در ارتباط با آداب و رسوم مردم تهران قدیم در ایام نوروز گفت: «در تهران قدیم عمده کار سال نو در خانهها، از جمله رفت و روب، دوخت لباس و پخت شیرینی بر عهده خانمها بود که انجام این کارها نمادی از کدبانوگری زنان دیروز به شمار می آمد.»
وی با بیان اینکه شیرینیهایی همچون رشته به رشته، خاتون، پنجرهای، پادرازی و... از جمله شرینیهایی بود که در ایام نوروز پخت آنها رواج داشت، افزود: در ایام نوروزدوخت لباس نو بر عهده خود مردم بود و کمتر پیش میآمد که کسی لباس آماده بخرد، برای خانمها نیز اصلا لباس آماده وجود نداشت، حتی زنان ن برای خرید کفش نیز به مغازه نمیرفتند، بلکه مرد خانواده پای همسر و دخترش را بر روی مقوا میگذاشتند، دورش را با مداد ب میکشید تا اندازه پای همسر یا دخترش را مشخص کند سپس این مفوا را به مغازه کفش فروشی میبرد، کفش فروش چند مدل را به او نشان میداد ومرد خانواده از هرکدام یک لنگه را به خانه میبرد و هر کدام را همسر و دخترانش میپسندیدند خریداری میکرد.
مسولیت مردان در روزهای پیش از نوروز
این پژوهشگر تاریخ ایران توضیح داد: مردان هم در ایام پیش از نوروز چند وظیفه داشتند تا قبل از سال ۱۳۳۴ تهیه آب تازه برای آب انبار و حوض خانه و شستن حوض و آب انبار برعهده مردان بود، همینطور هرس کردن درختان، درست کردن باغچه، کاشتن گیاهان و جابه جا کردن وسایل سنگین مثل لحاف کرسی و جمع کردن ظروف خالی مواد غذایی زمستانی و وسایل زمستانی نیز جزیی از مسولیتهای مردان به شمار میآمد.
هفت سین
حدادی ادامه داد: «زنان در درست کردن سبزه بسیار دقت میکردند، زیرا درست سبز شدن سبزه نشان از کدبانوگری خانم خانه بود؛ پختن سمنو نیز کاری جمعی بود و خانمها برای پخت آن دور هم جمع میشدند و خانمی که مسنتر بود ،اهل نماز و روزه بود و به ویژه اگر سیده بود مسولیت اصلی را به عهده میگرفت.
پخت سمنو پس از اینکه چند روز گندم را خیس میگذاشتند و شیرهاش را میگرفتند، دو الی سه روز پیش از عید بعد از اذان مغرب و عشا آغاز میشد و تا قبل از اذان صبح طول میکشید، بعد از نماز صبح و خوردن صبحانه سمنو را تقسیم میکردند.
این دور هم جمع شدن بهانهای میشد که کینههایشان را از هم فراموش کنند، اغلب همسایههایی که با هم مشکل داشتند را دعوت میکردند تا در این مراسم کنار هم قرار بگیرند و تا پیش از آغاز سال نو دلخوری هارا کنار بگذارند و آشتی کنند.»
وی اظهار کرد: «در چیدن سفره هفت سین، پدر قرآن را در بالای سفره میگذاشت و مادر سنجد را به نشان سنجیده عمل کردن در سفره قرار میداد، سیب را نیز دختر بزرگ خانواده که ازدواج نکرده بود میآورد که نمادی از زایش باروری داشت و مردم معتقد بودند این کار سبب میشود که سال آینده دختر به خانه بخت برود.
سفره ۷ سین کاملا منشا گیاهی دارد و ماهی جزو سفره هفت سین نبوده و بعدا اضافه میشود، حتی سبزی پلو با ماهی شب عید نیز تنها در برخی مناطق که ماهی دودی در آن وجود داشت، خورده میشد، و بقیه مردم سبزی پلو را با کو کو میخوردند.
همچنین مرسوم بود که شاخهای از یک گیاه تازه شکوفه زده را نیز مانند کمان در یک گلدان در هفت سین قرار میدادند که به آن درسم میگفتند و نشانی از چهره یار بود و میتوانست نمادی از کسی باشد که اهل خانه منتظرش هستند یا او را از دست دادهاند.»
لحظه تحویل سال
این تهرانشناس در مورد آداب لحظه تحویل سال گفت: «خانوادهها در زمان تحویل سال کنار هم مینشستند، در لحظه تحویل سال در میدان ارگ توپ بزرگی را شلیک میکردند و مردم میگفتند توپ عید در شد، این توپ را در سحر و افطار ماه رمضان هم استفاده میکردند، البته بعدا رادیو آمد و مردم لحظه تحویل سال را از طریق رادیو متوجه میشدند.
بعد از سال تحویل خانوادهها به دیدن بزرگ فامیل میرفتند،اگر خانوادهای عزادار بود و عزیزی را از دست داده بود اگرهنوز به چهلم فوت عزیزشان نرسیده بود تنها برای لحظه تحویل سال لباس سیاهشان را در میآوردند و لباس رنگی میپوشیدند.
دیدو بازدیدهای عید
حدادی افزود: «بزرگ ترها معمولا ۳ روز اول عید در خانه مینشستند و عیدی دادن نیز کار بزرگترها بود که آن را از کوچکترین عضو خانواده و از دخترها شروع میکردند و به همه خانواده عیدی میدادند، در برخی مناطق هم به جای پول تخم مرغ عیدی میدادند.
عید معمولا در شهرتعطیلی نبود و بعد از ۳ روز مردم دکانها را باز میکردند همچنین مردم در روزهای عید در خانه میماندند و به سفر نمیرفتند زیرا در ایام عید، نبودن در خانه را بد میدانستند.»