کد خبر: ۱۹۷۶۷
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۱
اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده ریاست جمهوری چه شرایطی را تجربه خواهند کرد

۱۴۰۰؛ «دوم خرداد» یا «سوم تیر»؟

جریان اصلاحات در طول عمر خود یک دوره کاملا موفق داشته‌اند که از آن به دوران طلایی یاد می‌کنند و هر سال در آستانه دوم خرداد به تجزیه و تحلیل و بایدها و نبایدهای این جریان سیاسی می‌پردازند. اما در طی این سال‌ها اصلاح‌طلبان به قدری در ساختار قدرت مستحیل شده‌اند که از آن دوران فقط نامی برای آنها مانده است و رفته رفته بدنه و پایگاه اجتماعی خود را از دست داده‌اند.
خاتمی
 قلم نیوز انتخابات اسفندماه ۹۸ اما یک تلنگر اساسی به اصلاح‌طلبان زد تا شاید از این خواب سنگین بیدار شوند و دست به گفتمان‌سازی زده و نقاط ضعف آن مشخص و درمان شود. بعد از انتخابات اسفند سال گذشته اتفاقی که افتاد این بود که فقط به نکات ضعف این جریان اشاره می‌شود و راهکاری برای برون‌رفت از آن پیشنهاد نشده و نخبگان و تئوری‌پردازان اصلاح‌طلب همچنان درگیر اختلاف‌نظرهای درونی هستند. برخی از رئیس جدید برای این جریان صحبت می‌کنند، برخی ایده نواصلاح‌طلبی می‌دهند و حالا هم سخن از دوم خرداد جدید به میان آمده است.

۲۳ سال از دوم خرداد می‌گذرد و جریان اصلاح‌طلی فراز و فرودهای زیادی در طی این سال‌ها به خود دیده است. اما در هیچ دوره‌ای به اندازه انتخابات اسفندماه ۹۸ این جریان با افول از سوی پایگاه اجتماعی خود روبه‌رو نبوده است. اصلاحات حالا به واسطه حمایت از دولت حسن روحانی که عملکردی قابل قبول در رابطه با مطالبات اجتماعی پایگاه رای‌دهنده به او را نداشت و همچنین عملکرد مجلس شورای اسلامی اعتماد بدنه اجتماعی خودش را از دست داد. درواقع می‌شود گفت اصلاح‌طلبی امروز در سراشیبی مقبولیت است. حالا در این دوره افول، بسیاری از فعالان و نخبگان فکری و سیاسی این جریان صحبت از گذار به یک مرحله جدید همانند دوم خرداد می‌کنند.

دوم خرداد به دنبال چه مطالبه‌ای و در چه شرایطی به وجود آمد

دوم خرداد ۷۶ ناشی از خواست جامعه برای طلب آنچه که از انقلاب انتظار داشتند و برآورده نشد، بود. آن‌ها خواستار از بین بردن فاصله‌ها بودند و همین عوامل زمینه ظهور جریان دوم خرداد را فراهم کرد و جریان اصلاحات رهبری این تحول‌خواهی را بر عهده گرفت و پیگیر مسائل اصلی جامعه شد. درواقع دوم خرداد پس از دو دوره ریاست‌جمهوری مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و دولت سازندگی رخ داد. در آن مقطع سازندگی به دلیل این‌که همراه با مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود صورت نگرفت و مردم احساس کردند سهم زیادی در تعیین این سیاست‌ها ندارند، منجر به واکنش از سوی آنها شد که نتیجه آن جریان دوم خرداد بود.

در آن مقطع تفاوت آرمان نسلی اتفاق افتاد، یعنی بین دورانی که انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و زمانی که جنبش دوم خرداد شکل گرفت. در همین راستا اصلاح‌طلبان خود را آماده پذیرش چنین نسلی کردند و این نسل هم آرای خود را در صندوق اصلاح‌طلبان ریخت و این مزیت اصلاح‌طلبان بر محافظه‌کاران شد و تفاوت رای آنها ناشی از ریخته شدن رای جوانان به صندوق اصلاح‌طلبان بود. اما امروز ماجرا کاملا فرق کرده و شرایط با ۷۶ کاملاً متفاوت است؛ امروز با سرخوردگی‌هایی که در نسل سوم انقلاب به وجود آمده بسیاری از آنها ترجیح دادند رای خود را به صندوق هیچ‌کس نریزند و دیدیم که مشارکت در انتخابات اسفندماه ۹۸ کاهش چشمگیری داشت. در یک جامعه وقتی آرا به صندوق‌ها ریخته نشود، عدم ثبات و عدم اطمینان به آینده را در پی خواهد داشت و آینده جامعه توسط کسانی رقم می‌خورد که از پشتوانه رای مردم برخوردار نیستند.

با این حال بسیاری از فعالان و نخبگان سیاسی و فکری جریان اصلاحات معتقدند باز مهم در این شرایط می‌شود دوم خرداد دیگری را رقم زد. آنها معتقدند که اصلاح‌طلبی در یک مرحله گذار قرار گرفته که این مرحله را می‌شود دوم خردادی دیگر نامید. اما باید توجه داشت که وقوع جنبش‌هایی مثل دوم خرداد، در درجه اول به شرایط ساختاری نیازمند است، یعنی ساختار جامعه‌ای که در معرض روندها و سیاست‌های نوسازی قرار گرفته باشد، روندهایی مانند تنوع در تقسیم کار و اقشار اجتماعی، شهرنشینی، سوادآموزی، شبکه‌های ارتباطی و اطلاعاتی و… این روندها سبب می‌شود نهادهای پیشین جامعه با تغییرات اساسی روبه‌رو شوند و در چنین شرایطی است که افراد رهاشده از کنترل نهادهای اجتماعی، آماده پذیرش گفتمان‌ها، ایده‌های نو و جنبش‌های اجتماعی تازه به منظور استقرار نهادهای جدید می‌شوند. 

