خریدار عزیز؛ آنچه میخرید حیوان خانگی نیست
مهمترین عوامل طبقهبندی حیوانات خانگی به دو گروه معمولی و خاص عبارتاند از تفاوتهای فیزیولوژیک و آناتومیک درمانی و دامپزشکی. بسیاری از حیوانات خانگی اعم از معمول و خاص در حال حاضر در طبیعت وجود ندارند یا هرگز وجود نداشتهاند و از طرف انسانها از طریق اصلاح نژاد به منظور برآورده ساختن منافع انسانی تغییر کردهاند.
یک حیوان خانگی بر اساس تعریف باید سه شرط داشته باشد: نخست اینکه بیماریهای مشترک حیوان مورد نظر با انسان قابل پیشگیری و کنترل باشد. بهعنوان مثال میمون رزوس که در ظرف سالهای اخیر وارد ایران شده و بسیاری از فروشندگان آن را بهعنوان یک حیوان خانگی میفروشند، بیماریهای مشترک بسیار زیادی با انسان دارد که متاسفانه بخش اعظم این بیماریها قابل پیشگیری و کنترل نیستند و حتی برخی از آنها بسیار هم خطرناک و کشنده هستند. آنچه اغلب خریداران ناآگاه این میمونها نمیدانند این است که 75درصد میمونهای رزوس ناقل ویروس هرپس B هستند. در نتیجه این حیوان بههیچوجه حیوان خانگی نیست. البته برخلاف تصور برخی، بیماری ایدز یا HIV از میمون به انسان منتقل نمیشود و بیماری نقص سیستم ایمنی در میمونهای دنیای قدیم SIV نام دارد.
دومین شرط این است که حیوان مورد نظر بایستي در اسارت به دنیا آمده باشد بنابراین حیواناتی که از طبیعت جدا میشوند، تحت هیچ شرایطی نمیتوانند حیوان خانگی باشند. ضمن اینکه حیوانات بومی یک منطقه جغرافیایی هم نمیتوانند بهعنوان حیوان خانگی در همان منطقه نگهداری شوند چراکه تفکیک حیوان از طبیعت صید شده، از حیوان در اسارت تکثیر شده غیرممکن است. بر همین اساس مرغهای مینا هم که جزو گونههای جانوری کشور ما هستند، حیوان خانگی نیستند. این پرنده در گذشته منحصرا در مناطق جنوبشرقی و جنوب مرکزی دیده میشد اما در سالهای اخیر، به سبب رهاسازی اشتباه آن در سایر شهرها از جمله تهران هم دیده میشود. در حال حاضر محدودیتهای صید و شکار آن برای حفاظتش کافی به نظر میرسد اما شهروندان نباید در مورد خرید آن از فروشندگان غیرمسئولانه عمل کنند.
بهعلاوه، اگر حیوانات غیربومی تکثیر شده در اسارت، در طبیعت رها شوند و توانایی ادامه حیات در آن منطقه را داشته باشند، این امکان وجود دارد که مشکلات زیست محیطی در آن منطقه ایجاد کنند و به همین علت نمیتوانند در آن منطقه حیوان خانگی باشند (مشکل ناشی از گونههای مهاجم). از نمونه گونههای مهاجمی که به واسطه همین سیکل معیوب وارد طبیعت ایران شده و مشکلساز شدهاند، میتوان به لاکپشتهای لاک نرم چینی و لاکپشتهای گوش قرمز آمریکایی اشاره کرد. این حیوانات در ایران بهعنوان تهدیدی برای لاکپشتهای بومی ایران به حساب میآیند و خطر ایجاد دردسرهای جدی زیستمحیطی دارند.
سومین شرط این است، حیوانی که جزو گونههای در خطر انقراض است (چه جهانی چه منطقهای) تحت هیچ شرایطی نمیتواند حیوان خانگی باشد. نباید از یاد برد که اگر حیوانات در خطر انقراض بهعنوان حیوان خانگی نگهداری شوند، احتمال افزایش قاچاق آنها هم افزایش پیدا میکند. آمارها نشان میدهد که هر ساله ۷۰ هزار فرد نخستیسان، چهار میلیون فرد پرنده، ۶۴۰ هزار فرد خزنده، ۳۵۰ میلیون ماهی تزئینی، ۱۰۰۰ الی ۲۰۰۰ تن تپه مرجانی، ۹ الی ۱۰ میلیون ارکیده، هفت الی هشت میلیون کاکتوس در سرتاسر دنیا قاچاق میشوند. متاسفانه خریداری و نگهداری حیوانی که به صورت قاچاق صید یا وارد کشور میشود علاوه بر رونق بخشیدن به قاچاق حیات وحش، موجب آسیب جدی به محیطزیست هم میشود.
