رهایی از قفس و قابلیت سازگاری با شرایط محیطی جدید، دلیل پراکنش نسبتا گسترده این پرنده چابک و پرانرژی در تهران و حومه است. از نظر ظاهری این پرنده را میتوان به آسانی تشخیص داد: سر سیاه با تاجی که هنگام تکاپو گاه ظاهر و گاه محو میشود، چشمان نسبتا درشت با حلقهای زرد، گونههای سفید و بزرگ دو طرف سر و زیرچشم، تنه خاکستری، دم نسبتا بلندی که بخش انتهایی آن را لکههای سفید پوشانده، پرهای زرد زیردم و قامت بزرگتر از گنجشکسانان از جمله مهمترین کلیدهای شناسایی این پرنده هستند. طول عمر این پرنده حدود 5/2 تا سه سال تخمینزده شده است.
بلبلهایی که چندان محبوب نیستند
در اصل این پرنده به صورت طبیعی بومی مناطق جنوبی ایران، افغانستان، هند، عراق، کویت، پاکستان و عربستان صعودی است. درحالیکه به کشورهای بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی معرفی شده. شرایط زیستی خاص این پرنده و توانایی بالای سازگاری آن باعث شده باوجود اینکه جمعیت اینگونه با روندی نزولی مواجه است اما سرعت افت جمعیت به حدی باشد که این پرنده را به مرز آسیبپذیری نزدیک نکند.
اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) در حال حاضر بلبل خرما را در رده حداقل نگرانی (Least Concern, LC) طبقهبندی کرده است. کارشناسان میگویند بلبلهای خرما در مناطقی نظیر کلانشهر تهران این قابلیت را دارند که به پرنده مهاجم تبدیل شوند اما برای چنین نتیجهگیری شاید هنوز خیلی زود است، چراکه در عمل هیچگونه مطالعات جدی و جامعی روی وضعیت زیستی و جمعیت این گونه در تهران انجام نشده است.
از سوی دیگر بلبلهای خرما در زیستگاههای جنوبی هم که بومی هستند؛ با استقبال چندانی مواجه نیستند. با توجه به اینکه بلبل خرما پرندهای باهوش، پرانرژی، پرسروصدا، کنجکاو و البته اجتماعی است و عادت به تغذیه از شهدخرما دارد؛ بعضی از بومیان آن را آفت درختان خود میدانند و معتقدند که پس از تغذیه بلبلها یا بيشتر خرماها بر زمین میریزند یا داخل آنها را تخم حشرات پر میکند.
دلایل سازگاری
منابع غذایی و وفور آن تاثیر بسزایی در سازگاری موجودات زنده از جمله پرندگان با محیط زیستشان دارد. مطالعات نشان میدهد که تنوع ساختارهای زبانی پرندگان یکی از دلایلی است که بر عادات غذایی آنها تاثیر میگذارد. البته در زمینه بلبلهای خرما مطالعات اندکی انجام شده اما یکی از تحقیقاتی که مشخصا روی ساختار مورفولوژیکی زبان این پرنده انجام شده، نشان میدهد که زبان بلبلخرماهای بالغ مانند بيشتر پرندگان در هر دو جنس نر و ماده قالبی مثلثی و کشیده دارد. ابعاد آن نیز کاملا با نوک پایین پرنده مطابقت دارد. این تحقیق که در اصل حاصل مطالعات پژوهشگران دانشگاه دامپزشکی شهرکرد است، به این نکته اشاره میکند که در زبان این پرنده یک شیار میانی متوسط مشاهده میشود که بدنه اصلی زبان و قسمت فوقانی را به دو نیمه متقارن و مجزا تقسیم میکند. این شیار را در ديگر پرندگان از جمله عقاب دم سفید، مرغابیها و قوها هم میتوان مشاهده کرد؛ درحالیکه بيشتر جوجهها و حتی پنگوئنها فاقد آن هستند.
بلبلهای خرما پرندگانی دانهخوارند که یک ردیف جوانه چشایی نوک تیز روی زبان آنها قرار دارد که در درک حس فیزیکی ناشی از تماس با غذا موثر است. نوک تیز این جوانهها احتمالا در بلع غذا و جلوگیری از برگرداندن آن از معده نقش مهمی برعهده دارند. در ضمن تصاویری را از این پرنده هنگام بلعیدن گل ثبت کردهاند که میتواند بیانگر پایه اصلی غذایی این پرنده یعنی استفاده از شهد گلها و میوهها باشد.
بلبلهای رنگ پریده
رنگ؛ تنها یکی از راههای شناسایی گونههای مختلف پرندگان است اما قرار نیست که در همیشه روی یک پاشنه بچرخد. تصاویر متعددی از بلبلخرماهای لئوسیستیک(Leucistic) وجود دارد که نشان میدهد نباید همیشه انتظار رنگدانههای سفید، خاکستری، زرد و سیاه را در بلبلهای خرما داشت.
لئوسیسم پدیدهای است که در آن رنگدانههای پوست یا پر حیوانات کم میشود. تنه بيشتر بلبلخرماهای لئوسیستیک به جای خاکستری، سفید و خاکستری است. در اصل برخلاف آلبینیسم که یک نوع بیماری ژنتیکی است که در آن آنزیم تیروزین به ملانین تبدیل نمیشود، در لئوسیسم کاهش در همه رنگدانهها مشاهده میشود. در این اتفاق ضمنا باید به نقش سلولهای مهاجر بدن پرندگان در دوره جنینی از جمله سلولهای تاج عصبی اشاره کرد. این سلولها پیشساز سلولها و بافتهای مهم از جمله ملانوسیتها هستند.
