در بازار سرمایه به عنوان رکورد ثبت شده، منطق و عقلانیت آن را تایید نمی‌کرد. این‌ها همه نشان‌دهنده این است که بورس ما مشکلات زیادی دارد و این مشکل دار بودن بورس ناشی از این است که بازار سرمایه به طور کامل به آن توجه نشده است نه در نگاه مسئولین و نه در نگاه متولیان بازار سرمایه و نه خود بازیگران اصلی بازار سرمایه.

در هر حال کشف قیمت داریم چه در عرضه اولیه باشد چه در معاملات. کشف قیمتی که رجیستر روی تابلو می‌آورد. منظور از کشف قیمت الزاماً کشف قیمت روز اول عرضه اولیه نیست. به طور کلی کشف قیمت‌ها در بورس ایران دچار مشکل است و این به دلیل همان ناکارآمدی بازار است که ناشی از ناکارآمدی‌های تاریخی و توسعه نیافتگی است.

دولت احمدی‌نژاد با «شستا» سیاسی کاری کرد!

برای نمونه باید گفت شستا جزء بزرگترین و اثرگذارترین هلدینگ‌ها در اقتصاد کشور است و اثر خوبی هم در بازار سرمایه داشت و با پشتوانه شستا دولت یک سری تبلیغات انجام داد. در مورد شستا در عرضه اولیه که انجام شد کشف قیمت به درستی انجام نشد و قیمت پایینی خورد و بدهی‌های آن که این جا و آن جا گفته می‌شود در دولت احمدی‌نژاد یک بازی سیاسی بود. 

دولت از آنجایی که در هیچ کدام از کارهایی که تا کنون انجام داده حتی در یک مورد موفق نبوده؛ جز تبدیل تورم به ابرتورم. و هنوز یک فعالیت جامع و برنامه ریزی شده که با توجه به تمامی جوانب انجام شده باشد انجام نداده است. و این‌ها همه نشان‌دهنده این است که دولت در بازار سرمایه هم یکی از بزرگترین شکست‌هایی که در بازار سرمایه می‌شود را خورد و همچنان هم می‌خورد.

فرصتی که دولت از دست داد!

دولت می‌توانست از بازار سرمایه به بهترین شکل در جهت هم کنترل تورم هم راه‌اندازی فعالیت‌های تولیدی و مولد و نیز جمع‌آوری نقدینگی خرد و پراکنده و هم ماندگاری آن در بازار سرمایه استفاده کند. در یک کلام این دولت توانایی ندارد.

در بازار سرمایه عواملی که باعث رشد بازار سرمایه شد مهمترین عامل آن ابتدا نرخ ارز و سپس بحث سیاست‌های حمایتی دولت مورد سوم حمایت‌هایی که خود سازمان بورس و متولیان آن کردند و چهارم نقد شوندگی بازار سرمایه نسبت به بازارهای دیگر و رکودی که تقریبا بازارهای موازی داشت می‌باشد و این عوامل خیلی رویاپردازانه به آن پرداخته شدتا:

اولا برای محاسبه ارزش دارایی‌های شرکت‌های بورسی رقم‌های بالای 35تومان را در تحلیل هایشان در نظر می‌گرفتند و خیلی رقم غیر قابل دست یافتنی است.

دوم اینکه روی سیاست‌های حمایتی دولت خیلی حساب باز کرده بودند و بارها گفته شد در دولتی که بسیار ناهماهنگ عمل می‌کند و اصلا سیاست گذاری‌هایی که در اصل اقتصاد اتفاق می‌افتد بسیار با هم تعارض دارند نمی‌شود انتظار حمایت داشت و این نمی‌تواند پشتوانه‌ای برای بازار سرمایه باشد.

مسئله سوم حمایت خود سازمان بورس است که عمدتاً بارها قرار بود که مقداری از این رشد بی‌محابا جلوگیری بکنند ولی در شورای عالی بورس چنین کاری انجام نشد و بازار مدام جسورتر شد و انتظار از آن بالاتر رفت.