بسته به مناطق مختلف جغرافیایی، شروط متغیر دیگری هم وجود دارد که بنا به هر منطقه و کشور، قوانین متفاوتی هم وضع میشود. فرهنگسازی و آگاهی رساندن جهت تفکیک حیوانات خانگی از حیواناتی که نمیتوانند حیوان خانگی باشند و همچنین وضع قوانین صحیح جهت جلوگیری از قاچاق حیوانات؛ راهکاری است که تمامی کشورهای پیشرفته در پیش میگیرند و این مهم نیازمند تعهد کلیه شهروندان است.
حیاتوحش اسباببازی نیست
متاسفانه گونههای جانوری متعددی در معرض تهدید این تجارت سیاه هستند. بهعنوان مثال یکی از بارزترین نمونههای قاچاق شده، سنجابها هستند. مناطق جنگلی زاگرس، زيستگاه سنجاب ايرانی گونهای منحصربهفرد از حيات وحش ايران است که در حال حاضر جمعیت آن بهشدت کاهش یافته است. سالهاست که افراد متخلف درختان بلوط را آتش میزنند تا سنجابها را از لانهها فراری دهند و نوزادان بدون دفاع آنها را برای فروش در بازارهای غيرقانونی از زيستگاه اصلی جدا میکنند. باعث تاسف است که سنجابهای بلوچی هم از اين قاعده مستثنا نبودهاند. مشکل اینجاست که هر ساله با فرا رسیدن عید، خريداران ناآگاه همين سنجابهای بانمک و دوستداشتنی کوچک را از فروشندگان غیرمجاز میخرند و به این ترتیب بازار از رونق نمیافتد.
سنجابها حیواناتی بسیار پرانرژی هستند و اغلب به راحتی جلب نظر خریدار را میکنند، اما اين حيوان بر اساس غريزه نمیتواند برای تامين غذا يا حتی امنيت وابسته به انسان باشد. در نتيجه خريداران پس از تنها چند ماه به مشکل برمیخورند و درصدد چاره برمیآيند. يک مشکل اساسی برای این سنجابها رهاسازی مجدد آنها به طبیعت است. شواهد امر نشان میدهد که رهاسازی سنجابهای ايرانی و بلوچی به دست افراد غيرمتخصص و ناآگاه در استانهای تهران و البرز که زيستگاه اصلی اين گونهها نيستند، باعث شده که محدوده مذکور با چالشی زيستمحيطی مواجه شود که نتيجه آن، آسيب به مزارع و خصوصا باغهای منطقه بوده است.
جدای از پستانداران دوزیستان هم در این زمینه با مشکلات جدی مواجه هستند. الناز نجفی مجد دانشجوی دکترای جانورشناسي از دانشگاه اژه ترکیه و عضو گروه تخصصی دوزیستان IUCN در این باره میگوید: «انقراض امروزه خطری است که طیف وسیعی از گونههای جانوری را تهدید میکند بهطوریکه بنابر گفتهها هیچگاه در پنجاه سال اخیر تا این اندازه شدت نداشته است. از جمله مهمترین عوامل تهدید حیات وحش هم میتوان به تغییر زیستگاه (تخریب یا تفریق زیستگاه)، حضور گونههای مهاجم، بهرهبرداری یا جمعآوری بیش از حد گونهها، آلودگی (حشرهکشها و علفکشها)، بیماریها، تغییرات اقلیمی و گاه تاثیر متقابل چند عامل اشاره کرد که متاسفانه اکثر این عوامل بهطور مستقیم یا غیرمستقیم نتیجه فعالیتهای بشری هستند. در این میان مسلما گونههایی با جمعیت پایین و تراکم و سازگاری ضعیف، بیشتر در معرض خطر انقراض قرار میگیرند. دوزیستان هم به علت شرایط فیزیولوژیک بدنشان وابسته به آب و محیط مرطوب هستند بنابراین نسبت به تخریب زیستگاه، تغییر در کیفیت آب و خاک و تغییرات اقلیمی بسیار حساس و آسیبپذیر هستند. نباید فراموش کرد که دوزیستان به دلیل حساسیت و وابستگی به هر دو محیط آبی و خشکی، بهعنوان شاخص سلامتی محیط هم شناخته میشوند. طبق آخرین اخبار اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (آییوسیان) نزدیک به نیمی از دوزیستان (40درصد) در معرض خطر انقراض قرار دارند و این میزان در مقایسه با سایر ردههای جانوری بسیار بالاست. از جمله مهمترین عوامل تهدید دوزیستان، استفاده از اعضای این گروه برای مصارف غذایی و دارویی، تحقیقات دانشگاهی و تدریس، و در عین حال استفاده بهعنوان طعمه و حیوان خانگی است. مسئله جابهجایی در دوزیستان، گاهي خود عاملی برای بهوجود آمدن گونههای مهاجم است و از طرفی هم نقش مهمی در انتقال بیماریهای قارچی دارد که از عوامل مرگ گسترده در دوزیستان هستند.»
