از نظر رویدادهای تاریخی و حماسه آفرینی اسطوره های ایرانی از اهمیت زیادی برخوردار است وسعت این دریاچه در زمان پرآبی بالغ بر 5320 کیلومتر مربع و ( در حال حاضر به مراتب کمتر می باشد) و ارتقاع آن از سطح دریاهای آزاد 1275 متر است دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه داخلی ایران و خاورمیانه و دومین دریاچه شور جهان است. تعداد 19 رودخانه تامین کننده آب دریاچه ارومیه می باشند که از میان آنها می توان از سیمینه رود، زرینه رود رودخانه مهاباد در جنوب، بارانداز چای در غرب، دریان چای در شمال شرقی، آقی چای در شرق را نام برد. این دریاچه و جزایر آن از نظر تنوع زیستی و ذخائر ژنتیکی بسیار حائز اهمیت می باشد، همه ساله هزاران پرنده مهاجر از قبیل فلامینگو، پلیکان، آنقوت جهت جوجه آوری به این دریاچه مهاجرت می نمودند و گونه منحصر بفرد و با ارزش آرتمیای دریاچه ارومیه بنام Artemia uromiana به فراوانی در این دریاچه وجود داشت در جزایر و سواحل این دریاچه نیز گونه های منحصر به فرد گیاهی و جانوری مشاهده می گردید از طرف دیگر وجود این دریاچه در حفظ تعادل آب و هوای منطقه نقش مهمی را ایفاد می نمود.
درسال های گذشته که هنوز آب به اندازه کافی وجود داشت این دریاچه یکی از مراکز مهم توریستی کشور به شمار می آمد و همه ساله هزاران نفر برای لجن درمانی قایق سواری و همچنین بازدید از جاذبه های طبیعی منحصر به فرد این دریاچه از داخل و خارج از کشور به آذربایجان شرقی و غربی می آمدند و نقش مهمی در رونق اقتصادی این منطقه و به خصوص جوامع محلی ایفا می نمود سازمان حفاظت محیط زیست نیز با ایجاد اسکله و یک مرکز ویژه برای توجیه بازدیدکنندگان در رشکان نقش مهمی در آشنا نمودن افرادی که قصد بازدید از این دریاچه و جزایر آن را داشتند و آموزش آنها را بر عهده داشت.
دریاچه ارومیه با سکوت و آرامش خاص خود و تنوع حیات وحش بی نظیرش به نحو عجیبی انسان را تحت تاثیر قرار می داد و به حالت عرفانی فرو می برد پرواز پلیکان هائی که پس از صید ماهی از رودخانه های مجاوربرای غذا دادن به جوجه های منتظرشان عازم جزایر دوقوزلر بودند و یا پرواز فلامینگوها که به علت سرخی پرو بالشان به آنها لقب مرغ آتشی داده اند و به راستی در موقع بلندشدن از آب مانند شعله های آتش زبانه می کشیدند حالتی وصف ناشدنی در انسان بوجود می آورد من هنوز حالت عرفانی استاد شجریان و زمزمه های ایشان را که پس از یک مسافرت طولانی از تهران در موقعی که سوار بر قایق برای مشاهده گوزن زرد عازم جزیره اشک بودیم فراموش نمی کنیم مسافرتی که قرار بود سه روزه باشد به قدری پر از جاذبه های متنوع بود که یک هفته به طول انجامید.
به منظور حفاظت از حیات وحش و پوشش گیاهی باارزش این دریاچه و جزایر موجود در آن سازمان شکاربانی و نظارت بر صید در سال 1346 دریاچه ارومیه را با عنوان منطقه حفاظت شده تحت پوشش قرارداد و متعاقب آن ورود دام به جزایر و ذغال گیری و شکار حیوانات را ممنوع اعلام نمود و در سال 1349 آن را به پارک ملی ارتقاء داد. کنوانسیون رامسر نیز درسال 1354 این دریاچه و چند دریاچه آب شیرین مجاور آن را در لیست تالاب های این کنوانسیون بین المللی قرار داد و سازمان یونسکو نیز با توجه به اهمیت جهانی آن، در سال 1356 دریاچه ارومیه را به عنوان یکی از ذخیره گاههای زیستکره اعلام نمود.