در عارضه لئوسیسم، سلولهای رنگدانهای هنگام ریختسازی، آنطور که در شرایط عادی معمول است، از تاج عصبی به سمت پرها نمیروند. پرندگانی که به این عارضه مبتلا میشوند، اساسا هیچ نوع بیماری مسری ندارند اما نظیر مواردی که در هیبریدهای بلبلخرما و بلبل گونه سرخ یا بلبل خرماهای معمولی مشاهده شده، مجبورند با مشکلاتی نظیر عدم پیدا کردن جفت یا عدم استتار مناسب در محیط کنار بیایند. جالب است که بدانید بعضی از هیبریدهای این پرنده در افغانستان و پاکستان دیده شدهاند.
لانهسازی در بلبلهای خرما
بلبلهای خرما درختزارهای خشک، بوتههای تیغدار و بوتههای زیستگاههای نیمه بیابانی نظیر کاپاریس (Capparis) یک جنس گیاه گلدار که بيشتر در مناطق حاره و تحت حاره یافت میشود و درخت مسواک (Salvadora) را که قرنها بشر از آن بهعنوان یک مسواک طبیعی استفاده میکرد، ترجیح میدهند اما در کلانشهر تهران وضعیت به نوعی برای آنها متفاوت است.
جالب اينکه درختان رونده و پیچکهای خشک معمولا بهراحتی توجه این پرنده را برای لانهسازی جلب میکنند. از سوی دیگر این پرنده استعداد عجیبی در یافتن درز و سوراخهای ابنیه ساختمانی دارد که معمولا بهراحتی به چشم نمیآیند. لانه این پرنده به صورت رشته رشته در هم تنیده میشود و در ساخت آن هر چیز انعطافپذیر حتی نخ و رشتههای طناب هم کاربرد دارد.
اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) میگوید که این گونه مهاجر نیست ضمنا مهاجرتهای فصلی این پرنده هم کمتر شناخته شده و این مسئله به این خاطر است که بلبلهای خرما بيشتر در یک محل ساکن میشوند و فقط مهاجرتهای محلی کوتاه از آنها دیده شده است.
گونههای مهاجم و بیگانه
بعضی بر این باورند که بلبلهای خرما هماکنون در شهرهای بزرگی نظیر تهران تبدیل به گونه مهاجم شدهاند. گونههای مهاجم به گونههایی گفته میشود که به دلیل رقابت بر سر منابع محیطی محدود، گونههای بومی را از زیستگاه اصلیشان میرانند. بهعنوان مثال معرفی ماهی آمور به هامون سبب شد که ماهیان کپور نقرهای و کپور خالدار که در لابلای نیزارهای این منطقه موسوم به لوئی زیست میکردند، بهراحتی کنار زده شوند. تازه واردها زیستگاه میزبانان را گرفته و نتیجه چیزی به جز تخریب کل اکوسیستم در هامون نبود اما علت این ماجرا چه بود؟ ماهی آموری که از چین وارد ایران شد، از نظر رژیم غذایی کلا وابسته به گیاهان است. این ماهی کام و زبانی زبر برای خوردن گیاه دارد. افزایش تعداد آمور و در دسترس بودن منابع غذایی کافی (نی)، نهتنها کپورهای نقرهای بلکه حتی نیزارها را هم از بین برد.
در حال حاضر تحقیقی علمی روی وضعیت زیستی بلبلهای خرما و نحوه زادآوری و تغذیه آنها انجام نشده است اما حدس زده میشود که افزایش جمعیت آنها میتواند روی ديگران اثرگذار باشد. واقعیت مسلم این است که گونههای بیگانه میتوانند بهشدت در محیطهای جدید مشکلزا باشند. از جنس بلبلخرماییان (Pycnonotus) یک گونه با نام بلبل خرمای زیردم سرخ (Red-vented Bulbul, Pycnonotus cafer) هست که با پرندگان بومی مناطق حاره به شدت بر سر منابع غذایی به رقابت برخاسته و برای آنها تولید مشکل کرده است.
متاسفانه بلبل خرمای دم سرخ در حال حاضر به جاهایی معرفی شده که ارزش حفاظتی بالایی دارند و غنای گونهای در آنها خارقالعاده است. تحقیقاتی که روی این پرنده انجام شده، ثابت کرده که این گونه در چنین مکانهای بااهمیتی تبدیل به یک گونه مهاجم شده است.
همانطور که اشاره شد، گونههایی از این دست میتوانند بهواسطه رقابت بر سر منابع غذایی، انتقال بیماریها، زایش افراد دورگه یا هیبرید و مهمتر از همه ایجاد اختلال در سیستمهای طبیعی دردسرساز باشند چنانکه تحقیقات نشان داده هماکنون ۱۶ درصد از مناطق پراهمیت جهان از نظر تنوع زیستی (Biodiversity Hotspots) از حضور گونههای بیگانه متاثر شده و آسیب دیدهاند.
از آنجا که نقش انسان چه به صورت مستقیم و غیرمستقیم در معرفی بیشتر گونههای بیگانه به محیطهای جدید پررنگ بوده و هست؛ بنابراین توصیه میشود که همه ما در برابر طبیعت از این پس مسئولانهتر برخورد کنیم و از رهاسازی پرندگان در جاهایی اجتناب کنیم که زیستگاه طبیعیشان نیست.