بنابراین برای وقوع یک جنبش، ظهور گفتمان‌ها و اندیشه‌های جدید، حضور فعال حاملان، رهبران، سازمان‌هایی که اهداف این گفتمان‌ها را در سطح جامعه پیگیری کنند و حتی وقوع رخدادهایی که به طرفداران و رهبران جنبش فرصت عمل دهد، نیاز است. یعنی کنشگران باید با آگاهی، دوراندیشی و با شکیبایی این زمینه‌ها را ایجاد کنند و بعد وقتی فرصت و موقعیت فراهم شد در بزنگاه‌های تاریخی از فرصت‌ها استفاده کنند. اما آن چیزی که ما اکنون در بین فعالان و نخبگان جریان اصلاح‌طلبی می‌بینیم پرداختن به اختلافات درونی و تلاش برای ماندن در ساختار قدرت است که این امر ریزش پایگاه اجتماعی را سرعت می‌دهد.

اصلاح‌طلبان به خوبی دریافته‌اند که در حال حاضر اعتماد بدنه اجتماعی خود را از دست داده‌اند و سال‌هاست ریزش پایگاه اجتماعی نه تنها متوقف نشده بلکه شدت بیشتری هم به خود گرفته است. آنها خودشان بارها اعلام کرده‌اند که در بدنه قدرت موثر نیستند و قدرت چانه‌زنی بالایی ندارند. بنابراین تنها راه‌حل همان برگشت به سوی قدرت جامعه و بازسازی پیوندهای ارتباطی با جامعه است. اینکه در آستانه هر انتخابات اصلاح‌طلبان همه دغدغه‌شان بالا بردن سطح مشارکت و پیروزی در انتخابات است، خودش یکی از عوامل این افول محسوب می‌شود. اصلاحات نیازمند یک بازسازی اساسی و برنامه‌ریزی بلندمدت برای احیای خود و حفظ نیروهای اجتماعی‌اش است.
دوم خرداد در زمانی ظهور یافت که دولت قبل به گونه‌ای رقیب آنها محسوب می‌شد اما حالا قرار است دوم خرداد پس از دولتی ظهور پیدا کند که اتفاقا مورد حمایت خود اصلاح‌طلبان بود اما نتوانست پاسخگوی مطالبات این جریان باشد. 

در حال حاضر جامعه بر عملکرد این جریان نقد دارد نه رقیب آن، به گونه‌ای که گفته می‌شود انتخابات پیش‌رو بیش از آنکه به انتخابات ۷۶ نزدیک باشد به انتخابات ۸۴ شباهت بیشتری دارد. یعنی سردرگمی و نداشتن برنامه برای انتخابات ۱۴۰۰ از سوی اصلاح‌طلبان را نمی‌شود با اظهاراتی همچون ظهور دوم خردادی دیگر نادیده گرفت. چرا که این فرایند (جنبش دوم خرداد) هم از نظر چگونگی ظهور و شرایط شکل‌گیری و هچنین از نظر توقعاتی از آن می‌رود و نوع نگاه سیاسی با ۷۶ قابل مقایسه نیست. برخی اصلاح‌طلبان در حالی نوید دوم خرداد دیگری را در فضای سیاسی کشور می‌دهند که این‌بار نقد به خود این جریان و عملکرد آن وارد است.

برخی فعالان سیاسی معتقدند دوم خردادی با همان ویژگی تکرارشدنی نیست چرا که حالا اصلاح‌طلبان تجارب بسیاری کسب کرده و فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌اند. از جمله تجربه سوم تیر، حوادث ۸۸ و همچنین تجاربی چون انتخابات ۹۲ و ۹۶. بنابراین با این تجربیاتی که هم فعالان سیاسی، هم مردم و هم حاکمیت کسب کرده‌اند، نمی‌توان به پله ۷۶ بازگشت و اصلا شرایط موجود با آن دوره کاملا متفاوت است. حتی می‌شود گفت با این سردرگمی اصلاح‌طلبان باید نگران شد که دوباره اتفاقی که در انتخابات ۸۴ برای این جریان رخ داد، تکرار نشود. چرا که در حال حاضر همه شخصیت‌هایی که تا به حال احتمال کاندیداتوری آن‌ها می‌رود بیشتر پوپولیستی هستند تا برنامه‌محور.

بنابراین اصلاح‌طلبان تا زمانی که ارتباط با نیرو و بدنه اجتماعی خود را مانند گذشته شکل ندهند و اعتمادسازی صورت نگیرد که آن هم در سایه برنامه‌ریزی بلند مدت اتفاق می‌افتد، نه تنها دوم خرداد دیگری رخ نخواهد داد بلکه ایجاد شرایطی مانند ۳ تیر ۸۴ محتمل‌تر است.
خبرهای مرتبط
نظرات بینندگان