توافق با چین مهم و حیاتی است

چهارم رکود بازارهای دیگر و نقدشوندگی که بازار سرمایه داشت بسیار جذاب بود. در حال حاضر بسیاری از متغیرها تغییر کرده است و با ورود یک متغیر اصلی و اساسی به نام توافق با چین خیلی از معادلات تغییر کرد:

اولا نرخ ارز در صورت اجرایی شدن این توافق حتما آن رقم‌ها را نخواهد دید حتی انتظار کاهش آن را داریم. بنابراین قطعا اثر خودش را که اثر تورم زا بود از دست خواهد داد و ما ارزش دارایی‌ها را
به آن مبلغی که قبلا در تحلیل‌ها گفته می‌شد که به پشتوانه آن قیمت سهم‌ها رشد پیدا می‌کرد را نداریم.

دوم سیاست‌های حمایتی دولت، در این شرایط دولت برنامه‌هایی داشت که بازار را طوری هدایت کند که بتواند به جهت کسری بودجه‌اش تامین مالی کند، فشار را از روی بازارهای موازی بردارد، نقدینگی را به نوعی جهت دار کند که بازارهای موازی کنترل بشوند و رشد قیمت نداشته باشند و تورم ایجاد نشود که این امر محقق نشد و تامین مالی صورت نگرفت.

سوم بحث سهام عدالت است که تا حدی محقق شد ولی به قیمت اینکه بازار سرمایه در فشار شدید قرار بگیرد.

چهارم جهت دهی به نقدینگی باعث افزایش قیمت در بازارهای موازی شد و باعث شد رشدشان را با بازار سرمایه مقایسه بکنند که خود این مسئله باعث اثرگذاری روی بازارهای موازی شد.

بنابراین در حمایتی که دولت باید از بازار سرمایه با اهدافی که بیان شد می‌کرد حتما خدشه وارد شده با سیاست‌های متناقضی هم که جدیدا در پیش گرفته باعث می‌شد تا پول زیادی از بازار سرمایه خارج کند و افزایش نرخ سود بانکی که خود این امر می‌تواند مجدداً پول‌ها را به سیستم بانکی باز گرداند.

سیاست‌های اقتصادی دولت در تعارض با هم اند

این مسئله به ما نشان داد که سیاست‌ها با هم در تعارض‌اند یعنی حمایت‌های دولت کم رنگ‌تر می‌شود و با ورود بحث چین و دسترسی دولت به منابع حاصل از فروش نفت و فروش صادرات غیر نفتی به نظر می‌رسد که سیاست‌های دولت در مورد پر رنگ‌تر کردن و برجسته‌تر کردن بازار سرمایه کم رنگ‌تر شود. عامل دیگر هم متولیان بورس بود که اکنون کاری از دستشان برنمی‌آید علاوه بر اینکه در زیرساخت‌ها و مشکلات نرم افزاری خود بورس هیچ اتفاق خوش آیندی نیفتاد. از جمله اینکه هیچ افزایش سرمایه‌ای اتفاق نیفتاد.

این‌ها عوامل اصلی هستند که سبب تغییرات اساسی شدند. عواملی مثل اینکه مطرح می‌شوند etf نیامد تغییر محل داد یا کاهش اعتبار کارگزاری نیز از عوامل حاشیه‌ای هستند.
انگشت اتهام شما به سمت فعالان بازار سرمایه است که اشاره کردید خودشان هم رعایت نکردند؟

بازیگران بازار البته علاوه بر دولت از سازمان بورس و اوراق بهادار تا شرکت‌های سرمایه‌گذاری تا نهادهای مالی که تحت نظارت سازمان بورس هستند، کارگزاری ها، شرکت‌های تامین سرمایه شرکت‌های سبدگردان جزء بازیگران اصلی هستند. این‌ها همه تحت الشعاع کانال‌های تلگرامی و رسانه‌های مجازی قرار گرفتند.