علیرضا شهرداریپناه، کارشناس حیات وحش کلینیک بازپروری پارک پردیسان تهران نیز معتقد است که دلیل تخریب و نابودی حیاتوحش تنها شکارچیها و صیادان و ... نیستند بلکه تکتک افرادی که حیوان حیات وحش را از صیاد و فروشندهها خریداری میکنند هم در این کار غلط شریک هستند. شهرداریپناه میگوید: «سمندر، مار، لاکپشت و مارمولکها هیچ جایگاهی در نوروز نداشته و ندارند. چرا بعضی از ما سال نو را با کشتار و نابودی حیات وحش آغاز میکنیم؟ تا زمانیکه خریدار برای حیات وحش وجود داشته باشد، بازار صید و شکار هم رونق بیشتری پیدا میکند. در رابطه با ماهیها هم باید بدانیم که اگر شرایط نگهداری این حیوان را نداریم، نباید آن را بخریم. تنگهای کوچک جای مناسبی برای ماهیها نیست و از آن مهمتر هرگز و هرگز جای اینگونه ماهیها در رودها، برکهها و طبیعت کشور ما نیست چراکه گونههای جانوری غیربومی در صورت زنده ماندن در طبیعت به گونه مهاجم تبدیل میشوند و زیان این امر به حدی است که قابل جبران نیست. گونههای مهاجم، آنهایی هستند که به دلیل رقابت بر سر منابع محیطی محدود، گونههای بومی را از زیستگاه اصلیشان میرانند. بهعنوان مثال معرفی ماهی آمور به هامون سبب شد که ماهیان کپور نقرهای و کپور خالدار که در لابهلای نیزارهای این منطقه موسوم به لوئی زیست میکردند، بهراحتی کنار زده شوند. تازه واردها زیستگاه میزبانان را گرفته و نتیجه چیزی بهجز تخریب کل اکوسیستم در هامون نبود. ماهی آمور که از چین وارد ایران شد، از نظر رژیم غذایی کلا وابسته به گیاهان است. این ماهی کام و زبانی زبر برای خوردن گیاه دارد. افزایش تعداد آمور و در دسترس بودن منابع غذایی کافی (نی)، نهتنها کپورهای نقرهای بلکه حتی نیزارها را هم از بین برد. لاکپشت گوش قرمز یا رِد اِسلایدر از خانواده لاکپشتهای برکهای هم که اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان)، آن را در فهرست ۱۰۰ گونه فوق مهاجم جهان قرار داده، هماکنون در برخی زیستگاههای ایران دیده شده و باعث نگرانی جدی است.»
این کارشناس حیات وحش در خاتمه میگوید: «سمندر لرستان که در سالهای اخیر خرید و فروش آن در بازارهای نوروزی مرسوم شده، یکی از مهمترین گونههای اندمیک است یعنی فقط و فقط در روی کره زمین در یک نقطه کوچک از طبیعت سرزمین ما وجود دارد اما همین گونه منحصربهفرد هم به دلیل صید ب شدت در خطر انقراض قرار گرفته. مارها، لاکپشتها و مارمولکها را صیادان به راحتی از طبیعت صید کرده و در بازار میفروشند. تا زمانیکه من و شما این حیوانات را خریداری میکنیم، آنها هم از طبیعت صید میشوند. خواهش میکنم امسال همه ما جور دیگری برخورد کنیم و تا جاییکه میتوانیم این آگاهی را نشر دهیم تا جلوی اینکار قبل از صید گرفته شود چراکه صیادان اغلب زمانی این حیوانات را صید میکنند که فصل زادآوری آنهاست. اگر بتوانیم دستبه دست هم دهیم و جلوی اینکار را قبل از صید از طبیعت بگیریم، به طبیعت و حیات وحش سرزمینمان کمک بسیار بزرگی کردهایم.»