اولین ماموریت من به پارک ملی دریاچه ارومیه در اواخر تابستان سال 1349 در قالب یک گروه تحقیقاتی متشکل از آقایان فرد هرینگتون، مارک باش علی ادهمی، جمشید فاضل، ماشاء اله بهرامی و جمال قاضی میرسعید به منظور حلقه گذاری و علامتگذاری فلامینگو و پلیکان، آماربرداری از قوچ و میش، مطالعه در مورد پلنگ های رهاشده در جزیره کبودان انجام گرفت. میزبانی ما را آقای عبداله قهرمانی بر عهده داشتند.
دریاچه ارومیه دارای 102 جزیره بزرگ و کوچک می باشد که از میان آنها جزایر کبودان ، اشک، اسپیر و دوقوزگر از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشند. جزیره کبودان ( قویون داغی) که بزرگترین جزیره دریاچه است یکی از مهم ترین زیستگاههای قوچ و میش ارمنی در کشور به شمار می رود. بر اساس برخی اطلاعات موجود، ملک قاسم میرزا فرزند پسر فتحعلیشاه در سال 1290 تعدادی قوچ ومیش را از مناطق بناب و عجبشیر زنده گیری و در این جزیره رها نمود. به علت شرایط مناسب این جزیره و نبودن پرداتور ( حیوانات شکارچی) جمعیت قوچ و میش ها به سرعت افزایش یافت هر چند که با ورود سربازان روس در زمان جنگ دوم جهانی قلع و قمع شدیدی در جمعیت قوچ و میش ها و قطع درختان به منظور ذغال گری صورت گرفت ولی پس از آن جمعیت به رشد خود ادامه داد به نحوی که در سال 1348 جمعیت قوچ و میش ها به حدود 3000 راس رسید و این تقریبا 3 برابر ظرفیت پوشش گیاهی جزیره بود در این سال به علت فقر غذائی قوچ و میش ها بسیار لاغر و نحیف شده و اکثرا مبتلا به بیماری های انگلی و تنفسی بودند در این سال و سال بعد سازمان شکاربانی به منظور کاهش جمعیت و ایجاد تعادل دو قلاده پلنگ را از پارک ملی گلستان زنده گیری و در جزیره کبودان رها نمود.
درمدت یک ماهی که در جزیره اقامت داشتیم یکی از وظایفی که به من و شکاربان عشقعلی محول شده بود بررسی اثرات رهاسازی پلنگ ها بر قوچ ومیش های جزیره بود. با وجودی که بیشتر از یکسال از رهاسازی پلنگ ها نمی گذشت ولی بقایای اجساد قوچ ومیش هائی که توسط پلنگ ها کشته شده و تغذیه چندانی از آنها ننموده بودند در اکثر نقاط جزیره به خصوص دامنه های ارتفاعات صخره ای زرزا مشاهده می گردید. چنین به نظر می رسید که پلنگ ها از روی غریزه و نه به خاطر غذا به قوچ و میش هائی که به علت ضعف جسمانی و یا عدم آشنائی با پلنگ تحرک چندانی نداشته اند حمله کرده و تعداد زیادی از آنها را کشته اند. در طول مدت اقامتمان در جزیره کبودان علیرغم کوچک بودن جزیره هیچ یک از ما موفق به مشاهده پلنگ ها نگردیدیم.
تا اواخر دهه 50 که پلنگ ها حضور فعالی در جزیره داشتند و با پروانه های شکاری که صادر می گردید و شکارچیان به ازاء هر پروانه ، قوچ می توانستند دو راس میش را به صورت رایگان نیز شکار کنند و جمعیت قوچ ومیش از تعادل قابل قبولی برخوردار بود ولی پس از آن با از بین رفتن پلنگ ها که به دلایل نامعلومی صورت گرفت( آخرین آمار پلنگی را که من مشاهده نمودم مربوط به سال 1361 که پلنگ در میان برف ها قوچی را کشته و مشمول خوردن آن بود که با مشاهده ما بدون آنکه دیده شود خود را مخفی نموده بود).
در اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه 60 که موضوع اعلام سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان یک دستگاه زائد لوکس و بازدارنده مطرح بود، استانداری آذربایجان غربی تصمیم گرفت برای تامین گوشت تعدادی گوسفند را از کشور ترکیه خریداری نموده و به جزایر دریاچه ارومیه منتقل نماید که در صورت اجرای این تصمیم سازمان حفاظت محیط زیست مدیریت خود را بر این دریاچه کاملا از دست می داد بنابراین پس از پیگیری های زیاد و برگزاری چندین جلسه پیشنهاد نمودیم چنانچه استانداری از آوردن گوسفند به جزایر منصرف شود ما از طریق گوشت شکار درآمد پیش بینی شده از آوردن گوسفند را تامین خواهیم نمود. تصمیم سختی بود ولی با پذیرفتن آن و ارسال گوشت رایگان به استانداری و حتی تعاونی سازمان حفاظت محیط زیست موفق شدیم تا آرام شدن جو ملتهب آن سال ها و تثبیت سازمان، دریاچه ارومیه و جزایر آن را از خطری جدی محافظت نمائیم. البته این پایان کار نبود چون سال بعد زمانی که در حال انتقال گوزن زرد به جزیره اشک بودیم به طور اتفاقی مشاهده گردید که مقامات استان با استفاده از ضعف سازمان حفاظت محیط زیست اقدام به احداث یک اسکله در جزیره اسپیر و آماده سازی این جزیره با ارزش برای اسکان معتادان نموده اند که با ارسال گزارش اینجانب و پیگیری های انجام شده که موجب عصبانیت شدید استاندار وقت گردید این برنامه متوقف شد.
در طول برنامه تحقیقاتی گروه ما در دریاچه ارومیه، آماربرداری از قوچ و میش های جزیره کبودان با روش مشاهده مستقیم total count که با راندن حیوانات به انتهای جزیره و شمارش آنها در موقع بازگشت توسط افرادی که به صورت خط زنجیر حرکت می نمودند انجام گرفت. در این آماربرداری حدود 2500 راس قوچ و میش شمارش گردید.
حلقه گذاری و علامتگذاری فلامینگوها و پلیکانها نیز برای اولین بار در سطحی وسیع در این برنامه به مرحله اجرا گذاشته شد. دریاچه ارومیه یکی از مهم ترین مراکز جوجه آوری فلامینگو در جهان به شمار می آمد و همه ساله دهها هزار فلامینگو برای جوجه آوری و پرریزی از مناطق دور و نزدیک به این دریاچه مهاجرت می نمودند. برای گرفتن فلامینگوهای بالغی که به علت پرریزی قدرت پرواز چندانی نداشتند با قایق به آنها نزدیک می شدیم و پس از زنده گیری و گذراندن آنها در کیسه هائی که برای همین منظور تهیه شده بود آنها را جهت بیومتری و نصب حلقه به پاهایشان به ساحل منتقل می نمودیم یکی از خاطرات بد من در این مسافرت تلف شدن تعدای از فلامینگوها به علت ترشدن کیسه ها و عدم ورود هوا به داخل کیسه ها بود.
گرفتن جوجه فلامینگوها که اکثراً در اطراف جزایر به خصوص جزیره اشک ساکن بودند بسیار آسان بود ما با احتیاط لازم بوسیله قایق به داخل کلنی جوجه ها می رفتیم و پس ازگرفتن آنها و نصب علامت های پلاستیکی آبی رنگ بر گردنشان آنها را همانجا رها می کردیم.
نتایج این حلقه گذاری و حلقه های بازیافتی بسیار جالب بود آنها دو مسیر جداگانه را طی کرده بودند تعدادی از فلامینگوها به مناطق شمال آفریقا و برخی نیز از مسیر دیگر به هندوستان مهاجرت نموده بودند، تعدادی نیز در کشورهای مجاور و برخی دیگر نیز در سایر مناطق تالابی ایران مانند تالاب شادگان ساکن شده بودند.
جزایر دوقوزلر یا نه گانه نیز محل جوجه آوری تعداد زیادی پلیکان سفید که یکی از گونه های نادر و در معرض خطر محسوب می گردد بود پلیکان های بالغ همه روزه برای صید ماهی و تغذیه جوجه ها به دریاچه سد مهاباد و رودخانه های اطراف دریاچه ارومیه می رفتند در موقع حلقه گذاری، معمولا جوجه ها برای سبک شدن ماهی های نیمه هضم شده بسیار بزرگ را استفراغ می کردند، وزن بعضی از جوجه ها گاهی از والدینشان نیز بیشتر بود. در حال حاضر به علت خشک شدن بخش اعظم دریاچه و دسترسی حیوانات گوشتخوار نظیر شغال و روباه به این جزایر، چند سالی است که دیگر پلیکانی در این منطقه مشاهده نشده است.