دوره‌های افت و خیز هیجانی و وحشت زده را طی کردیم. اصلا تغییر رویه‌ای اتفاق نخواهد افتاد. سه سال پیش، پیش‌بینی چنین موجی را کرده بودم و عنوان کردم که باید آمادگی را ایجاد کنید و اگر نقدینگی جدید بخواهد وارد بازار سرمایه بشود به سمت تولید جهت دهی بکنید و از آن طرف جذب به حدی بالا باشد که حباب ایجاد نشود.

سرمایه خارج نمی‌شود، تبخیر می‌شود

پس پول‌ها از بازار بورس خارج می‌شود؟

پولی از بازار سرمایه خارج نمی‌شود تبخیر می‌شود. هر فروشنده یک خریدار دارد پس علناً پولی خارج نمی‌شود بلکه تبخیر می‌شود. از تقریبا هشت هزار میلیارد تومان به مبلغ حدود شش هزار میلیارد تومان رسیدیم. یعنی حدود دوهزار میلیارد تبخیر شد.

سه سال پیش، پیش‌بینی کردید که اگر قرار باشد پولی به این بازار تزریق شود باید مراقبت کرد که حباب ایجاد نشود حباب ایجاد شد؟

حباب ایجادشد. دو جریان وجود دارد. جریانی الان وجود دارد که من بفروشم که قیمت‌ها از این پایین‌تر نیاید زمانی هست که می‌گوییم من بفروشم که بتوانم دارایی دیگری بخرم. ولی الان فقط می‌فروشند چون می‌دانند قیمت‌ها از این هم پایین‌تر می‌آید. این یعنی همان حباب.

توصیه به فعالان بازار بورس به ویژه افرادی که آسیب پذیرند؟

توصیه من این است که افراد از طریق غیرمستقیم وارد شوند. یعنی از طریق صندوق‌ها که مدیریت حرفه‌ای دارند یا از طریق سبد گردان‌ها که مدیریت سبد دارند. به صورت مستقیم تحت تاثیر
اطلاع رسانی‌های کاذب قرار می‌گیرند که نهایتا منجر به ضرر خواهد شد.

و هر چه سود کردند برگردانند. اگر توافق با چین اجرایی بشود بنیان‌های اقتصاد به سمت مثبت شدن سوق پیدا خواهد کرد. فروش صادراتی، مهار تورم از طریق واردات گسترده، ورود سرمایه گذاری‌های جدید چین بسیار خوب خواهد بود. تمام بازار‌هایی که با منشا رشد دلار رشد کرده بودند تحت تاثیر منفی قرار می‌گیرند. و عوامل غیرکاذب در رشد قیمت‌ها تقریبا تمام خواهد شد ولی ما به لحاظ بنیان‌های اقتصادی و اشتغال زایی رشد خواهیم کرد. و به مرور زمان، تاثیر خود را در بازار سرمایه خواهد گذاشت.

نگاه غالب بازار سرمایه که عمدتا در شش ماه اخیر به نگاه دلال محور تبدیل شده بود و نگاه غلطی بود برمی گردد به سود محوری. و باید زین پس عواملی که باعث سودآوری بیشتر شرکت‌ها می‌شود بررسی شود.

در آینده شرکت‌هایی داریم که تحت تاثیر این جریان یعنی توافق با چین عملکردشان مثبت‌تر شود و از محدودیت‌های ناشی از تحریم خارج خواهند شد. حتما صنایعی خواهیم داشت که به بهبود اقتصادی منتهی خواهد شد از جمله صنایع پترو شیمی که در تنگنای کامل صادراتی قرار دارند. ولی خیلی از شرکت‌هایی که حباب گونه رشد کردند اصلاح قیمت اساسی خواهند داشت.

شاخص 1 تا 1.2 میلیونی، متعادل و منطقی است

وضعیت فعلی بازار بورس تا رسیدن به یک دوام نسبی باید متعادل شود. به نظر من شاخص یک میلیون تا یک میلیون و دویست، عدد خوبی برای رسیدن به تعادل است و آنجا می‌تواند بازار دوباره بازدهی مناسبی حتی نسبت به همه بازارها برای سرمایه گذارها ایجاد کند‌.

منبع: افتاب یزد
خبرهای مرتبط
نظرات بینندگان