انتخاب جزیره اشک به عنوان زیستگاه گوزن زرد ایرانی
در اواسط دهه 1350 سازمان حفاظت محیط زیست پس از انجام مطالعات لازم جزیره اشک را به عنوان مناسب ترین زیستگاه طبیعی جهت رهاسازی و تکثیر گوزن زرد، نادرترین پستاندار جهان انتخاب نمود. در اواخر تابستان سال 1356 که اینجانب مسئولیت محیط زیست مازندارن را برعهده داشتم با همکاری محیط بانانی که از سراسر کشور برای طی دوره آموزش حین خدمت از مناطق مختلف کشور به ساری آمده بودند موفق به زنده گیری دو راس گوزن ماده و یک راس گوزن زرد نر از پناهگاه حیات وحش مازندران و انتقال آنها به جزیره اشک گردیدیم این انتقال در دهه 1360 نیز ادامه داشت. به علت مناسب بودن زیستگاه و نبودن پرداتور ( حیوانات شکارچی) جمعیت گوزن ها به سرعت رو به افزایش نهاد به نحوی که در اواخر دهه 1380 جمعیت آنها از 300 راس تجاوز نمود. در طی این سال ها تعدادی از این گوزن ها به سایر استانها از جمله زیستگاه اصلی آنها در مناطق دز و کرخه واقع در استان خوزستان منتقل گردیدند.
متاسفانه از اوایل دهه 1390 به علل مختلف جمعیت گوزن زرد ایرانی در این جزیره که می توان آن را تنها زیستگاه طبیعی گوزن زرد در جهان نامید رو به کاهش گذاشت به طوریکه در حال حاضر جمعیت آن به کمتر از 100 راس تخمین زده می شود که عامل اصلی آن خشک شدن بخش مهمی از دریاچه ارومیه و متعاقب آن کاهش منابع آب در جزیره و خشک شدن درختان ومراتع به علت وجود رسوبات بادی ، ورود قوچ و میش ها از جزیره کبودان به این جزیره و رقابت غذائی با گوزن ها و مهم تر از همه ورود تعداد زیادی شغال، روباه و اخیرا پلنگ به این جزیره و کشته شدن تعداد زیادی از گوزن ها توسط این حیوانات و یا فراری دادن آنها از جزیره می باشد. در بازدیدی که به اتفاق مهندس زهزاد در شهریورماه سال جاری از این جزیره و سایر جزایر دریاچه داشتیم مشاهده گردید علیرغم تلاش های انجام شده توسط کارکنان محیط زیست آذربایجان غربی از قبیل احداث چندین آبشخور جدید که از آب باران تغذیه می گردد و نصب یک دوربین فیلم برداری در مجاور آبشخور اصلی که تصاویر را به صورت زنده به مرکز اداره کل و جزیره کبودان مخابره می نماید، تصویرکشته شدن یک گوزن ماده توسط یک شغال را که توسط دوربین ضبط شده بود و بسیار دردناک بود را مشاهده نمودیم.
روند کاهش جمعیت همچنان ادامه دارد و چنانچه اقدامات سریعی از قبیل حذف شغال ها، انتقال قوچ ومیش ها و احیاء پوشش گیاهی انجام نگیرد در آتیه ای بسیار نزدیک شاهد انقراض نسل گوزن زرد ایرانی در این جزیره و نابودی پوشش گیاهی با ارزش آن خواهیم بود. در زمان بازدید از پارک ملی دریاچه ارومیه و جزایر آن هیچگونه آثاری از پلیکانها و سایر پرندگان جوجه آور مشاهده نگردید و چنین به نظر می رسید که به علت خشک شدن بخش های مهم جزیره و همچنین ورود شغال ها این پرندگان جزایر را ترک نموده اند. یکی از اقدامات مفیدی که توسط ستاد احیاء دریاچه ارومیه انجام گرفته است هدایت فاضلاب تصفیه شده پادگان المهدی به داخل دریاچه ارومیه است که محل تلاقی آن با دریاچه، زیستگاه مناسبی را برای هزاران فلامینگوهائی که احتمالا بر اساس حافظه جغرافیائی خود به این دریاچه مهاجرت می کنند فراهم آورده است. خوشبختانه ریاست سازمان حفاظت محیط زیست پس از اطلاع از وضعیت وخیم حیات وحش پارک ملی دریاچه ارومیه دستوراتی برای برون رفت از این بحران صادر نمودند که بسیار امیدوار کننده است.